گنجور

غزل شمارهٔ ۸۸

ای که در ره عرفان مستمند برهانی
ترسمت چو خر در گل عاقبت فرو مانی
سبحه زهد و سالوسی، خرقه زرق و شیادی
آه ازین خدا ترسی، داد از این مسلمانی
مشکل ار بکف آری، بعد از این بدشواری
آنچه داده‌ای از کف پیش از ین بآسانی
این ضیا ندارد مه این صفا ندارد گل
کس بتو نمیمٰاند تو بکس نمیمانی
روشنی طور است این یا فروغ آن چهره
موج بحر نور است این یا ریاض پیشانی
ای هلاک چشمت من تا بچند مخموری
ای اسیر زلفت دل تا به کی پریشانی
کرده از دل و جانت، ای جهان زیبائی
آسمٰان زمین بوسی، آفتاب دربانی
نیستم چو نامردان در لباس رعنائی
سرکش و سرافرازم شعله سان به عریانی
کار من رضی از زهد چونکه بر نمی‌آید
میروم تلافی را بعد ازین به رهبانی

اطلاعات

وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که در ره عرفان مستمند برهانی
ترسمت چو خر در گل عاقبت فرو مانی
هوش مصنوعی: ای کسی که در مسیر حقیقت و عرفان نیازمند و فقیر به دانش هستی، نگرانم که مانند الاغی در گل و باتلاق گیر کنی و نتوانی از آن خارج شوی.
سبحه زهد و سالوسی، خرقه زرق و شیادی
آه ازین خدا ترسی، داد از این مسلمانی
هوش مصنوعی: این بیت به نقد رفتار افرادی می‌پردازد که فقط ظاهر宗تی دارند و در باطن به زهد و تقوا عمل نمی‌کنند. آن‌ها با نمایش‌گری و ریاکاری به دنبال جلب توجه هستند و این واقعیت که برخی با تظاهر به دین‌داری و خداترسی، در واقع فقط به فریب دیگران می‌پردازند، باعث تاسف است. این نوع رفتار نه تنها به ایمان واقعی لطمه می‌زند، بلکه نشان‌دهنده‌ی مشکلاتی در جامعه‌ای است که به ظاهر مسلمانی بسنده می‌کند.
مشکل ار بکف آری، بعد از این بدشواری
آنچه داده‌ای از کف پیش از ین بآسانی
هوش مصنوعی: اگر مشکلی را با تلاش و کوشش حل کنی، از این پس دیگر سختی کمتری را تجربه خواهی کرد و هرچه پیش‌تر به آسانی به دست آورده‌ای، اکنون با زحمت کمتری به دست می‌آوری.
این ضیا ندارد مه این صفا ندارد گل
کس بتو نمیمٰاند تو بکس نمیمانی
هوش مصنوعی: این نور و روشنی که در اینجا وجود دارد، مانند ماه نیست و این صفا و زیبایی هم مثل گل‌هایی که طرف تو هستند، باقی نمی‌مانند. تو هم به کسی نمی‌مانی و او نیز به تو نخواهد ماند.
روشنی طور است این یا فروغ آن چهره
موج بحر نور است این یا ریاض پیشانی
هوش مصنوعی: این تعبیر از زیبایی و جلال چهره‌ای می‌باشد که به نور و روشنایی تشبیه شده است. در واقع، سوال می‌کند که آیا این نورانی که می‌بینیم، از کوه طور نشأت می‌گیرد یا از چهره‌ای که مانند امواج دریا درخشندگی دارد. به نوعی می‌توان گفت که این چهره، روشنایی خاصی را به همراه دارد که مثل روشنی کوه یا امواج دریا می‌درخشد.
ای هلاک چشمت من تا بچند مخموری
ای اسیر زلفت دل تا به کی پریشانی
هوش مصنوعی: ای چشم تو که باعث ویرانی و نابودی من شده است، تا چه زمانی در غم و اندوه تو به سر خواهم برد؟ ای دل من که به زلف‌های تو گرفتار شده، تا چه مدت این پریشانی و بی‌حوصلگی را تحمل خواهم کرد؟
کرده از دل و جانت، ای جهان زیبائی
آسمٰان زمین بوسی، آفتاب دربانی
هوش مصنوعی: از وجود تو، ای جهان، زیبایی آسمان و زمین ناشی می‌شود و تو مانند خورشید، نور و روشنی را به زندگی می‌بخشی.
نیستم چو نامردان در لباس رعنائی
سرکش و سرافرازم شعله سان به عریانی
هوش مصنوعی: من مانند مردان نامرد که در پوشش زیبایی هستند نیستم، بلکه همچون شعله‌ای سرکش و سرافراز، با تمام وجودم نمایان هستم.
کار من رضی از زهد چونکه بر نمی‌آید
میروم تلافی را بعد ازین به رهبانی
هوش مصنوعی: من از دیانت و زهد فقط برای راضی کردن دیگران کار می‌کنم؛ چون این روش برای من جواب نمی‌دهد، بعد از این به دنبال جبران آن خواهم رفت.