غزل شمارهٔ ۴۱۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۴۱۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۴۱۵ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۴۱۵ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۱۵ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۴۱۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۴۱۵ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۱۵ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
کلمه دورسته در این مصراع به چه معناست؟ "آن در دورسته در حدیث آمد" فکر کنم اشتباهی در کار باشه در صورت امکان بررسی فرمایید.
آن کس که مرا به باغ میخواند....
یکی از زیباترین غزلهای استاد سخن است( گر چه غزل بازیبا مگر برخی که منسوب بدویند در دیوان شیخ یافت نمیشود)
نمونه درخشان سهل و ممتنع و تازه ، تازه تر از سبز نودمیده بهار.
چنان تازه که شبی همین بیت را :
آنکس که مرا به باغ میخواند
بی روی تو، میبرد به زندانم
بر تنی چند از نوپردازان فرو خواندم ، و از تازگی آن در شگفت ، نمی دانستند از کیست!!
و هم من در شگفتی که کلیات نو و نوار سعدی در میان کتابهای میزبان بود!! باری؛
برداشتم و غزل را تا به پایان خواندم که همه به یاد نداشتم و شگفتی بر شگفتی از
«جان در آستین» « در دورسته » « ره بردن »
« ره به در » و....
اما دوست بی سوات !! من نیز سوات به درد بخوری ندارم!
ولی ، به گمانم مراد شاعر از در دو رسته دندانهای دلدار ، و از مرجان اشک خونین دلداده باشد.
و البته همیشه باید گفت :المعنا فی بطن شاعر
غزل نازیبا مگر....
با درود به دوستداران هنر...
دو رسته ؛ منظور همان دو ردیف دندان یار می باشد که شاعر بواسطه ی درخشندگی و نظم و ترتیبی که دارند به " دو رسته دُرّ" تشبیه کرده است چنانچه سعدی در جایی دیگر سروده :
چون دُرّ دو رسته ی دهانت
نظم سخن دری ندیدم
یا
دو رسته ی دُرّم در دهان داشت جای
چو دیواری از خشت سیمین بپای...
دلبرم کرد زرخ واله
کرد سعدی زگفته حیرانم