گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۳۸

مکث لب تشنه دیدار به جنت نکند
برق در بوته خاشاک اقامت نکند
قطره اش وصل سرچشمه حیوان گردد
هرکه گردنکشی از تیغ شهادت نکند
عمر را قامت خم باز ندارد ز شتاب
تیر در بحر کمان قصد اقامت نکند
می شود نخل برومند سبکبار از سنگ
عاشق از سختی ایام شکایت نکند
نشود نفس بداندیش به احسان هموار
آشنایی سگ بیگانه رعایت نکند
هرکه از مرده دلی زنده ندارد شب را
در شبستان لحد خواب فراغت نکند
دل در آن زلف ندارد غم تنهایی ما
به وطن هرکه رسد یاد ز غربت نکند
کرد دلگیر سفر پای گرانخواب، مرا
هیچ کس با قلم کند کتابت نکند!
آب حیوان سمندر بود آتش صائب
عاشق اندیشه ز خورشید قیامت نکند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مکث لب تشنه دیدار به جنت نکند
برق در بوته خاشاک اقامت نکند
هوش مصنوعی: تشنگی به دیدار معشوق مانند اقامت نکردن برق در میان علف‌های خشک است؛ یعنی وقتی فردی مشتاق دیدار محبوب باشد، نمی‌تواند در حالت انتظار باقی بماند و به سرعت باید آن را تجربه کند.
قطره اش وصل سرچشمه حیوان گردد
هرکه گردنکشی از تیغ شهادت نکند
هوش مصنوعی: هر کس که از تحمل سختی و خطر سر باز بزند، نمی‌تواند به جوهره و اصل حقیقت واقعی برسد و مانند قطره‌ای که به سرچشمه اصلی وصل می‌شود، به جاودانگی و انقطاع نمی‌رسد.
عمر را قامت خم باز ندارد ز شتاب
تیر در بحر کمان قصد اقامت نکند
هوش مصنوعی: عمر انسان مانند تیری است که با سرعت به پیش می‌رود و نمی‌تواند از شتاب خود بکاهد. حتی اگر به نظر برسد که در جایی می‌خواهد بماند، در واقع به حرکت و پیشرفت ادامه می‌دهد.
می شود نخل برومند سبکبار از سنگ
عاشق از سختی ایام شکایت نکند
هوش مصنوعی: نخل سرسبز و قد بلند می‌تواند با وجود دشواری‌های زندگی، از سختی‌ها و مشکلاتش شکایت نکند. این نشان‌دهنده‌ی استقامت و صبوری در برابر چالش‌هاست.
نشود نفس بداندیش به احسان هموار
آشنایی سگ بیگانه رعایت نکند
هوش مصنوعی: نفس بداندیش هرگز با نیکی و محبت تغییر نمی‌کند، مانند این است که سگی غریبه هرگز به آداب و رسوم آشنا نمی‌شود.
هرکه از مرده دلی زنده ندارد شب را
در شبستان لحد خواب فراغت نکند
هوش مصنوعی: اگر کسی دل مرده و بی‌روحی داشته باشد، نمی‌تواند در آرامش و راحتی در خوابگاه قبر آسوده بخوابد.
دل در آن زلف ندارد غم تنهایی ما
به وطن هرکه رسد یاد ز غربت نکند
هوش مصنوعی: دل ما با زلف او پیوند ندارد و در تنهایی‌مان غمگین نیستیم؛ تنها کسی که به وطن برسد، یاد غربت را فراموش نمی‌کند.
کرد دلگیر سفر پای گرانخواب، مرا
هیچ کس با قلم کند کتابت نکند!
هوش مصنوعی: دلگیر و ناراحت از سفر دراز و خسته‌کننده‌ام، هیچ‌کس نمی‌تواند با نوشته‌هایش حس و حال من را بیان کند و کاری برایم کند.
آب حیوان سمندر بود آتش صائب
عاشق اندیشه ز خورشید قیامت نکند
هوش مصنوعی: آب حیوان سمندر به معنای زندگی و طراوت است و آتش نماد عشق و احساسات شدید. در اینجا، اشاره به این است که عشق حقیقی نمی‌تواند از آگاهی و فهم عمیق جدا باشد و نمی‌تواند به راحتی با شرایط و چالش‌ها مقابله کند، به خصوص در برابر حقیقتی چون قیامت. به طور کلی، این جمله به ارتباط عمیق عشق و اندیشه اشاره دارد و نشان می‌دهد که عشق ناب نیازمند بیداری ذهنی و تفکر است.