برگردان به زبان ساده
ریاض قلوب عارفین محقق و بساتین ارواح سالکین مدقَّق را خضرت و نضرت از قطرات سطرات فیوضات متکّثره، و تجلیات متنّوعهٔ ذات جلیل لایزال و صفات جمیل ذوالجلالی است که به تأثیر حب ذاتی و تقاضای اسما و صفاتی و به مدلول کنت کَنْزاً مَخفیّاً فَأَحْبَبْتُ اُعْرَفَ فَخَلّقْتُ الخلقَ لِکَیِ اُعْرَفَ ریاحین رنگین موجودات را از سرابستان لاریب و شبستان غیب، به گلستان شهادت، ورق ورق بر طبق عرض نهاده و بر شقایق حقایق صور علمیه ازلیهٔ خوددر شواهق حدائق غیبیهٔ ابدیه، زمان زمان چشم تماشاگشاده. آری:
هوش مصنوعی: بهشت عارفان و باغهای روحانی سالکان، به برکت قطرات نورانی و فیضهای فراوانی که از ذات پاک و صفات زیبا و جاودانی خدا سرچشمه میگیرد، رونق و زندگی مییابد. این فیوضات به دلیل محبت ذاتی و درخواست اسامی و صفات الهی است و به یاد آوری کلامی که خداوند بیان کرده، موجودات را خلق کرده تا شناخته شوند. گلهای رنگارنگ این موجودات از دنیای پنهان به دنیای ظهور و حقیقت منتقل میشوند و در هر ورق از زندگی و حقیقت علمی که از زمانهای ازلی وجود داشته، به تماشا گذاشته میشوند.
عشق حق و سر شاهد بازیش
بود مایهٔ جمله پرده سازیش
هوش مصنوعی: عشق حقیقت و ذات الهی، دلیل و علت تمام جلوهها و زیباییهای جهان است.
هُوَ العاشقُ المعشوقُ فی کُلِّ صورةِ
هوالنّاظِرُ المَنْظُورُ فی کُلِّ لَمْحَةِ
هوش مصنوعی: او عاشق و معشوق در هر شکلی است؛ او ناظر و منظر در هر نگاهی است.
زهی قادری-جَلَّت عَظَمتُه- که از حوضهٔ روضهٔ قدرتش گنبد نیلوفری برگ نیلوفری وخهی صانعی عَلَتْکلمتُهُ- که از دمن چمن صنعتش خورشید خاوری شاخ عبهری است. بلی:
هوش مصنوعی: خداوندی که عظمتش بینهایت است، از دامن قدرتش گل نیلوفر به وجود آمده و از سرچشمه هنر و صنعتش، خورشید طلایی به جلوه در آمده است.
یک نظر قانع مشو زین سقف نور
بارها بنگر ببین هَلْمِن فُطُور
هوش مصنوعی: به یک نگاه ساده بسنده نکن، از این سقف پرنور بارها به اطراف نگاه کن و ببین آیا نشانهای از خوراک یا برکت وجود دارد.
هُوَ الواحدُ الفَرْدُ الکَثیرُ بِنَفْسِهِ
فَلَیْسَ سِواهُ اِنْنَظَرْتَ بِدِقَّةِ
هوش مصنوعی: او یکتاست و در عین حال بسیار، به خودی خود. پس اگر با دقت بنگری، غیر از او را نخواهی یافت.
جلیلی-تَعالی شأنُهُ- که نُه فُلکِ فلک، از دریای جلالش حبابی و ملیکی- عَلَی بُرْهانُهُ- که معموری معموره از ملک بی زوالش خرابی:
هوش مصنوعی: جلیلی که بزرگ و والامقام است، نه دنیای مختلف همچون حبابی در دریای عظمت اوست، و سلطنتی که بر پایه دلیل و برهان است، به سان سرزمینی آباد که از ملک و سلطنتش هیچ وقت زوال نمیپذیرد، در حال خرابی است.
تَحَجَّبَ عَنَّا وَاخْتَفَی بِظُهُورِهِ
فَظَلَّلَ فِیْهِ کُلُّ قَوْمٍ بِحُجَّةِ
هوش مصنوعی: او از ما پنهان شد و با نشانههای خود به حالت پوشیده درآمد، به طوری که هر گروهی در ظل و سایهاش به دلیلی مشغول شدند.
نقاشی که سقف سپهر منیع را از بدایع صنایع خامهٔ حکمت ختامهاش چندین هزار نقش بدیع، و باغبانی که گلزار پر ازهار چرخ سیار را از نوبهار آثارش همواره رنگ ربیع است. همانا:
هوش مصنوعی: نقاشی که با هنر و ذوق خود چندین هزار طرح زیبا بر سقف آسمان به تصویر کشیده و باغبانی که در همهجا با آثار خود، باغی پر از گل و رنگهای بهاری را میآفریند. یقینا:
بهر چشم دوستان، یزدان فرد
شش جهت را مظهر آیات کرد
هوش مصنوعی: برای چشم دوستان، خداوند شش جهت را نشانههایی از آیات خود قرار داد.
مستغنییی که قایل هایل هیبتش به قول پرهول اِنَّ اللّهَ لَغَنیُّ عَنِ العالَمینَ صادق، و رئوفی که منادی هادی رحمتش به ندای خوش ادای اِن اللّهَ رَؤُفٌ بِالعبادِ ناطق سالکان مسالک معرفت صفات مقدس خود را به منطوقهٔ مصدوقهٔ اُنْظُرْإلی آثارِ رَحْمَةِ اللّهِ از توحید آثاری و تجلی افعالی اخبار نموده، واقفان مواقف حقیقت ذات اقدس خود را به اشارت، با بشارت کیفَ یُحْیی الأرضَ بَعْدَ مَوْتِها به جمع بعد الفرق و بقاء بعد الفناء امیدوار فرموده. خالقی که به مضمون بلاغت مشحون اِنّ اللّهَ خَلَقَ الخَلْقَ فی ظُلْمةٍ ثُمَّ رَشَّ عَلَیْهِمْمِنْنُورِهِ خلق را از ظلمت آباد عدم رهانیده و به نیمروز وجود رسانیده. زهی حکمت که بنای قدرتش به مدلول وَلَقَدْخَلَقْنا السَّمواتِ و الأَرْضَ وَمابَیْنَهُما فی سِتَّةِ أیّامٍ بنای پایه و رواق این وسیع وثاق وسبع سموات طباق را در شش روز برافراشته و تعالی قدرت که معمار حکمتش به حکم و خَمَّرْتُ طِیْنَةَ آدَمَ بِیَدِی أَرْبَعینَ صَباحاً خمیر محبت تخمیر طینت آن عبودیت پذیر را چهل یوم مظهر تجلی جمال و جلال داشته. همانا عالم، صورت تفصیلی معنی آدم و معنی آدم، جامعهٔ اجمالی صورت عالم. بلی عالم، آدمی است مستفصل و آدم، عالمی است مستجمل.
هوش مصنوعی: خدایی که از همه چیز بینیاز است، به زیبایی و عظمت خود مشهور بوده و رحمتش با صدای دلنشینی به بندگانش ابلاغ میشود. او نشانههای رحمتش را در آثار توحید و تجلیاتش آشکار کرده و بندگانش را به امید زندگی دوباره زمین پس از مرگش بشارت میدهد. خالقی که در ابتدا، موجودات را در تاریکی خلق کرده و سپس آنها را به نور وجود رسانده است. حکمتش بینظیر است؛ او آسمانها و زمین را در شش روز آفریده و به عظمت قدرتش این فضای وسیع را بنا نهاده است. همچنین خالق، در آفرینش انسان به مدت چهل روز بر خاک طینت او، محبت خود را پیاده کرده است. در واقع، عالم تجسمی از معنی انسان است و انسان، خلاصهای از عالم به شمار میرود. بنابراین، عالم فردی است متکثر و انسان، کُنه و جوهر این عالم است.
چیست آدم را که در فرزند نیست
در شکر چه بود که اندر قند نیست
هوش مصنوعی: آدم چه چیز خاصی دارد که در فرزندی وجود ندارد؟ در طعم شکر چه چیزی وجود دارد که در قند نیست؟
لطیفهٔ وَنَفَخْتُ فِیْهِ مِنْرُوْحِی از تجلی ذاتش، غالباً کنایتی و شریفهٔ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ کُلَّها از ظهور اسماء و صفاتش،ظاهراً روایتی، گویی به مضمون حقیقت مشحون إنَّ اللّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَی صُوْرَتِهِ در صوامع قدس غلغلهٔ این روایت افتاده بود که:
هوش مصنوعی: لطیفهای دربارهٔ دمیدن روح در وجود آدم وجود دارد که نشاندهندهٔ تجلی ذات خداوند است. همچنین، آیهای وجود دارد که به آموزش اسماء و صفات اشاره میکند و به ظهور این اسماء و صفات تعلق دارد. به نظر میرسد که این روایت در میان عارفان و اهل دل بسیار مورد توجه قرار گرفته است و به این فكرة عمیق اشاره دارد که خداوند انسان را به شکل خود آفریده است.
چو آدم را فرستادیم بیرون
جمال خویش بر صحرا نهادیم
هوش مصنوعی: زمانی که ما انسان را به بیرون از زیبایی خودمان فرستادیم، او را در بیابان قرار دادیم.
و به مصداق ما خَلَقَ اللّهُ شَیْئاً إلّا واحْتَجَبَ بِهِ منادی رأفت به جهت گوش زد، ابلیس پرتلبیس را ندای این کنایت در داده بود که:
هوش مصنوعی: به این معنا که هر چیزی که خداوند خلق کرده، به نوعی نشانهای از رحمت اوست و ابلیس، با فریبکاریهایش، نشاندهنده این مطلب است که انسان باید نسبت به این نشانهها آگاه باشد.
جمال ما ببین کاین راز پنهان
اگر چشمت بود، پیدا نهادیم
هوش مصنوعی: اگر چشمان تو توانایی دیدن داشته باشد، زیبایی ما را خواهید دید که در حقیقت رازی نهفته است.
آری دیده وری باید که رنگ تعیّنات از مرآت دل زداید و نکتهٔ ما رَأَیْتُ شَیْئاً إلّا وَرَأَیْتُ اللّهَ فِیْهِ سراید، زیرا که:
هوش مصنوعی: بله، باید با دقت ببینیم که ویژگیها و رنگهای دنیای بیرون از دل ما دور شود و نکتهای که میخواهم بگویم این است که هر چیزی را که میبینم، باید خدا را در آن مشاهده کنم.
تعین نقطهٔ وهمی است برعین
چو عینت گشت صافی عین شد غین
هوش مصنوعی: نقطهٔ وهمی معین شده است و وقتی که آنچه را که به عنوان واقعیت میشناسی، واضح و شفاف شد، به واقعیت تبدیل میشود.
سبحان اللّه چه میگویم که دور افتادم از راه وَلَئِنْسَأَلْتَهُمْمَنْخَلَقَ السَّمواتِ والأَرْضَ لَیَقُوْلَنَّ اللّهُ.
هوش مصنوعی: حیرتانگیز است که چه میگویم و چگونه از راه راست دور شدهام. اگر از آنها بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده است، بدون تردید میگویند خداوند.
فَفی کُلِّ شَیءٍ لَهُ آیَةٌ
تَدُلُّ عَلَی أَنَّهُ واحِدٌ
هوش مصنوعی: در هر چیزی نشانهای وجود دارد که به یگانگی او دلالت میکند.
سُبْحانَ مَنْیَحْمَدُهُ الذّاکِرُ باللِّسانِ و النّاسِی بِالنِّسیانِ السَّماءُ بالسُّمُوِّ والأرضُ بالدُّنُوِّ و ما مِنْشَیْء إلّا یُسُبِّحُ بِحَمْدِهِ و مامِنْسَیْفٍ إلّا یُجَرَّدُ مِنْغِمْدِهِ.
هوش مصنوعی: پاک و منزه است خدایی که ذکر او با زبانها انجام میشود و انسانها به فراموشی میافتند. آسمان به بلندیاش معروف است و زمین به پستیاش. هیچ چیزی نیست مگر اینکه به ستایش او مشغول است و هیچ شمشیری نیست مگر اینکه از غلافش بیرون میآید.
اگر ملک است به تنزیه و تهلیل و اگر شیطان است به تمویه و تضلیل، اگر انسان است به مدارک و قیاس و اگر حیوان است به انفاس و احساس، اگر نبات است به نماء و غذا، اگر جماد است به خیر و قضا، اگر دریاست به امواج و اگر صحراست به فجاج و اگر نهار است به فلق و اگر لیل است به غسق و ار نار است به شرار اگر خاک است به قرار اگر باد است به تحرک و اهتزاز و اگر آبست به نشیب و فراز.
هوش مصنوعی: اگر چیزی مالک باشد، به روحانیت و پرستش میپردازد و اگر شیطانی باشد، فریب و گمراهی را به همراه دارد. اگر انسان باشد، بر پایه دلایل و استدلال عمل میکند و اگر حیوان باشد، به نفس و احساساتش وابسته است. اگر گیاه باشد، به رشد و تغذیه متکی است و اگر بیجان باشد، به خیر و سرنوشت وابسته است. اگر دریا باشد، تحت تأثیر امواج قرار دارد و اگر بیابان باشد، به وسعتش مرتبط است. اگر روز باشد، به روشنی صبح ارتباط دارد و اگر شب باشد، به تاریکی آن وابسته است. اگر آتش باشد، به شعله و حرارت میپردازد و اگر خاک باشد، به آرامش و ثبات مرتبط است. اگر باد باشد، به حرکت و نوسان وابسته است و اگر آب باشد، به بالا و پایین رفتن پیوسته است.
کفر ودین هر دو در رهش پویان
وَحْدَهُ لاشَرِیکَ لَه گویان
هوش مصنوعی: در مسیر او، هم کفار و هم دینداران حرکت میکنند و همه با صدای واحدی میگویند: «جز او شریک دیگری نیست».
بلی کانَ اللّهُ زماناً لَمْیَکُنْفِیْهِ کُفْرٌ واِسْلامٌ چه جای کفر و ایمان دشمن و دوست که بجز او هیچ نیست آنجا که اوست، عجب اینکه کانَ اللّه و لَمْیَکُنْمَعَهُ شیءٌ، عجب تر اینکه الآن کماکان
هوش مصنوعی: بله، زمانی بوده که نه کفر و نه ایمان وجود داشته است، نه دشمنی و نه دوستی، زیرا در آن مکان جز او هیچ چیز دیگری وجود ندارد. شگفتآور این است که زمانی الله بوده و هیچ چیز دیگری با او نبوده است و شگفتانگیزتر این است که اکنون نیز چنین است.
یا مَنْتحَیَّرَ فِیْهِ العاشِقُونَ وَمَا
شَمُّوا بِعِرْفانِهِمْمِنْکُنْهِهِ عَبَقا
هوش مصنوعی: ای آنکه عاشقان در دلت حیراناند و هیچگاه از بوی خوش و عطر معرفت تو بیبهره نبودهاند.
جایی که صدر نشین مسند لولاکؑدر کنه ذاتش ما عَرَفْناکَ فرماید؛ پیداست که از دانش و بینش مشتی خاک چه آید.
هوش مصنوعی: در جایی که مقام و رتبه بالایی در کنار لولاک به خداوند داده شده و او میگوید "ما تو را نشناختیم"، کاملاً واضح است که از دانش و درک اندکی از موجودات خاکی چه چیزی میتواند به دست آید.
زما تا حضرتش نه فصل ونه بین
ولی مهجور ازو هم علم و هم عین
هوش مصنوعی: تا وقتی که به حضورش نرسم، نه فصلی در کار است و نه چیزی برای دیدن، اما من از او دور ماندم و هم علم و هم حقیقت را دارا هستم.
اگرچه آفتاب جهانتاب بر هر ذرهای تابد، اما ذرهٔ بی تاب از آفتاب چه یابد.بلکه:
هوش مصنوعی: با وجود این که خورشید بر تمام خشتها میتابد، اما ذرهای که تاب ندارد، چه چیزی از آن دریافت میکند؟
آنجا که آفتاب بتابد ز اوج عز
سرگشتگی است مصلح ذره در هوا
هوش مصنوعی: جایی که نور آفتاب میتابد و از بلندیها نمایان است، نشاندهنده بینظمی و آشفتگی است، همانطور که ذرات معلق در هوا به طور نامنظم در حرکتاند.
إنَّ اللّهَ أَعَزُّ مِنْأَنْیُرَی وأَظْهَرُ مِنْأَنْیُخْفَی.
هوش مصنوعی: خداوند از آنقدر باعزت است که نیازی به یاری دیگران ندارد و از آنقدر با شکوه است که چیزی نمیتواند او را پنهان کند.
هست در وصف او به وقت دلیل
نطق تشبیه و خامشی تعطیل
هوش مصنوعی: در توصیف او، در زمان دلیل، زبان به تشبیه گشوده و سکوت به معنای فراموشی آمده است.
پس از تمهید تحمید و سپاس و تهنیهٔ تحیّهٔ بیقیاس، درود نامعدودو سلام نامحدود بر عارجان معارج قرب و کمال و ناهجان مناهج جلال و جمال، شموس فلک رسالت و اقمار سپهر جلالت، هادیان مراصد سبل، أَعْنی طبقات رسل عَلَی نَبیِّنا و عَلَیهِمُ السلام که قائدان طریق سداد و مرشدان سبیل رشادند. خاصه بر خاصهٔ بنی آدم، و خلاصهٔ هر دو عالم، سراج سراجهٔ کاینات، و گل گلزار موجودات، نَوْر حدیقهٔ آفرینش و نور حدقهٔ بینش، صدرنشین صفّهٔ لولاک، و تکیه گزین مسند و ماأَرْسَلْناک، طوطی شکرفشان شکرستان سُبْحانَ الَّذی أَسْرَی عندلیب خوش الحان گلستان و ما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی، مفتاح خزاین غیب و مصباح انجمن لارَیْب، تاجدار ایوان کُنْتُ نَبِیّاً و آدَمُ بَیْنَ الماء و الطِّینِ و شهسوار میدان وَما أَرْسَلْناکَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمین مصدر انوار عدم و وجود، و مظهر اسرار غیب و شهود، حقایق گوی راز مَنْرَآنی، مبرهن ساز وحی آسمانی، نکته سرای معنی نَحْنُ الآخِرُونَ السّابِقُونَ و پرده گشای صورت اِهْدِ قَوْمِی اِنَّهُمْلایَعْلَمُون، بیدار دل لایَنام قَلْبی صاحب منزل اَبِیْتُ عِنْدَ رَبِّی، محفل لی مَعَ اللّه را شمع و پروانه، مقام محمود جمع الجمع رسولی که به لسان حال مترنم این نیکو مقال. که:
هوش مصنوعی: پس از سپاسگزاری و تحمید، درود و سلام فراوان بر کسانی که به مقام قرب و کمال نائل آمدهاند و راههای جلال و جمال را نشانهگذاری کردهاند. ما بر پیامبر و بر تمامی پیامبران درود میفرستیم؛ زیرا راهنمایان مستقیم و صلاحاندیش هستند. بهخصوص بر بهترین بندگان خدا و بر پیشوایان دو عالم، که نور افشان جهان و مظهر خلاقیت هستند. ایشان روشنگرهای حقیقت و نمایانگر معانی دینیاند و در مقام و منزلت بسیار خاص و بلندی قرار دارند. ایشان مظهر رحمت الهی برای تمامی مخلوقات هستند و بر غیب و شهود تسلط دارند. فهم و بینش نابی دارند و به حقیقت عمیق دینی و معنوی پی میبرند. این پیام، احضار کننده جمعیت مؤمنان و نیکوکاران است و آنها را به یکتایی و وحدت دعوت میکند.
وَانیِّ وَاِنْکُنْتُ ابْنَ آدَمَ صُوْرَةً
وَلیِ فِیْهِ مَعْنَی شاهِدٍ بِأُبُوَّتیِ
هوش مصنوعی: من اگرچه به صورت انسانی و از نسل آدمی به دنیا آمدهام، اما در درونم حقیقتی وجود دارد که گواهیدهنده بر پدر بودن من است.
شافع روز جزا، و مقتدای اهل صفا، ابوالقاسم محمد مصطفی و بر آل او و اصحاب او- رضْوانُ اللّهِ عَلَیْهِمْاجمعین- سیّما آن رخشنده گوهر درج ولایت، و تابنده اختر برج هدایت، گشایندهٔ در خیبر، و فکنندهٔ سر عنتر، زیبندهٔ مسند هارونی، و شایستهٔ مسند سلونی برازندهٔ تخت لِوْکُشِفَ، و فرازندهٔ قدرنه صدف، صادِقُ الوَعْدِ و شحنةُ النَّجَفِ ابنُ عمّ نبی عربی و میرهاشمی المطلبی صاحِبُ ذُوالفِقارِ و قاتِلُ الأشْرار، قالِعُ الکفّارِ و قامِعُ الفُجارِ و قُطْبُ الواصِلینَ، غَوْثُ المُوَحِّدینَ، قائِدُ السَّالِکیْنَ و هادِی العارِفینَ و امیرُ المؤمنینَ، امامُ الحاضِر و الغائِبِ، مَظْهَرُ العَجائبِ و مُظهرَُ الغَرائبِ اسدُ اللّهِ الغالِبُ علیُّ ابن ابی طالبٍ سلامُ اللّهِ عَلَیْهِ و عَلَی أَبنْاءِهِ و أَحْفادِهِ الأئِمَّةِ الهادِیْنَ المُهْتَدِیْنَ المَعْصُومینَ الَی یَوْمِ الدِّیْنِ.
هوش مصنوعی: شافع روز قیامت، پیشوای اهل صفا، ابوالقاسم محمد مصطفی و خاندان و یاران او - که همگی مورد رضایت خداوند هستند - به ویژه آن گوهر درخشان در مقام ولایت، آن ستاره تابنده در نشانه هدایت، گشایشدهنده در خیبر، و کسی که سر عنتر را شکست، شایسته نشستن در مقام هارون، و مناسب با مسند "سَلُونی". او که به واسطهٔ قدرت خود، حامی مؤمنان و رهبری رادمردان است، علی ابن ابیطالب است. سلام خدا بر او و بر فرزندان و نوادگان معصوم او تا روز قیامت که همگان هدایت یافته و راهنمایی کنند.
اگر صد سال از ایشان باز گویم
همان سرگشته تر هر دم ز گویم
هوش مصنوعی: اگر به مدت صد سال از این موضوع صحبت کنم، همچنان هر بار که این را بگویم، بیشتر از قبل گیج و سردرگم میشوم.
ز عقل و دانش هر کس فزونند
خدا داند مرایشان را که چونند
هوش مصنوعی: هر کسی که از عقل و دانش بیشتری برخوردار است، تنها خدا میداند که او چه ویژگیهایی دارد و چگونه است.
کسی طوفان بی دینی نبیند
که اندر کشتی ایشان نشیند
هوش مصنوعی: کسی که در جمع انسانهای با ایمان و در کنار آنها باشد، از مشکلات و خطرات ناشی از کفر و بیدینی در امان خواهد بود.
اما بَعْدُ بر رأی معرفت انتمای دانایان سِیر و آگاهان خبر پوشیده و مستتر نماناد که دراخبار آمده است که حضرت داوود نبی-علی نبینا و علیه السلام- درمناجات با قاضی الحاجات مسألت نمود که لِماذا خَلَقْتَ الخَلْقَ و از حضرت رب الارباب خطاب شنود که کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فأَحْبَبْتُ أنْاُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِکَی اُعْرَفَ یعنی بودم من گنجی پنهان، دوست داشتم که شناخته شوم، پس آفریدم خلق را به جهت اینکه بشناسند مرا. و نیز در کتاب و سنت، تمجید حق شناسان و ترغیب به شناسایی یزدان بسیار واقع است و این خود مشهور و مسلم جمهور است که میفرماید- عَزَّ اسْمُهُ- ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الإنْسَ إلّا لِیَعْبُدُوْنَ و مفسرین دانشمند تأویل کردهاند که إلّاَ لِیَعْبُدُوْنَ، أَیْلِیَعْرِفُوْنَ، زیرا که عبادت بیمعرفت را عظمی چندان ننهادهاند. پس از زمان بعثت و رحلت حضرت خاتم الانبیاءؐالی الآن عبّادو زهاد و خواص این امت مرحومه را به اقتضای زمان در هر وقتی از اوقات به نامی خاص مخصوص داشتهاند و در این اوان به عارف، رایت شهرت افراشتهاند. لهذا این طایفهٔ عالی مقدارو این فرقهٔ بزرگوار را در بیان اسرار شریعت و طریقت و رموز معرفت و حقیقت نظماًونثراً عربیاً و فارسّیاً علی اختلاف مشاربهم سخنان سودمند و تحقیقات بلند است فَهُمْمَنْفَهِمَ. کَما قِیْلَ:
هوش مصنوعی: در گفتار دانایان و آگاهان، آمده است که حضرت داوود نبی در دعا از خداوند پرسید که چرا خلق را آفریدی. خداوند در پاسخ فرمود: «من گنجی پنهان بودم و دوست داشتم شناخته شوم، بنابراین خلق را آفریدم تا مرا بشناسند.» در متون دینی نیز به ستایش از شناخت حق و تشویق به شناسایی خداوند پرداخته شده است. بسیاری از مفسران بر این باورند که عبادت به شناخت وابسته است و عبادت بدون معرفت ارزشی ندارد. از زمان بعثت تا کنون، عابدان و زهاد این امت با توجه به زمان، نامهای خاصی داشتهاند و در حال حاضر، عنوان «عارف» به آنها اطلاق میشود. بنابراین، این گروه ارزشمند در بیان رازهای شریعت، طریقت و معرفت، سخنان مفیدی به زبانهای عربی و فارسی دارند که برای درک عمیقتر قابل استفاده است.
یَعْرِفُنا مَنْکانَ مِنْجِنْسِنا
و سائِرُ النّاسِ لَنَا مُنْکُرُونَ
هوش مصنوعی: ما را تنها کسانی میشناسند که از نوع و جنس ما هستند و دیگر مردم برای ما ناشناختهاند.
و بعضی از اکابر، حالات و مقالات جمعی از این طایفه را جمع نموده و در کتب خویش ثبت فرمودهاند. چنانکه شیخ فرید الدین محمد العطار کدکنی النیشابوری- قُدّس سِرُّهُ- درکتاب موسوم به تذکرة الاولیا و مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی ره در کتاب مسمی به نفحات الانس و قاضی نوراللّه شوشتری در مجلسی ازمجالس المؤمنین و غیرهم. و اما بعضی از ایشان را سخنان منظوم و طبع موزون بوده و برخی به نظم لب نگشوده و حضرات مشارالیهم و غیرهم، همت والانهمت، بر ذکر احوال خجسته مال ایشان گماشته و سخنان منظومهٔ ایشان را ننگاشته و قومی ارباب تذکره نیز در ثبت اشعار شاعرانهٔ این فرقه کوشیده، از گفتار پر اسرار عارفانهٔ این طبقهٔ علیّه، چشم پوشیده.
هوش مصنوعی: برخی از بزرگان در مورد حالات و سخنان گروهی از این طایفه تحقیق و جمعآوری کرده و آن را در کتابهای خود ثبت کردهاند. به عنوان مثال، شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری در کتابی به نام "تذکرة الاولیا" و مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی در کتاب "نفحات الانس" و قاضی نورالله شوشتری در یکی از مجالس خود به این موضوع پرداختهاند. برخی از این افراد اشعار منظوم داشتهاند و برخی دیگر در قالب نظم سخنی نگفتهاند. این بزرگان و دیگران همت خود را بر ثبت احوال نیکوی این افراد گذاشته و اشعار منظوم آنان را یادداشت کردهاند، در حالی که برخی از نویسندگان در ثبت اشعار این گروه تلاش کردهاند ولی از بیان شگفتیهای عرفانی این طبقه غافل ماندهاند.
علاوه بر این بسیاری از اعاظم متأخّرین پس از تألیف و تصنیف کتب مذکوره به عرصهٔ ظهور آمدهاند که حالات و مقالات ایشان در آن کتب مسطور، بلکه در افواه خلق نیز مذکور نیست. بِناءً عَلَیه بعضی از اجّلهٔ اصحاب و اَعزّهٔ احباب، این فقیر ضعف بی مقدار را ترغیب و تحریض فرمودند که چه باشد که تذکره به جهت تبصرهٔ اهل بصیرت، مشتمل بر اطوار و اشعار و سلسلهٔ طریقت و قایدان حقیقت این طبقهٔ شریفه جمع نماید. که طالبان و راغبان طریقهٔ حقهٔ طریقت را از حالات این قوم استحضاری و اعتباری و آیندگان را تذکاری از خاکسار حاصل آید و خود فقیر را نیز به مطالعهٔ کتب و اشعار این فرقهٔ ناجیه که محتوی است بر حقایق و دقایق ایمانیه و منطوی است بر عبارات و اشارات عرفانیه شوقی وافر و میلی متکاثر بود و اغلب اوقات دفاتر پر سرایر این اکابر را مطالعه مینمود و اگرچه کتب مثنویات و دواوین غزلیات بسیاری حاصل و از این ره گذر دل، محبت منزل با شاهد مدعا واصل بوده، لیکن گاهی نیز این اتفاق میافتاد که به علت تصاریف زمان و مهاجرت از اوطان حمل و نقل همهٔ آنها دست نمیداد، لاجرم به سبب اسباب مزبوره و مذکوره و ملاحظهٔ بعضی دقایق مسطوره ومستوره با عدم بضاعت و قلت استطاعت مصمم گردید که بعون اللّه همت برگمارد وتذکرهای مشتمل بر مختصری از احوال و برخی از اشعار این طایفه برنگارد.
هوش مصنوعی: بسیاری از بزرگترین شخصیتهای بعد از نگارش کتابهای یادشده، ظهور کردهاند که حالات و نوشتههای آنها در آن کتابها و حتی در ذهن مردم نیز ثبت نشده است. بر این اساس، برخی از ارجمندترین دوستان، این فرد را تشویق کردند که تذکرهای تهیه کند تا برای بصیرتداران، شامل انواع و اشعار و سیر و روشهای این گروه شریف باشد. این کار میتواند به جویندگان و علاقهمندان به طریقت حق، آگاهی و شناختی از احوال این افراد بدهد و یادآوری برای نسلهای آینده باشد. همچنین خود این فرد، با مطالعه کتابها و اشعار این فرقه نجاتبخش، اشتیاق و علاقهی زیادی پیدا کرده بود و اغلب اوقات به مطالعهٔ آثار این بزرگان میپرداخت. هرچند که به دلیل تغییرات زمان و مهاجرت از مکانهای قبلی، امکان حمل و نقل تمام آثار وجود نداشت، اما به دلایل ذکرشده و همچنین توجه به برخی نکات مهم، تصمیم گرفت که با یاری خداوند، تذکرهای شامل خلاصهای از احوال و برخی اشعار این گروه تهیه کند.
اگرچه این فرقهٔ جلیله بسیار و این قوم عالیه بیشمارند و هر یک گفتار و اشعار بی حدّ و مرّ دارند، ولی این فقیر از نگارش ابیات شاعرانه و مجاز ایشان چشم پوشیده ودر گزارش قلیلی از آثار و ذکر اندکی از گفتار عارفانهٔ این بزرگان کوشیده. پس این کتاب مشتمل است بر افکار شعرای عرفا و عرفای شعرا. و مبنی است بر یک حدیقه و دو مقدمه و دو روضه و یک فردوس و یک خلد، در خاتمه چنانکه عن قریب فهرست آن ترتیب خواهد یافت و پرتو اظهار آن بر انظار اولوالابصار خواهد تافت و ضبط تخلص و ثبت نام هر یک را از طبقات عرفا و حکما و معاصرین به طریق تهجی و ملاحظهٔ حرف اول قرارداد و نام این کتاب را ریاض العارفین نهاد.
هوش مصنوعی: این فرقه و قوم بزرگ و بیشمار، هر کدام اشعار و گفتارهای زیادی دارند. اما من تصمیم گرفتم که به جای نوشتن ابیات شاعرانه و مجازهای آنها، تنها به ذکر کمی از آثار و سخنان عارفانهی این بزرگان بپردازم. بنابراین، این کتاب شامل افکار شعرای عارف و عرفای شاعر است. این کتاب دارای یک باغچه، دو مقدمه، دو بخش، یک بهشت و یک بهار است. به زودی فهرستی از مطالب آن تهیه خواهد شد تا برای علاقمندان به نمایش گذاشته شود. نام این کتاب را «باغ عارفان» گذاشتهام.
حدیقهٔ اولی را تمهید مقدمهٔ بعضی از احوال و برخی اقوال نمود. تا تشکیک غافلین ازمیانه، مرتفع و عرصهٔ حُسن ظن طالبین متمتع شود و فردوس آخری را جلوه گاه جمعی از معاصرین ساخت و به ذکر حالات و مقالات ایشان پرداخت و در خلد قلیلی از اشعار خود مرقوم و آنرا به خیالات خام خود مختوم کرد که به مدلول مَنْتَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْبدیشان منسوب و از ایشان محسوب گردد که این فیضی است عظمی و نعمتی است کبری.
هوش مصنوعی: حدیقهٔ اولی به عنوان مقدمهای برای معرفی برخی از حالات و نظرات افرادی خاص، تهیه شده است. هدف از این کار این است که ابهام و تردید از درک غافلین برداشته شود و به افراد جویای علم حس خوشبینی القا گردد. همچنین، به بررسی اوضاع و گفتار معاصران پرداخته و در مجموعهای از اشعار خود به این موضوع پرداخته است. او بر اساس اندیشههای خود این آثار را به نام خود ثبت کرده و به نوعی خود را به آن افراد نسبت داده تا از آنها محسوب شود. این کار را میتوان نشاندهندهٔ نعمتها و فیضهای بزرگ دانست.
اگرچه به مصداق المَرءُ مَعَ مَنْأَحَبَّ تنی چند از محبین و متشبهین مانند این مسکین بدین بهانه در این درآمدند و از این طبقات عالیه محسوب و مجری شدند ولی در نگارش حالات و گزارش خیالات به دستیاری عبارتی و به پایمردی اشارتی از تفاوت حال ایشان حکایتی و از تفرقهٔ مقامات آنها کنایتی میرود که حقیقت مطلب بر طالب مشرب، روشن وواضح و پیدا و لایح میشود، مخفی نماند که در ترقیم، ملاحظهٔ تأخیر و تقدیم، زمان و مکان و ایام و مقام نیفتاد و دست تصرف و چشم تکلف بر سود و سرمایهٔ کسی نگشاد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه برخی افراد که علاقهمند و مقلد بودند، به بهانههایی مانند این شخص ناچیز به جمع ما پیوستند و از جمله طبقات برتر به شمار آمدند، اما در نوشتن وقایع و گزارش افکار، با استفاده از عباراتی خاص و به کمک اشارههایی، تفاوت وضعیت آنها روشن میشود. این مسائل به خوبی برای کسی که به دنبال حقیقت است، آشکار و واضح خواهد شد. باید توجه داشت که در این روند، تأخیر و تقدم زمان، مکان و مقامات به هیچوجه نادیده گرفته نشده و دستی به تصرف یا چشمپوشی در زمینه منافع دیگران در کار نبوده است.
چه اگرچه تعیین اولی ممکن ولکن تحقیق ثانی نامتیقن بود. که آن امری است غیبی و عالم الغیب حضرت لاریبی و ایضاً ترجیح و تعیین طبقه بر طبقه، سلسله بر سلسله و طریقه بر طریقه، صورت قال و قیل عدو و خلیل بود. بنابراین متقدمین و متأخرین را از صنوف مشایخ و عرفا و فضلا و حکما و اصفیا و اتقیا و طلاب و سُلاک به یک ترتیب قلمی نمود. الا اینکه جمع کثیری از عرفا در یک روضه و جمعی دیگر را از فضلا و حکما و علما در روضهٔ دیگر بهترتیب مذکور، مذکور، و بیان آثار و اطوار هر یک به قدر مقدور و حد میسور شد. از قبیل مولد ومنشأو اسم و رسم و زمان و مکان و معاشرین و معاصرین و تاریخ ولادت ووفات و نسبت ارادت و صفات و انتساب سلاسل و تألیفات درضمن احوال هر کس مجملاً ثبت گردید و هر سلسله و شیخی را چنانکه رسم مؤلفان است تمجید و تعظیم کرد و هر طریقه را به طریقهٔ متداوله در قید ثبت درآورد و ابیات محققانهٔ هر یک را نسبت به سایر ابیات وی انتخاب ساخت و به ضبط اشعار هر کتاب به قدر گنجایش آن پرداخت. چه اگر از بسیاری، بسیاری نگاشته، سبب ظاهر است که اشعار بسیاری تحقیق بی شمار داشته و الحق جمعی فی الحقیقه گنجایش آن دارند که همهٔ افکار ایشان را نگارند و مانع تحریر نمودن باعث تطویل کتاب و موجب تعطیل کُتاب بودن خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر چند که تعیین اولی ممکن است، لیکن تحقیق در مورد دوم نا مشخص است زیرا این موضوع از امور غیبی است که تنها خداوند بر آن علم دارد. همچنین، اولویت و تعیین رتبهها، سلسلهها و روشها به صورت جملات متعارض، شبیه به دشمنی و دوستی است. بدین ترتیب، افراد مختلفی از مشایخ، عرفا، دانشمندان و حکماء در یک دستهبندی قرار گرفتند، اما برخی از عرفا در یک گروه و برخی دیگر از دانشمندان و حکما در گروه دیگری بهتر است تقسیمبندی شدند. در این میان، ویژگیها و حال هر کس به تناسب مقدور و ممکن به طور مختصر ثبت شده است که شامل محل تولد، نام، زمان و مکان، همنشینان و همعصران، تاریخ تولد و وفات، صفات و انتساب به سلاسل و تألیفات است. همچنین به شیخها و سلسلهها، همانگونه که در متون تألیفی رایج است، احترام و اهمیت داده شده و هر طریقه به روش جاری در نوشتار ثبت شده است. اشعار هر یک نیز انتخاب و مرتب شده و به طور مختصر جمعآوری شده است. زیرا اگر از بسیاری افراد نوشته شود، به وضوح مشخص است که اشعار زیادی نیاز به تحقیق دارند و حقیقتاً بسیاری از اندیشههای آنها به نوشتار در میآید، که این امر میتواند باعث طولانی شدن کتاب و مشکلات در تهیه آن شود.
الغرض این شاهد زیبا را چنانکه خواست در قلیل مدتی به اَذْیَل عدتی در صورت عدم آلت، با این صورت و حالت آراست. چون این ریاض چون مینو به شقایق حقایق و ریاحین مضامین با رنگ و بو آراسته و از خس و خار معایب و نقصان پیدا و پنهان پیراسته آمد، باغبان نظر در هر رهگذر پس از تفرج و تأمل در آن حدایق پرگل، نقش این معنی در کارگاه صورت کشید و این اندیشه با خود اندیشید که مر این روضههای بدین نیکویی و گلبنها با این دلجویی را از نظر اهل صواب وسداد و از بینندگان ارباب سلیقه و استعداد پنهان نمودن و از بیم غارت گل چینان طرار در به روی تماشاییان هشیار نگشودن، از طریقهٔ انصاف دور و گل گشت این نغز گلستان روحانی، و تفرج این تحفهٔ بستان معانی را، دیدهوری عاقل و صاحب نظری کامل ضرور که سلیمان وار از شنیدن نغمات عنادل چون داوودش از زبان مرغان آگاهی و خلیل آسا در دیدن لمعات مشاعل بی دودش ناظر گلشن لطف الهی باشد. نه جاهلی که مانند جالوت و جالوتیان الحان داوود مسعود را صوتی منکر داند و نه غافلی که برسان نمرود و نمرودیان، گلستان خلیل جلیل را آتشی شعلهور خواند. پیداست که آب نیل در جام قبطیان خوناب و در کام سبطیان شهد مذاب و هر کس متناسب فطری، از مشربی دیگر جرعه یاب است:
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که باغبان زیبایی باغی را که با گلها و رنگهای دلپذیر آراسته شده است، مورد توجه قرار داده و به این فکر افتاده که این زیبایی را از چشم کسانی که ممکن است بخواهند آن را تخریب کنند، پنهان کند. او میداند که این باغ با گلها و عطرهایی که دارد، میتواند توجه افراد با درک و سلیقه را جلب کند، افرادی که میتوانند زیبایی و معنای عمیق آن را درک کنند. او نمیخواهد که افرادی نادان یا غافل، مانند کسانی که زیبایی و ارزش واقعی را نمیشناسند، به این باغ آسیب بزنند. در واقع، هر فردی با توجه به طبیعت و فطرت خود، زیباییها را به گونهای متفاوت درک میکند.
هر زبانی را زبان دانی سزاست
رو زبان دان گوی گرشه ور گداست
هوش مصنوعی: هر زبانی برای تسلط بر آن نیاز به کسی دارد که آن زبان را بداند. پس اگرچه ممکن است کسی در موقعیتی پایین باشد، اما همچنان باید به او اجازه داد که به زبانش صحبت کند.
بِناءً عَلَیْهِ به پای تدبر در فیافی تحیر وبوادی تفکر بسی شتافت تا گل گشت این گلستان را کاملی نکتهدان دریافت. پس این ریاض، وقف خرام مَلِکی آزاده و این نامه به نام شاهنشاهی ملک زاده آمد که سلطانی است درویش بصیرت، و درویشی است سلطان سیرت. اعنی سرو حدیقهٔ سلطنت و گل گلشن معدلت، مهر سپهر شوکت و کامکاری و ماه فلک حشمت و بختیاری، درخشنده گوهر درج سخا، و تابنده اختر برج صفا، درنده ضرغام کُنام مناعت، و بُرنده صَمصام نیام شجاعت، پلنگ ژیان قلهٔ جلال و جلادت ونهنگ دمان لُجّهٔ کمال و سعادت و شاه بیت قصیدهٔ بینش و فرد انتخاب جریدهٔ آفرینش، حُسن مطلع مطالع فتوت، و حُسن مطلب مطالب مروت، حدیقهٔ دوحهٔ مجد و جلال و دوحهٔ حدیقهٔ بذل و نوال، طوبی روضهٔ معنی و معنی شجرهٔ طوبی، فتح الباب سحاب کرامت، و فصل الخطاب کتاب شهامت، خداوند کامکار باذل با دل، و شهریار باسل عادت، مرآت جمال شواهد حقایق، و مشکاةِ کمال انوار دقایق، مصباح انجمن دانش و دها، مفتاح مخزن جود و عطا، ملک خوی ملک زادهٔ آزاده، العارفُ مِنْطَبَقَةِ المُلوکِ والواقِفُ لِطریقةِ السُلوکِ ذُوالمَجْدِ و الْعَطاءِ أَبُو المظفر و النّصرِ و الفتح و العُلَی پادشاه عادل اسلام پناه و سلطان غازی حقایق آگاه، ناصب لوای شریعت و طریقت، و صاحب مقام معرفت و حقیقت، سلطان السلاطین و خاقان الخواقین المؤیّدُ مِنْعنداللّهِ ابوالمظفر السلطان محمد شاه.
هوش مصنوعی: بر پایه همین موضوع، به دقت در میان نهراهنماها و در جستجوی فهم و اندیشه پرداخته است تا زیباییها و نکتههای این باغ را کامل درک کند. بنابراین، این دلایل به قدمهای شاهزادهای آزاد اختصاص یافته و این نامه به نام پادشاهی حاکم آمده است که سلطانی بصیر و درویشی با کمالات برجسته است. او نماد سرو درختان سلطنت و گلهای باغ عدالت است و روشنایی آسمان شوکت و موفقیت و ماهی از آسمان جلال و خوشبختی است. او درخشان و پرتوان در حوزه سخاوت و درخشان چون ستارهای در عرصه صفا و دور از خستگی و شجاعت است. او قله جلال و اقتدار است و در نهایت، تمثیلی از فضیلت و انتخاب در آفرینش، زیبایی آغازی از فتوت و حسن رفتار را به همراه دارد. او یک باغی از افتخار و جلال و عطا است که با دقت و جدیت در خدمت دیگران است. او نماد جمال حقیقت و روشن کننده راههای کمال است و مرشد برتر در دانش و علم، و کلیددار خزانه جود و بخشش است. او ملک خویش، شاهزاده آزاد است که آگاهیاش به ساحتهای سلطنت و آداب سلوک پیوند دارد. او پادشاهی عادل و حامی اسلام است و حقیقت را میشناسد. او به عنوان فرماندهای در پیروی از شریعت و حقیقت و صاحب مقام و شناحت در عالم، سلطان سلاطین و خاقان سلطنت است که از سوی خداوند تأیید شده، یعنی سلطان محمد شاه.
لا زالَتْاَیامُ مُلْکِهِ وَدَوْلتِهِ
و شَیَّدَ اللّهُ أَرْکانَ شَوْکَتِهِ وَصَوْلَتِهِ
هوش مصنوعی: روزها و شبهای سلطنت و قدرت او همچنان ادامه دارد و خداوند نیروهای استحکام و شکوه او را تقویت کرده و به آن افزوده است.
از کرم عمیم مرجوّاست که به نظر قبول در این شاهد معقول نگرند. و اگر در آرایشش تقصیری بینند درگذرند که لاتَکلُّفَ بِالتَّصَوُّفِ (خوشتر بود عروس نکو روی بی جهیز). بنابر آرایش این نامه به نام نامی و اسم سامی درخور نیایش و قابل ستایش آمده.
هوش مصنوعی: امیدواریم که بزرگان با دیدی مثبت به این مطلب توجه کنند. اگر نکتهای در مورد نحوه نگارش آن مشاهده کنند، بهتر است از آن بگذرند، زیرا نباید برای نشان دادن خود به زحمت افتاد. در اینجا، این نامه به نامی نیکو و قابل ستایش نوشته شده است و شایسته احترام و دعاست.
یکی جهان حقیقی است این خجسته کتاب
نه چون جهان مجازی، پر از قشور و لباب
هوش مصنوعی: این کتاب به نوعی جهان واقعی و حقیقی است، نه مثل دنیا که پر از ظواهر و پوششهای فریبنده است.
قشور چیستش؟ الفاظِ نیک عَذب متین
لباب آن چه؟ معانی پاک نغز صواب
هوش مصنوعی: قشور چه چیزی است؟ کلماتی زیبا، شیرین و محکم. و مغز و اصل این کلمات چه چیزی است؟ معانی خالص و لطیف که درست و صحیحاند.
اگر معانی پایندهاش نه چشمهٔ خضر
چرا چوآب حیاتش ز ظلمت است حجاب
هوش مصنوعی: اگر معانی دائمی و پایدارش همانند چشمهی جاویدان خضر نیست، پس چرا آب حیاتش در تاریکیها پنهان است؟
چهار رکن وی از پند و وعظ و حکمت و دین
اگرچه رکن جهان خاک و باد و آتش و آب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چهار پایه اصلی زندگی انسان شامل نصیحت، اندرز، حکمت و دین است. با وجود این، چهار عنصر اصلی جهان شامل خاک، باد، آتش و آب نیز وجود دارند. در واقع، تأکید بر اهمیت معنویات و آموزههای اخلاقی در برابر جهان مادی است.
چنانکه هست جهان را دو باب در صورت
یکی برای ایاب و یکی برای ذهاب
هوش مصنوعی: جهان به دو بخش تقسیم میشود: یکی برای آمدن و ورود به زندگی و دیگری برای رفتن و ترک آن.
بود ز بهر تماشاییان این نامه
ز جلدهای منقش هم از دو سوی دوباب
هوش مصنوعی: این نامه برای تماشاگران تهیه شده و جلدهای زیبا و زینتی آن از دو طرف باز میشود.
خلاف عالم صورت که خلق از آن به نشیب
همیشه مردم او راست عهد، عهد شباب
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به تضاد دنیای ظاهری و باطن اشاره دارد. در دنیای واقعی، انسانها بر اساس ظاهر و شکل خود قضاوت میشوند، اما در واقعیت، ویژگیهای اخلاقی و روحی آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است. افراد در دوران جوانی ممکن است به وعدهها و عهدهای خود پایبند بمانند، در حالی که در سایر مراحل زندگی، این پایبندی ممکن است کمرنگتر شود. به این ترتیب، میتوان گفت که تفاوت میان جوانی و سنین دیگر در وفاداری به عهد و پیمانها وجود دارد.
نه پیکر تنی از وی، ز جور چرخ به تب
نه خاطر کسی از وی، ز رنج دهر به تاب
هوش مصنوعی: بدن او درگیر سختیها و مشکلات زندگی نیست، و هیچ کس نیز به خاطر رنجهای دنیا به او فکر نمیکند.
بنای دهر دمادم خلل پذیرد لیک
بنای او نشود سالهای سال خراب
هوش مصنوعی: ساختمان دنیا هر لحظه ممکن است دچار نقص و خرابی شود، اما بنیاد اصلی آن هرگز در طول سالها از بین نمیرود.
به رغم اهل جهان، اهل او همیشه جوان
نه چون قشور در اعراق و ضعف در اعصاب
هوش مصنوعی: با وجود کسانی که در جهان هستند، افراد مرتبط با او همیشه جوان هستند، نه مانند ظاهر بیجان و ضعیف در روح و جسم.
شواهدش که چو حوران ماهروی صبیح
نموده طرهٔ مشکین به رخ، ز شرم نقاب
هوش مصنوعی: شواهدی که همچون دختران زیبا و ماهرو، با چهرهای روشن، موهای مشکی را بر روی چهرهشان زدهاند، به خاطر شرم و حیای خود، نقاب به چهره دارند.
به صفحه صفحهٔ او صفه صفهها چون خلد
کشیده صف به صف آنجا کواعب اتراب
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و دلربایی معشوق اشاره شده است. او مانند باغی است که هر صفحهاش پر از زیبایی و جذابیت است. در این باغ، صفهایی از دختران جوان و دلربا به چشم میخورد که هر کدام به نوبه خود جذابیت خاصی دارند.
به پیش طلعت چون آفتاب ترکیبش
فروغ مهر چو در روز کز گل شب تاب
هوش مصنوعی: چهره او مانند آفتاب درخشان است و نور چهرهاش شبیه به نوری است که در روز از گلهای شبتاب میتابد.
همی تو گویی بحری است موج زن، کان بحر
برون فکنده زموجی هزار دُر خوشاب
هوش مصنوعی: تو میگویی که دریا در حال تلاطم است و امواج آن هزاران دُر گرانبها را به بیرون میرانند.
هزار زورق لفظ اندر آن و هر زورق
پر از نفایس معنی نادر نایاب
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به تعداد زیادی واژه و عبارت میشود که هر یک حامل معانی گرانبها و خاصی هستند. به عبارتی، زبان پر از کلمات و عباراتی است که هر کدام میتوانند دنیایی از مفهوم و زیبایی را به همراه داشته باشند.
و یا تو گویی خلد است و جویها دروی
روان به طعم به مانند شهد وشیر وشراب
هوش مصنوعی: گویی بهشت است و رودخانهها به طعمی همچون شهد، شیر و شراب روان هستند.
زنافههای طری و زگلبنان لطیف
گرفته عرصهٔ او جمله بوی مشک و گلاب
هوش مصنوعی: درختان نازک و زیبای طری و گیاهان خوشبو از سرزمین لبنان، فضای او را پر از عطر مشک و گل گلاب کردهاند.
خموش باش هدایت، زخود ستایی چند
قبول شاه بباید، نه مدحت احباب
هوش مصنوعی: سکوت کن هدایت، به خودت نبال. برای جلب نظر شاه باید خودت را با کارهای خوب نشان بدهی، نه با تعریف از دوستان.
اکنون انسب آنست که به جهت تسهیل قانون این دفتر نمونه، و برای تقریب ترتیب این مختصر، فهرست گونه، نگاشته شود. لهذا فهرست آن بدین گونه و ترتیبش بدین نمونه است.
هوش مصنوعی: اکنون بهتر است که به منظور سادهتر کردن قوانین این دفتر و برای نظم بخشیدن به این مختصر، فهرستی تهیه شود. بنابراین، فهرست به این شکل و ترتیب تنظیم شده است.
حدیقه در مقدمات، مشتمل بر شش گلبن.
هوش مصنوعی: حدیقه در ابتدایش شامل شش گل است.
گلبن اول در بیان حقیقت تصوف.
هوش مصنوعی: گلبن اول به بررسی و توضیح اصول و واقعیتهای تصوف میپردازد.
گلبن دوم در ذکر صفات سالکین.
هوش مصنوعی: گلبن دوم به توصیف ویژگیها و صفات افرادی میپردازد که در مسیر سیر و سلوک قرار دارند. این افراد به دنبال رشد روحی و معنوی هستند و تلاش میکنند تا خود را به درجات بالاتری از آگاهی و شناخت برسانند. صفات آنها شامل پرهیز از worldly distractions، رعایت انصاف و صداقت، و داشتن توجه به خداوند و محبت به دیگران است. آنها معمولاً در تلاشند تا با تمرکز بر درون خود و ارتباط با الهی، به آرامش و کمال برسند.
گلبن سوم در فضیلت ذکر و اهل الذکر.
هوش مصنوعی: گلبن سوم در خصوص اهمیت یاد خدا و افرادی که به ذکر خدا مشغول هستند، صحبت میکند.
گلبن چهارم در تبیین ذکر و فکر.
هوش مصنوعی: گلبن چهارم در توضیح و تفسیر ذکر و اندیشه است.
گلبن پنجم در تعریف انسان و سلسلهٔ طریقت.
هوش مصنوعی: گلبن پنجم به تشریح مفهوم انسان و سلسلهٔ طریقت پرداخته است. این متن به بررسی ابعاد مختلف شخصیت انسانی و راههای دستیابی به شناخت عمیقتری از خود و مسیر روحانی میپردازد. در این فرآیند، به اهمیت طریقت بهعنوان یک راهنما و ابزار برای رشد و تعالی فردی اشاره میشود. در نهایت، این بحث به تبیین اصولی میانجامد که میتواند به افراد کمک کند تا به درک بهتری از زندگی و جایگاه خود در آن دست یابند.
گلبن ششم در ذکر اصطلاحات عارفین.
هوش مصنوعی: گلبن ششم به بیان واژهها و اصطلاحاتی میپردازد که عرفا در آثار و سخنان خود به کار میبرند. این اصطلاحات به طور خاص به عواطف، تجربیات روحانی و مفاهیم عمیق معنوی اشاره دارند که در مسیر سیر و سلوک عرفانی دارای اهمیت زیادی هستند. در این بخش، سعی میشود تا به روشن کردن این واژهها و کاربرد آنها در زندگی عرفانی پرداخته شود.