گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۹۶

شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد
تبسم شور محشر در نمکدان تو اندازد
گریبان چاک از مجلس میا بیرون که می ترسم
گل خورشید خود را در گریبان تو اندازد
اگر ظلمت زچشم آب حیوان دست بردارد
غبارآلود خود را در گلستان تو اندازد
از ان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد
که خود را در خم زلف چو چوگان تو اندازد
زماه عید دارد مهر تابان نعل در آتش
که خود را وقت فرصت در شبستان تو اندازد
الف از سایه اش بر صفحه الماس می افتد
که حد دارد نظر بر تیغ مژگان تو اندازد؟
نشد از بوسه او تشنه ای سیراب، جا دارد
که خط خاشاک در چاه زنخدان تو اندازد
زشوق کعبه وصلش چنان از خود برآ صائب
که برق و باد شهپر در بیابان تو اندازد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد
تبسم شور محشر در نمکدان تو اندازد
هوش مصنوعی: وقتی شکر را در آب می‌ریزی، زیبایی و لذت آن مانند لبخند تو است. شور و حال و نشاطی که در دنبال تو وجود دارد، به قدری زیاد است که حتی یک نمکدان ساده هم نمی‌تواند آن را پنهان کند.
گریبان چاک از مجلس میا بیرون که می ترسم
گل خورشید خود را در گریبان تو اندازد
هوش مصنوعی: هرگز از مجلس خارج نشوید با لباس چاک‌چاک، زیرا می‌ترسم که زیبایی و درخشش شما توجه خورشید را به خود جلب کند و باعث شود که او گل‌های خود را در دامن شما بیفکند.
اگر ظلمت زچشم آب حیوان دست بردارد
غبارآلود خود را در گلستان تو اندازد
هوش مصنوعی: اگر تاریکی از چشم آب حیوان کنار برود، می‌تواند غبار خود را در باغ زیبای تو بیفکند.
از ان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد
که خود را در خم زلف چو چوگان تو اندازد
هوش مصنوعی: خورشید، به دور جهان می‌چرخد و در این حرکت، به دنبال این است که خود را در پیچ و تاب زلف‌های تو به نمایش بگذارد.
زماه عید دارد مهر تابان نعل در آتش
که خود را وقت فرصت در شبستان تو اندازد
هوش مصنوعی: در شب عید، ماه مانند ستاره‌ای درخشان و زیباست که همانند نعل در آتش، خود را در زمان مناسب و با فرصت در گوشه‌ای از خانه‌ات می‌افکند.
الف از سایه اش بر صفحه الماس می افتد
که حد دارد نظر بر تیغ مژگان تو اندازد؟
هوش مصنوعی: پرتو نور از سایه‌ات بر روی الماس می‌افتد؛ اما آیا این قدر ارزش دارد که به زیبایی مژه‌های تو نگاه کند؟
نشد از بوسه او تشنه ای سیراب، جا دارد
که خط خاشاک در چاه زنخدان تو اندازد
هوش مصنوعی: عشقی که از بوسه او می‌نوشیم هرگز سیرابمان نمی‌کند و چهره‌ات آن‌قدر زیباست که حتی یک خط نازک بر روی گردن تو هم می‌تواند نظرها را جلب کند.
زشوق کعبه وصلش چنان از خود برآ صائب
که برق و باد شهپر در بیابان تو اندازد
هوش مصنوعی: شوق رسیدن به معبود و محبوب چنان در صائب شعله‌ور است که مانند برق و باد، به طرز شدیدی او را به حرکت درمی‌آورد و از خود بی‌خودش می‌کند.