خاتمهٔ گلستان
تمام شد کتاب گلستان والله المستعان به توفیق باری عزّ اسمه. در این جمله چنان که رسم مؤلفان است، از شعر متقدمان به طریق استعارت تلفیقی نرفت.
غالب گفتار سعدی طرب انگیز است و طیبت آمیز و کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد که مغز دماغ بیهوده بردن و دود چراغ بی فایده خوردن کار خردمندان نیست، ولیکن بر رای روشن صاحبدلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که درّ موعظههای شافی را در سلک عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت بر آمیخته تا طبع ملول ایشان از دولت قبول محروم نماند الحمدلله ربّ العالمین.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۰۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
خاتمهٔ گلستان به خوانش ابوالفضل حسن زاده
خاتمهٔ گلستان به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
دوستان عزیز امکانش هست حاشیه ای بر ختم گلستان بگذارید. مخصوصا ابیات عربی پایانی.
لطفا یکی از دوستان، دو بیت پایانی را ترجمه کند.
والله المستعان=و از خدا باید یاری خواست
تلفیقی نرفت=با هم آورده نشد
بطریق استعارت= به راه پیشینیان
رسم مولفات=رسم گرد آورندگان
لباس کهنه خودت را اراسته کنی بهتر از لباسیه که قرض بگیری
طرب انگیز =شادی آور
طیبت آمیز=امیخته به شوخی و مزاح
طعن=سرزنش
مغز دماغ بیهوده بردن= نیروی فکری و مغزی را به عبث صرف کردن
دُر موعظه های شافی= مروارید نصیحتهای شفا بخش
سلک عبارت =رشته سخن
ملول=خسته
یا ناظراً فیه سَل باللهِ مرحمةً
علی المصنفِ و استَغفِر لصاحِبِه
ای نظر کننده در این کتاب در خواست کن از خداوند رحمت رابر مضف آن و طلب مغفرت کن برای دارنده آن
و اَطلُب لِنَفسِکَ مِن خیرٍ تُریدُ بها
مِن بعدِ ذلِکَ غُفراناً لکاتبه
برای خودت نیز بخواه از هر چیزی که اراده می کنی و بعد از آن آمرزش کن برای نویسنده آن