غزل شمارهٔ ۲۹۹۵
جنونی کو که آتش در دل پرشورم اندازد؟
زعقل مصلحت بین صد بیابان دورم اندازد
شدم غافل زشکر سوده الماس، می ترسم
که کافر نعمتی در مرهم کافورم اندازد
منم آن دانه بی طالع این صحرای خرم را
که مورم پیش مرغ و مرغ پیش مورم اندازد
زمستی می شمارم بی نمک شور قیامت را
نیم صهبا که یک مشت نمک از شورم اندازد
قبول خاطر مشکل پسندان چون توانم شد؟
که آتش چون سپند از دامن خود دورم اندازد
نیم سنگ فلاخن، لیک دارم بخت ناسازی
که بر گرد سر هر کس که گردم دورم اندازد
به دریای حلاوت غوطه برمی آورم صائب
اگر عریان قضا در خانه زنبورم اندازد
غزل شمارهٔ ۲۹۹۴: به خلوت هر که رخت از حلقه جمعیت اندازدغزل شمارهٔ ۲۹۹۶: شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جنونی کو که آتش در دل پرشورم اندازد؟
زعقل مصلحت بین صد بیابان دورم اندازد
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که آتش شوق و عشق را در دل پرحرارتم شعلهور کند؟ یا اینکه عقل محتاط و مصلحتجو من را به دورترین بیابانها ببرد؟
شدم غافل زشکر سوده الماس، می ترسم
که کافر نعمتی در مرهم کافورم اندازد
هوش مصنوعی: من از لشکری که زیور و زیبایی را همراه دارند غافل شدهام و میترسم که شخصی بیایمان، نعمتی را که در درون مرحم من وجود دارد به خطر بیندازد.
منم آن دانه بی طالع این صحرای خرم را
که مورم پیش مرغ و مرغ پیش مورم اندازد
هوش مصنوعی: من همان دانهای هستم که در این دشت سرسبز بیچشمانداز هستم، جایی که مور نسبت به مرغ ارجحیت دارد و مرغ هم نسبت به من.
زمستی می شمارم بی نمک شور قیامت را
نیم صهبا که یک مشت نمک از شورم اندازد
هوش مصنوعی: من در حال شمارش زمستانی بیطعم و بیهیجان هستم که به یاد قیامت میآید، تا اینکه یک قاشق نمک از شور و تلخیام کم کند.
قبول خاطر مشکل پسندان چون توانم شد؟
که آتش چون سپند از دامن خود دورم اندازد
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم دلِ افرادی را که سختپسندند، به دست آورم؟ وقتی که آتشِ شوق و عشق همچون عذابی سنگین، مرا از خود دور میکند.
نیم سنگ فلاخن، لیک دارم بخت ناسازی
که بر گرد سر هر کس که گردم دورم اندازد
هوش مصنوعی: من دارای شانس بدی هستم، هر چند تنها یک سنگ کوچک در دست دارم، اما هر کسی که به دور من میچرخد، مرا به دور میاندازد.
به دریای حلاوت غوطه برمی آورم صائب
اگر عریان قضا در خانه زنبورم اندازد
هوش مصنوعی: میگوید: اگر سرنوشت و تقدیر به من ظلم کند و مرا در شرایط سختی قرار دهد، در این حال سعی میکنم از شیرینیها و زیباییهای زندگی بهرهمند شوم.
حاشیه ها
1403/06/01 01:09
حامد دهقانی
بیت اول این غزل تلمیح دارد به بیت زیر از بیدل دهلوی؛
صد بیابان جنون آنطرف هوش خودم
اینقدر یاد که کرده است فراموش خودم.