بخش ۱۴۹ - سوادالوجه
سوادالوجه فیالدارین رازیست
که از بهر فقیران امتیازیست
از آن فقر حقیقی مرتسم شد
رجوع عبد بر اصل عدم شد
بدنیا و آخرت پنهان و پیدا
فنا فیالله گردید او بیکجا
از آن کارسیه رویان بکام است
هولله است هر فقری تمام است
سوادالوجه چون گشتی زدارین
ز پیشت خاست یکجا گرد کونین
نه عالم ماند و نی آثار عالم
نه یاد خلق و نه دیدار عالم
چنان ثابت کند در خود فنا را
که نه خود را بداند نه خدا را
ز عارف حیرت اندر حیرت اینست
فنای فیالفنا در وحدت اینست
چون کونینش ز خاطر شد فراموش
نداند هم که یارستش هم آغوش
سوادالوجه دون اینمقام است
در اینجا فقرها تام التمام است
در اینجا جای تقریر و بیان نیست
ز فقر و از فقیر اینجا نشان نیست
بخش ۱۴۸ - سوال الحضرتین: گرت علمی بحال نشاتین استبخش ۱۵۰ - باب الشین الشاهد: ز شاهد گر بپرسی بس صریح است
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سوادالوجه فیالدارین رازیست
که از بهر فقیران امتیازیست
هوش مصنوعی: در زندگی دو جهان، چهرهنما چیزی است که برای نیازمندان به عنوان فرصتی ویژه به حساب میآید.
از آن فقر حقیقی مرتسم شد
رجوع عبد بر اصل عدم شد
هوش مصنوعی: از آن فقر واقعی، حالت و نشانهای در وجود شخص ایجاد شد که او را به حقیقیترین اصل وجود، یعنی عدم، بازگرداند.
بدنیا و آخرت پنهان و پیدا
فنا فیالله گردید او بیکجا
هوش مصنوعی: او در این دنیا و آخرت، ظاهر و باطنش در حال فنا و زوال است و به نوعی در عشق و اتحاد با خداوند به یک مرحله رسیده است.
از آن کارسیه رویان بکام است
هولله است هر فقری تمام است
هوش مصنوعی: از آن کس که زیباییاش چشمنواز است، کارش خالی از ترس و دغدغه است و هر نوع فقر و کمبود در زندگیاش به پایان رسیده است.
سوادالوجه چون گشتی زدارین
ز پیشت خاست یکجا گرد کونین
هوش مصنوعی: زمانی که چهرهی سیاه و زشت از تو دور شد، همزمان با آن، دنیای وجودت به شکلی تازه و زیبا شکل میگیرد.
نه عالم ماند و نی آثار عالم
نه یاد خلق و نه دیدار عالم
هوش مصنوعی: دیگر نه دانشمندی باقی مانده و نه آثار او، نه یاد مردم در ذهنهاست و نه دیدار کسی از عالم.
چنان ثابت کند در خود فنا را
که نه خود را بداند نه خدا را
هوش مصنوعی: کسی چنان به فنا و زوال خود در میآید که نه خود را میشناسد و نه به یاد خدا میافتد.
ز عارف حیرت اندر حیرت اینست
فنای فیالفنا در وحدت اینست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که عارف در حالت حیرت به سر میبرد و در این حیرت، به مفهوم فنا در وحدت پی میبرد. به عبارت دیگر، او در جستجوی عمیق معنای وجود و اتحاد با حقیقت هستی، به مرحلهای میرسد که همه چیز را در وحدت میبیند و به نوعی از وجود خود فانی میشود.
چون کونینش ز خاطر شد فراموش
نداند هم که یارستش هم آغوش
هوش مصنوعی: زمانی که وجودش از یادش رفته است، حتی نمیداند که آیا همدمی دارد یا نه.
سوادالوجه دون اینمقام است
در اینجا فقرها تام التمام است
هوش مصنوعی: در اینجا، مقام و جایگاه والایی وجود دارد که بینیازی و ثروت در آنجا معنا ندارد و تمامی فقر و نیازمندیها در این موقعیت به کمال رسیده است.
در اینجا جای تقریر و بیان نیست
ز فقر و از فقیر اینجا نشان نیست
هوش مصنوعی: این مکان مناسبی برای صحبت کردن و توضیح دادن نیست، زیرا نشانی از فقر و فقیر در اینجا دیده نمیشود.

صفی علیشاه