غزل شمارهٔ ۳۸۲۰
همیشه از دل من آه سرد می خیزد
ازین خرابه شب و روز گرد می خیزد
دلیر بر صف افتادگان عشق متاز
که جای گرد ازین خاک مرد می خیزد
ستاره سوختگان فیض صبح دریابند
ز سینه ای که ازو آه سرد می خیزد
دل رمیده من می دود ز سینه برون
ز ملک هستی هرکس که گرد می خیزد
ز تخم سوخته نشو و نما نمی آید
کجا ز سینه من داغ و درد می خیزد؟
زمین بادیه عشق شورشی دارد
که هرکه خیزد ازو هرزه گرد می خیزد
در آن حریم که باشد زبان شمع خموش
ز مصحف پر پروانه گرد می خیزد
سماع اهل دل از روی شادمانی نیست
سپند از سر آتش ز درد می خیزد
به روی خاک کشد تیغ خود چو سایه بید
به من کسی که به قصد نبرد می خیزد
کجا مقید همراه می شود صائب؟
سبکروی که چو خورشید فرد می خیزد
غزل شمارهٔ ۳۸۱۹: به ناله ای ز دل ما چه درد می خیزد؟غزل شمارهٔ ۳۸۲۱: به گریه کی ز دل من غبار می خیزد؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همیشه از دل من آه سرد می خیزد
ازین خرابه شب و روز گرد می خیزد
هوش مصنوعی: دل من همیشه پر از آه و ناله است و این احساس در این خرابه به طور مداوم وجود دارد، چه شب باشد و چه روز.
دلیر بر صف افتادگان عشق متاز
که جای گرد ازین خاک مرد می خیزد
هوش مصنوعی: دلیران بر افرادی که در عشق شکست خوردهاند، هیجانی نداشته باش؛ زیرا از این خاک، مردانی بزرگ و جوانمرد برمیخیزند.
ستاره سوختگان فیض صبح دریابند
ز سینه ای که ازو آه سرد می خیزد
هوش مصنوعی: ستارههای سوخته که امیدشان را از دست دادهاند، میتوانند صبح را درک کنند، از دل کسی که از او ناله سردی برمیخیزد.
دل رمیده من می دود ز سینه برون
ز ملک هستی هرکس که گرد می خیزد
هوش مصنوعی: دل نگران و فراری من از سینه بیرون میجهد و به دنبال آزادی است؛ هرکسی که دچار چرخش و تردید میشود، در واقع به نوعی از قید و بندهای زندگی رهایی میجوید.
ز تخم سوخته نشو و نما نمی آید
کجا ز سینه من داغ و درد می خیزد؟
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از تخم سوخته رشد نمیکند، پس این داغ و دردی که در دل من است، از کجا برمیخیزد؟
زمین بادیه عشق شورشی دارد
که هرکه خیزد ازو هرزه گرد می خیزد
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، هوس و شور و هیجانی وجود دارد که هر کسی در جستجوی آن برمیخیزد، اما از آنجا کسی به جز سرگردانان و بیهدفان نمیتواند بهرهبرداری کند.
در آن حریم که باشد زبان شمع خموش
ز مصحف پر پروانه گرد می خیزد
هوش مصنوعی: در آن محیط که شمع وجود دارد، زبانش خاموش است و پروانهها از کتاب عشق به دور آن در حال چرخ زدن هستند.
سماع اهل دل از روی شادمانی نیست
سپند از سر آتش ز درد می خیزد
هوش مصنوعی: گوش دادن به موسیقی و نواهای دلنشین برای کسانی که دل پاک و شاداب دارند، تنها به خاطر شادی نیست؛ بلکه مثل آتشسوزی، رنج و درد هم در آن وجود دارد و از دل برمیخیزد.
به روی خاک کشد تیغ خود چو سایه بید
به من کسی که به قصد نبرد می خیزد
هوش مصنوعی: کسی که در فکر جنگ و نبرد است، همچون سایه درخت بید بر روی زمین تیغ خود را میکشد.
کجا مقید همراه می شود صائب؟
سبکروی که چو خورشید فرد می خیزد
هوش مصنوعی: کجا ممکن است صائب در قید و بند و محدودیت قرار گیرد؟ چون کسی که همانند خورشید برآمده و آزاد است، سبکبار و بیپرده زندگی میکند.