غزل شمارهٔ ۵۶۰۶
غوطه در بحر گهر ز آبله پا زدهام
در دل خاک قدم بر سر دریا زدهام
سود من از سفر خاک، که چشمش مرساد
مشت خاکی است که در دیده دنیا زدهام
تا در فیض گشوده است به رویم توفیق
حلقه چون داغ بسی بر در دلها زدهام
به خراش جگر خویش نظر داشتهام
تیشه در ظاهر اگر بر دل خارا زدهام
چه کند سیل گرانسنگ به همواری دشت؟
خاک در دیده دشمن به مدارا زدهام
غوطه در خون زده چون پنجه مرجان دستم
بس که کف بر سر شوریده چو دریا زدهام
دست چون در کمر موج تهیدست زنم؟
من که چون رشته مکرر به گهر پا زدهام
این زمان در سفر قطره به جان میلرزم
من که صد مرتبه چون سیل به دریا زدهام
نیست بیکار درین مرحله یک نشتر خار
همه را بر محک دیده بینا زدهام
عاجزم در گره خویش گشودن صائب
من که نقب از مژه در سینه خارا زدهام
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غوطه در بحر گهر ز آبله پا زدهام
در دل خاک قدم بر سر دریا زدهام
هوش مصنوعی: من در دل دریا غرق در جواهرات هستم، اما پاهایم زخم شده و بر روی زمین، پا به روی سطح دریا گذاشتهام.
سود من از سفر خاک، که چشمش مرساد
مشت خاکی است که در دیده دنیا زدهام
هوش مصنوعی: سود من از سفر به دنیا، تنها در وجود خاکی من است، و آن خاکی که در چشمانم نشسته، بهمثابه دنیاییست که تجربه کردهام.
تا در فیض گشوده است به رویم توفیق
حلقه چون داغ بسی بر در دلها زدهام
هوش مصنوعی: تا زمانی که درهای فیض و رحمت برای من باز است، مانند حلقهای بر در دلها نشانههای فراوانی گذاشتهام.
به خراش جگر خویش نظر داشتهام
تیشه در ظاهر اگر بر دل خارا زدهام
هوش مصنوعی: من به زخمها و دردهای درون خود توجه کردهام، حتی اگر در ظاهر به مشکلاتی عمیقتر و ظاهری جدیتر برخورد کردهام.
چه کند سیل گرانسنگ به همواری دشت؟
خاک در دیده دشمن به مدارا زدهام
هوش مصنوعی: سیل عظیم چه تأثیری میتواند بر دشت صاف بگذارد؟ من به زیریکشیدگیها و مشکلات، با صبوری و آرامش برخورد کردهام.
غوطه در خون زده چون پنجه مرجان دستم
بس که کف بر سر شوریده چو دریا زدهام
هوش مصنوعی: دست من به شدت در خون غوطهور است، مانند پنجهٔ مرجان، چرا که آنقدر شورش کردهام که انگار به سر و صورت دریا ضربه زدهام.
دست چون در کمر موج تهیدست زنم؟
من که چون رشته مکرر به گهر پا زدهام
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم دستم را به پشت موج ناکام بزنم؟ من که مثل رشتهای که بارها به مروارید پا زده باشد، در زندگی نقش بستهام.
این زمان در سفر قطره به جان میلرزم
من که صد مرتبه چون سیل به دریا زدهام
هوش مصنوعی: هماکنون در سفر به دریا، قلبم به شدت میلرزد، چون بارها و بارها همچون سیل به دریا رفتهام.
نیست بیکار درین مرحله یک نشتر خار
همه را بر محک دیده بینا زدهام
هوش مصنوعی: هیچکس در این مرحله بیکار نیست؛ هر کسی مانند یک تیغ تیز، به دقت زیر نظر است و امتحان و آزمایش شدهاند.
عاجزم در گره خویش گشودن صائب
من که نقب از مژه در سینه خارا زدهام
هوش مصنوعی: من در解 دادن به مشکلات خود ناتوانم، چون من که با دیدن زیباییهای تو به درد و رنج خود پی بردهام، نمیتوانم از آن رها شوم.
حاشیه ها
1393/10/28 15:12
بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com
بیت هشتم" سفر قطره"