گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۰۰

دل به حرف پوچ تا کی شاد خواهی ساختن؟
مصحف خود چند کاغذ باد خواهی ساختن؟
می کند موج حوادث رخنه چون جوهر در او
گر حصار خانه از فولاد خواهی ساختن
خاکمالت می دهد چرخ مقوس همچو تیر
شهپر خود گر ز برق و باد خواهی ساختن
بال پرواز مرا اول به یکدیگر شکن
گر مرا از دام خود آزاد خواهی ساختن
بر لب بام آفتابت از غبار خط رسید
کی دل ویران من آباد خواهی ساختن؟
خنده ای بر روی من کن در زمان زندگی
این که بعد از مرگ روحم شاد خواهی ساختن
پرده ای از عفو بر روی گناه من بپوش
روز محشر گر مرا ایجاد خواهی ساختن
گر مرا سازی خراب از جلوه مستانه ای
کعبه ای ای سنگدل آباد خواهی ساختن
دست از تعمیر تن بردار صائب، تا به کی
بر سر ریگ روان بنیاد خواهی ساختن؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل به حرف پوچ تا کی شاد خواهی ساختن؟
مصحف خود چند کاغذ باد خواهی ساختن؟
هوش مصنوعی: چقدر می‌خواهی با حرف‌ها و وعده‌های بی‌محتوا خودت را خوشحال کنی؟ آیا با این کار تنها تعدادی ورق بی‌ارزش درست می‌کنی؟
می کند موج حوادث رخنه چون جوهر در او
گر حصار خانه از فولاد خواهی ساختن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در برابر حوادث زندگی مقاومت کنی و از آن‌ها دور بمانی، حتی اگر خانه‌ات را از فولاد بسازی، باز هم نمی‌توانی از تأثیرات آن‌ها مصون باقی بمانی. مثل اینکه دشواری‌ها و تغییرات مانند مایعی در دل و جان تو نفوذ می‌کنند و نمی‌توانی تماماً از آن‌ها محافظت کنی.
خاکمالت می دهد چرخ مقوس همچو تیر
شهپر خود گر ز برق و باد خواهی ساختن
هوش مصنوعی: خاک تو را به چرخ گردان می‌دهد، همانند تیر پرتابی که در آسمان حرکت می‌کند. اگر بخواهی می‌توانی از نیروی برق و باد بهره‌گیری کنی.
بال پرواز مرا اول به یکدیگر شکن
گر مرا از دام خود آزاد خواهی ساختن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مرا از بند خود آزاد کنی، اول بال‌های پرواز من را به هم بزن تا بتوانم پرواز کنم.
بر لب بام آفتابت از غبار خط رسید
کی دل ویران من آباد خواهی ساختن؟
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساس ناامیدی و اشتیاق به روشنی و زیبایی می‌پردازد. گوینده اشاره دارد که در بالای بام، نور آفتابی از غبار بیرون آمده است، اما او می‌پرسد چگونه می‌تواند دل شکسته و ویرانش را آباد کند. به عبارتی، او به رابطه‌ای اشاره دارد که در آن امید و زیبایی وجود دارد، اما وضعیت فعلی‌اش ناامیدکننده است و می‌خواهد بداند که آیا ممکن است روزی زندگی‌اش بهبود یابد.
خنده ای بر روی من کن در زمان زندگی
این که بعد از مرگ روحم شاد خواهی ساختن
هوش مصنوعی: من را در دوران حیات با لبخندی شاد کن تا اینکه پس از مرگ، روح من را خوشحال کنی.
پرده ای از عفو بر روی گناه من بپوش
روز محشر گر مرا ایجاد خواهی ساختن
هوش مصنوعی: روز محشر اگر قرار باشد مرا بیافرینی، لطفاً گناه من را با پرده ای از بخشش بپوشان.
گر مرا سازی خراب از جلوه مستانه ای
کعبه ای ای سنگدل آباد خواهی ساختن
هوش مصنوعی: اگر به خاطر زیبایی‌های دلربای تو مرا ویران کنی، ای سنگدل، تو می‌توانی کعبه‌ای را بسازی.
دست از تعمیر تن بردار صائب، تا به کی
بر سر ریگ روان بنیاد خواهی ساختن؟
هوش مصنوعی: به جای اینکه دائماً سعی کنی خودت را اصلاح کنی و تغییر دهی، بهتر است از این تلاش دست بکشی. تا چه زمانی می‌خواهی در جستجوی ساختن چیزی پایدار و محکم بر روی زمین‌هایی سست و ناپایدار باشی؟