گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۱۴

از زمین آرامش و از آسمان جولان خوش است
نقطه پا بر جا خوش و پرگار سرگردان خوش است
یوسف بی عیب را پیراهنی در کار نیست
سرو سیمین از لباس عاریت عریان خوش است
از تریهای فلک بی حاصلان خون می خورند
هر که را در خاک تخمی هست با باران خوش است
غافلان را تنگنای خاک باغ دلگشاست
پای خواب آلود را با گوشه دامان خوش است
دیده آیینه از خواب پریشان فارغ است
عالم پرشور در چشم و دل حیران خوش است
نیست بزم باده را بی گریه مستی نمک
چهره گلزار خندان و هوا گریان خوش است
تلخی از دریای بی گوهر کشیدن مشکل است
گر امید وصل باشد محنت هجران خوش است
نیست صائب عاشقان را شکوه از زخم زبان
خال با خط خوشنما و چشم با مژگان خوش است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از زمین آرامش و از آسمان جولان خوش است
نقطه پا بر جا خوش و پرگار سرگردان خوش است
هوش مصنوعی: آرامش از زمین به دست می‌آید و در آسمان آزادی و حرکت خوشایند است. جایی که پا ثابت و استوار است خوب و رضایت‌بخش است، اما حرکت پرگار نماد جستجو و سرگردانی را به همراه دارد و حس خوبی به ما می‌دهد.
یوسف بی عیب را پیراهنی در کار نیست
سرو سیمین از لباس عاریت عریان خوش است
هوش مصنوعی: یوسف که هیچ نقصی ندارد، نیازی به پیراهن ندارد. در حالی که سرو زیبایی که لباس عاریتی بر تن دارد، برایش بهتر است که عریان باشد.
از تریهای فلک بی حاصلان خون می خورند
هر که را در خاک تخمی هست با باران خوش است
هوش مصنوعی: در آسمان، بی‌فایده‌ها از رطوبت‌ها تغذیه می‌کنند، اما هر کسی که در زمین دانه‌ای دارد، با بارش باران خوشحال می‌شود.
غافلان را تنگنای خاک باغ دلگشاست
پای خواب آلود را با گوشه دامان خوش است
هوش مصنوعی: بی‌خبران در تنگنای خاک، یعنی در مشکلات و سختی‌های زندگی، احساس راحتی و آرامش می‌کنند. در این شرایط، خواب‌آلودگی و بی‌توجهی آن‌ها به واقعیت، مانند این است که پاهای‌شان در دامن کسی که آرامش بخش است، قرار دارد.
دیده آیینه از خواب پریشان فارغ است
عالم پرشور در چشم و دل حیران خوش است
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره می‌شود که چشم و دل انسان از خواب و خواب‌آلودگی خارج شده و به جای آن به تماشای جهانی سرشار از شور و جنب و جوش می‌پردازند. این توصیف نشان‌دهنده‌ی شادی و شگفتی است که در این بیداری و درک زیبایی‌های زندگی به وجود می‌آید.
نیست بزم باده را بی گریه مستی نمک
چهره گلزار خندان و هوا گریان خوش است
هوش مصنوعی: در مهمانی شراب، چهره گلزار شاداب به همراه گریه و اندوه نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ اوج لذت و سرخوشی در این فضا به همراهی دل‌تنگی و اشک معنا پیدا می‌کند.
تلخی از دریای بی گوهر کشیدن مشکل است
گر امید وصل باشد محنت هجران خوش است
هوش مصنوعی: کشیدن تلخی و ناراحتی از دل زندگی بدون امید و ارزش سخت است، اما اگر امید به وصالی در میان باشد، طاقت تحمل دوری و جدایی آسان‌تر می‌شود.
نیست صائب عاشقان را شکوه از زخم زبان
خال با خط خوشنما و چشم با مژگان خوش است
هوش مصنوعی: عاشقان هیچ گاه از صحبت‌ها و زخم‌های زبانی گله‌مند نیستند، زیرا زیبایی خال و خط خوش و همچنین چشمان زیبا با مژگان دلفریب، همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد.