گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۰۵

مزد دست و تیغ قاتل چشم قربانی بس است
عذرخواه نقش از نقاش حیرانی بس است
غوطه زن در بحر و فارغ شو ز گیر و دار موج
چون حباب شوخ چشم این کاسه گردانی بس است
اینقدر تمهید بهر دفع ما در کار نیست
خط راه اهل غیرت چین پیشانی بس است
خاکساران ایمنند از ترکتاز حادثات
پشتبان کلبه ما گرد ویرانی بس است
چشم پرسش از تو بی پروا ندارد هیچ کس
حال بیماران خود را این که می دانی بس است
بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عفو
ای عزیزان، جرم یوسف پاکدامانی بس است
نیست ارباب نظر را جرم در اظهار عشق
باعث رسوایی آیینه حیرانی بس است
آفتاب زندگانی روی در زردی گذاشت
مشت آبی زن به روی خود، گرانجانی بس است
پاکدامانان حریف خار تهمت نیستند
شرم دار از غنچه ای بلبل، نواخوانی بس است
چند صائب می کنی اندیشه از روز جزا؟
عذرخواه مجرمان اشک پشیمانی بس است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مزد دست و تیغ قاتل چشم قربانی بس است
عذرخواه نقش از نقاش حیرانی بس است
هوش مصنوعی: پاداش کار و تلاش قاتل، خون قربانی اوست و همین برای توجیه عملش کافی است؛ گویی درخشش و زیبایی تصویر به اندازه کافی از هنرمند قابل قبول است و نیازی به توضیح بیشتر نیست.
غوطه زن در بحر و فارغ شو ز گیر و دار موج
چون حباب شوخ چشم این کاسه گردانی بس است
هوش مصنوعی: در دل دریا غرق شو و از پیچیدگی‌های زندگی رها شو. مثل حبابی که بر روی آب می‌رقصد، این بازی و سرگرمی برای تو کافی است.
اینقدر تمهید بهر دفع ما در کار نیست
خط راه اهل غیرت چین پیشانی بس است
هوش مصنوعی: اینقدر برای مقابله با ما تدبیر لازم نیست، نشانه‌های غیرت در پیشانی اهل آن کافی است.
خاکساران ایمنند از ترکتاز حادثات
پشتبان کلبه ما گرد ویرانی بس است
هوش مصنوعی: افرادی که humble و خود را خاکی می‌دانند، از بلایای زندگی در امان هستند. تنها حمایت و مراقبت از سرپناه ما در برابر ویرانی‌ها کافی است.
چشم پرسش از تو بی پروا ندارد هیچ کس
حال بیماران خود را این که می دانی بس است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جرات نمی‌کند از تو سوال بپرسد، چون فقط خودت از حال بیماران آگاه هستی و همین که می‌دانی، کافی است.
بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عفو
ای عزیزان، جرم یوسف پاکدامانی بس است
هوش مصنوعی: بی‌گناهی به معنای کم گناه بودن نیست، ای عزیزان، در دیوان عفو؛ زیرا خطای یوسف که انسانی پاکدامن است، کافی است.
نیست ارباب نظر را جرم در اظهار عشق
باعث رسوایی آیینه حیرانی بس است
هوش مصنوعی: ارباب نظر (کسی که در عشق تجربه و دانشی دارد) در بیان عشق خود گناهی ندارد، چرا که فقط خودآرایی و زیبایی عشق موجب حیرت و شگفتی است و نیازی به رسوایی نیست.
آفتاب زندگانی روی در زردی گذاشت
مشت آبی زن به روی خود، گرانجانی بس است
هوش مصنوعی: خورشید زندگی در حال غروب است و با اینکه شکوه و زیبایی دارد، اما از دوش زندگی بار سنگینی بر دوش خود احساس می‌کند.
پاکدامانان حریف خار تهمت نیستند
شرم دار از غنچه ای بلبل، نواخوانی بس است
هوش مصنوعی: پاکدامن‌ها توانایی مقابله با تهمت‌های بی‌اساس را ندارند، بنابراین باید از غنچه‌ای که بلبل به آن نغمه می‌خواند، شرم کرد.
چند صائب می کنی اندیشه از روز جزا؟
عذرخواه مجرمان اشک پشیمانی بس است
هوش مصنوعی: چند بار می‌خواهی درباره روز قیامت فکر کنی؟ برای مجرمان، اشک‌های پشیمانی کافی است.