گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۶۸

چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
شوخی حسن نماند به ته پرده شرم
برق را ابر محال است به زنجیر کشد
صدف ما به رگ ابر دهن وا نکند
زخم ما آب ز سرچشمه شمشیر کشد
نتواند سخن عشق کشید از من، غیر
بیجگر طعمه چسان از دهن شیر کشد؟
به خرابی چو توان گشت ز سیلاب ایمن
چه ضرورست کسی منت تعمیر کشد؟
هرکه داند کرم از عفو چه لذت دارد
خجلت جرم ز ناکردن تقصیر کشد
خواب سودازدگان مشق جنون است تمام
از معبر چه کسی منت تعبیر کشد؟
گره رشته بود مانع جولان گهر
دل چسان پای ازان زلف گرهگیر کشد؟
نیست چون دامن صحرای طلب را پایان
به چه امید کسی زحمت شبگیر کشد؟
می شود رزق کمان دست نوازش صائب
گرچه بر خاک هدف را کشش تیر کشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
هوش مصنوعی: چند بار می‌توان به انگشت کسی وابسته بود و از او شیر بگرفت؟ تا چه زمانی می‌توان از کیستی خاصی بهره‌مند شد و از آن استفاده کرد؟
شوخی حسن نماند به ته پرده شرم
برق را ابر محال است به زنجیر کشد
هوش مصنوعی: شوخی حسن دیگر تمام شده و رازها فاش شده است. ابر نمی‌تواند برق را به زنجیر بکشاند و این امر ممکن نیست.
صدف ما به رگ ابر دهن وا نکند
زخم ما آب ز سرچشمه شمشیر کشد
هوش مصنوعی: صدف ما نمی‌تواند زخم‌های ما را بپوشاند، زیرا زخم‌های ما به اندازه‌ای عمیق هستند که مانند آب از سرچشمه‌ای خطرناک جاری می‌شوند.
نتواند سخن عشق کشید از من، غیر
بیجگر طعمه چسان از دهن شیر کشد؟
هوش مصنوعی: کسی نمی‌تواند از من سخن عاشقانه‌ای بگوید، چون چگونه ممکن است کسی طعمه‌ای را از دهان شیر به‌راحتی بگیرد؟
به خرابی چو توان گشت ز سیلاب ایمن
چه ضرورست کسی منت تعمیر کشد؟
هوش مصنوعی: اگر در برابر سیلاب امنیتی وجود ندارد و خرابی حتمی است، چرا باید کسی منتظر باشد تا دیگران آن را تعمیر کنند؟
هرکه داند کرم از عفو چه لذت دارد
خجلت جرم ز ناکردن تقصیر کشد
هوش مصنوعی: هر کسی که بزرگواری و بخشش را بشناسد، لذت آن را درک می‌کند و از احساس شرمندگی بابت گناهی که انجام نداده، رنج می‌کشد.
خواب سودازدگان مشق جنون است تمام
از معبر چه کسی منت تعبیر کشد؟
هوش مصنوعی: نابرده رنج، میسر نیست ناز! خواب کسانی که دچار عشق و شیدایی هستند، در واقع نوعی آموزش جنون و دیوانگی است. حالا باید مشخص شود که چه کسی زحمت تعبیر و تفسیر این خواب‌ها را به خود می‌دهد!
گره رشته بود مانع جولان گهر
دل چسان پای ازان زلف گرهگیر کشد؟
هوش مصنوعی: اگر گره‌ای در رشته وجود داشته باشد، چگونه می‌توان جوهر عشق را آزاد کرد؟ چگونه می‌شود که قلبی که در زلف پیچیده است، پای خود را از این گره بیرون بکشد؟
نیست چون دامن صحرای طلب را پایان
به چه امید کسی زحمت شبگیر کشد؟
هوش مصنوعی: در دامن سینه‌ی طبیعت و جست‌وجوی حقیقت، پایانی وجود ندارد. پس، چه امیدی وجود دارد که کسی در نیمه‌های شب خود را به زحمت بیاندازد و تلاش کند؟
می شود رزق کمان دست نوازش صائب
گرچه بر خاک هدف را کشش تیر کشد
هوش مصنوعی: هرچند که تیر به هدفی در خاک شلیک می‌شود، اما می‌توان از طریق دست نوازش، روزی و برکت را به دست آورد.