گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۲۲

ز جوش نشأه ز مغزم بهار می خیزد
ز فیض اشک گلم از کنار می خیزد
چنین که گوشه ابروی صیقل است بلند
کجا ز آینه ما غبار می خیزد؟
به هر چمن که چو طاوس جلوه گر گردید
تذرو رنگ ز شاخ بهار می خیزد
به داغ سینه صائب به چشم کم منگر
جنون ز دامن این لاله زار می خیزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز جوش نشأه ز مغزم بهار می خیزد
ز فیض اشک گلم از کنار می خیزد
هوش مصنوعی: از شور و شوقی که در ذهنم به وجود آمده، بهاری زیبا و سرشار از نشاط نمایان می‌شود و از نعمت اشکی که دارم، گلی در کنار من سر بر می‌آورد.
چنین که گوشه ابروی صیقل است بلند
کجا ز آینه ما غبار می خیزد؟
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت شخصی اشاره دارد که ابروهایش به زیبایی درخشان و بلندی هستند. شاعر می‌پرسد چگونه می‌تواند غباری از آینه او برخیزد، به این معنا که وجود چنین زیبایی نمی‌تواند با چیزهای ناپاک و ناپسند درآمیخته شود.
به هر چمن که چو طاوس جلوه گر گردید
تذرو رنگ ز شاخ بهار می خیزد
هوش مصنوعی: هر بار که در چمن، طاوسی جلوه‌گری می‌کند، رنگ‌های زیبا از شاخه‌های بهاری به زمین می‌ریزد.
به داغ سینه صائب به چشم کم منگر
جنون ز دامن این لاله زار می خیزد
هوش مصنوعی: به خاطر درد و سوز دل من، به چشم تو نمی‌آید که این دیوانگی از دل این گلزار برمی‌خیزد.