بخش ۷۶ - سخنی چند بر سبیل موعظه
صرف طاعت کن این جوانی را
بنگر آنروز ناتوانی را
عاقلی، گرد نانهاده مگرد
کز جهان جز نصیب نتوان خورد
در دل خود مکن حسد را جای
از درون زنگ بغض و کین بزادی
سلطنت چیست؟ تن درستی تو
پادشاهی؟ به خیر چستی تو
گر دل ایمن و کفافت هست
ملکت قاف تا به قافت هست
رنج و بیشی به یکدگر باشد
گفتن بیش بار خر باشد
نظر از پیش و پس دریغ مدار
آنچه دانی ز کس دریغ مدار
چشمها تیره، خانها تاریست
گر چراغی درآوری یاریست
هر چه دانستهای ز پیش کسان
دست دستش به دیگران برسان
نیکی ار در محل خود نبود
ظلم خوانندش، ار چه بد نبود
وز بدی آنچه او بجای خودست
عاقلش عدل خواند، ار چه به دست
هر که خود را نخواست کوچک و خرد
با فرومایگان ستیزه نبرد
حکمت نیک وبد چو در غیبست
عیب کردن ز دیگران عیبست
هر چه ورزش کنی همانی تو
نیکویی ورز، اگر توانی تو
مهر محکم شود ز خوش خویی
دوستی کم کند ترش رویی
خلق خوش خلق را شکار کند
صفتی بیش ازین چکار کند؟
هزل آب رخت فرو ریزد
وز فزونیش دشمنی خیزد
دل به جانان مده، که جان ببرد
شهوتت مغز استخوان ببرد
آنکه عیب تو گفت یار تو اوست
وانکه پوشیده داشت مار تو اوست
دوستی از درم خریده مجوی
پردهداری ز پس دریده مجوی
خواجهای، بگذر از غلامی چند
پختهای، در گذر ز خامی چند
تا تو باشی به کار بالا دست
در مکن پنجه و میلادست
چرخ رام تو گشت و دورانش
گوی خیری ببر ز میدانش
گفت خود را به داد عادت کن
دست در کیسهٔ سعادت کن
ماه گردون که این کرم دارد
میکند بذل تا درم دارد
هم به انگشت مینمایندش
هم به خوبی همی ستایندش
آنکه ماه زمین بود نامش
چون ببینند مردم انعامش
در پیش روز و شب دعا گویند
سال و مه مدحت و ثنا گویند
به جزین خورد و خواب و خیز و نشست
مرد را منهج و طریقی هست
چون مزاج هوا تبه شد و آب
احتما یابد از طعام و شراب
ز دم رتبت و دوام سعاد
نرهد مرد جز به ترک مراد
حل و عقدیت هست و تدبیری
چه نشینی؟ بساز اکسیری
پند ما گوش دار و شاهی کن
ورنه رفتیم، هر چه خواهی کن
گوش کن راز و روز بینی من
از گواهان شب نشینی من
گر چه روز از کسم نپرسی راز
نیستم بیتو در شبان دراز
روز ازین فتنهها امانم نیست
شب نشینم، که شب نشانم نیست
خود چه محتاج قیل و قال منست؟
کین سخنها گواه حال منست
خود وفا نیست در نهاد جهان
مکن اندر دماغ باد جهان
بخش ۷۵ - در حضور دل و احیای نفس: پر مذبذب مباش و سر گردانبخش ۷۷ - در بیوفایی جهان و خرسندی به حکم قضا: حال و کار جهان خیالاتست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صرف طاعت کن این جوانی را
بنگر آنروز ناتوانی را
هوش مصنوعی: در جوانی خود را سرگرم انجام کارهای خوب و عبادت کن، چون روزی خواهد رسید که ناتوان و ضعیف خواهی شد و قادر به این کارها نخواهی بود.
عاقلی، گرد نانهاده مگرد
کز جهان جز نصیب نتوان خورد
هوش مصنوعی: ای عاقل، دور و بر نانهای دنیا نگرد، زیرا از این جهان جز آنچه مقدرت است، نمیتوانی برداری.
در دل خود مکن حسد را جای
از درون زنگ بغض و کین بزادی
هوش مصنوعی: در دل خود حسد را جا نده و بگذار احساسات منفی مانند بغض و کینه از درونت دور شوند.
سلطنت چیست؟ تن درستی تو
پادشاهی؟ به خیر چستی تو
هوش مصنوعی: سلطنت چه معنایی دارد؟ آیا سلامت و تندرستی تو واقعاً برتری و قدرت میآورد؟ به خوبی و خوشی تو بستگی دارد.
گر دل ایمن و کفافت هست
ملکت قاف تا به قافت هست
هوش مصنوعی: اگر دل تو آرام و محفوظ باشد، همهچیز در دنیایت امن و خوب خواهد بود.
رنج و بیشی به یکدگر باشد
گفتن بیش بار خر باشد
هوش مصنوعی: رنج و حوصله در زندگی همراه یکدیگرند، اگر بخواهی همیشه درباره مشکلات صحبت کنی، در واقع تنها بار سنگینی را بر دوش خود اضافه کردهای.
نظر از پیش و پس دریغ مدار
آنچه دانی ز کس دریغ مدار
هوش مصنوعی: هرگز از نگاه کردن به دیگران امتناع نکن و درباره آنچه که از کسی میدانی، دریغ نکن.
چشمها تیره، خانها تاریست
گر چراغی درآوری یاریست
هوش مصنوعی: چشمها تاریک و بینور است، ولی اگر چراغی روشن کنی، یاری و راهنمایی پیدا خواهی کرد.
هر چه دانستهای ز پیش کسان
دست دستش به دیگران برسان
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دیگران یاد گرفتهای را به دیگران منتقل کن و آن را به اشتراک بگذار.
نیکی ار در محل خود نبود
ظلم خوانندش، ار چه بد نبود
هوش مصنوعی: اگر نیکی در جای خود نباشد، آن را ظلم میخوانند، هرچند خود نیکی بد نیست.
وز بدی آنچه او بجای خودست
عاقلش عدل خواند، ار چه به دست
هوش مصنوعی: از آنچه که در هر چیز به خوبی خود قرار دارد، عاقل به آن عدل میگوید، هرچند که در دست نباشد.
هر که خود را نخواست کوچک و خرد
با فرومایگان ستیزه نبرد
هوش مصنوعی: هرکسی که خودش را بیارزش و کوچک نبیند، نباید با افراد بیفرهنگ و پست درگیر شود و مبارزه کند.
حکمت نیک وبد چو در غیبست
عیب کردن ز دیگران عیبست
هوش مصنوعی: نیکی و بدی به دلیل پنهان بودن حکمتی که در کارها نهفته است، نباید دیگران را سرزنش کرد.
هر چه ورزش کنی همانی تو
نیکویی ورز، اگر توانی تو
هوش مصنوعی: هر چقدر که تلاش کنی و تمرین کنی، همان میزان نیکی و خوبی در درون تو آشکار میشود. اگر میتوانی، بیشتر تمرین کن.
مهر محکم شود ز خوش خویی
دوستی کم کند ترش رویی
هوش مصنوعی: دوستی با خوشخلق بودن و رفتار محبتآمیز بهبود مییابد، اما اگر کسی ترشرو و بدخلق باشد، این دوستی کمرنگ میشود.
خلق خوش خلق را شکار کند
صفتی بیش ازین چکار کند؟
هوش مصنوعی: انسانهای خوشخلق، به خوبی میتوانند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. با داشتن چنین ویژگی، چه نیازی به ویژگیهای دیگر است؟
هزل آب رخت فرو ریزد
وز فزونیش دشمنی خیزد
هوش مصنوعی: بیهودهگویی و شوخی باعث میشود که روابط خراب شود و از این موضوع دشمنی و کینهای به وجود بیاید.
دل به جانان مده، که جان ببرد
شهوتت مغز استخوان ببرد
هوش مصنوعی: دل خود را به معشوق نده، زیرا که عشق و شهوت تو میتواند جانت را به خطر بیندازد و عواطف و احساسات عمیقتری را از تو بگیرد.
آنکه عیب تو گفت یار تو اوست
وانکه پوشیده داشت مار تو اوست
هوش مصنوعی: کسی که عیبهای تو را آشکار کرد، در واقع دوست توست؛ و کسی که آنها را پنهان نگه داشت، دشمن تو به حساب میآید.
دوستی از درم خریده مجوی
پردهداری ز پس دریده مجوی
هوش مصنوعی: دوستی که از من دور شده را جستجو نکن و کسی که در ظاهر پوشیده است، اما در باطن در حال آشکار شدن است را هم نکاو.
خواجهای، بگذر از غلامی چند
پختهای، در گذر ز خامی چند
هوش مصنوعی: شخصی با تجربه و دانا، از سرنوشت کسانی که هنوز ناپخته و بیتجربهاند، عبور کن و به سوی پیشرفت برو.
تا تو باشی به کار بالا دست
در مکن پنجه و میلادست
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در کارهای بزرگ و مهم مشغول هستی، به کارهای کماهمیت و بیمعنا نپرداز.
چرخ رام تو گشت و دورانش
گوی خیری ببر ز میدانش
هوش مصنوعی: سرنوشت و دنیای تو به راهی مشخص رفته است، بنابراین از فرصتهایی که برایت پیش میآید بهره ببر و از آنها استفاده کن.
گفت خود را به داد عادت کن
دست در کیسهٔ سعادت کن
هوش مصنوعی: بخودت عادت بده که در هر شرایطی با تلاش و کوشش به دنبال موفقیت باشی و برای رسیدن به خوشبختی، دست به کار شو.
ماه گردون که این کرم دارد
میکند بذل تا درم دارد
هوش مصنوعی: ماه گردون که بر این خاک میتابد، به طوری است که با نور خود گشایش و روشنی بخشیده و فرصتی برای زندگی و خوشی فراهم میآورد. حیات و زیبایی را به وجود میآورد تا برکتها و امکانات زندگی فراهم شوند.
هم به انگشت مینمایندش
هم به خوبی همی ستایندش
هوش مصنوعی: او را هم به انگشت نشان میدهند و هم به خاطر خوبیهایش ستایش میکنند.
آنکه ماه زمین بود نامش
چون ببینند مردم انعامش
هوش مصنوعی: هر گاه مردم نام کسی را که به مانند ماه در زمین میدرخشد بشنوند، نعمتها و پاداشهای او را میشناسند.
در پیش روز و شب دعا گویند
سال و مه مدحت و ثنا گویند
هوش مصنوعی: در برابر روزها و شبها، از سال و ماه ستایش و تمجید به عمل میآید.
به جزین خورد و خواب و خیز و نشست
مرد را منهج و طریقی هست
هوش مصنوعی: انسان تنها با خواب، غذا، حرکت و نشستن زندگی نمیکند؛ بلکه راه و روش دیگری نیز برای او وجود دارد.
چون مزاج هوا تبه شد و آب
احتما یابد از طعام و شراب
هوش مصنوعی: زمانی که وضعیت هوای او دچار اختلال میشود و آب به علت غذا و نوشیدنی تجمع پیدا میکند.
ز دم رتبت و دوام سعاد
نرهد مرد جز به ترک مراد
هوش مصنوعی: تنها کسی میتواند به اوج مقام و خوشبختی دست یابد که از آرزوها و خواستههای خود بگذرد.
حل و عقدیت هست و تدبیری
چه نشینی؟ بساز اکسیری
هوش مصنوعی: در اینجا به موضوعی اشاره شده که نیاز به تدبیر و برنامهریزی دارد. به جای نشستن و انتظار کشیدن، بهتر است که دست به کار شویم و به ساختن چیزی ارزشمند بپردازیم. در واقع، دعوت به اقدامات مثبت و فعالانه در شرایط مختلف است.
پند ما گوش دار و شاهی کن
ورنه رفتیم، هر چه خواهی کن
هوش مصنوعی: به سخنان ما توجه کن و کار خود را درست انجام بده، وگرنه ما خواهیم رفت و هر کاری که میخواهی را انجام بده.
گوش کن راز و روز بینی من
از گواهان شب نشینی من
هوش مصنوعی: به دقت به حرفهای من گوش کن و از احوالات من باخبر شو؛ چرا که من در جمع شبنشینیها، گواهانی دارم که داستانهایم را روایت میکنند.
گر چه روز از کسم نپرسی راز
نیستم بیتو در شبان دراز
هوش مصنوعی: هرچند که در روز، از کسی درباره من نمیپرسی، اما بدون تو در شبهای طولانی، معما و رازی در وجودم هست.
روز ازین فتنهها امانم نیست
شب نشینم، که شب نشانم نیست
هوش مصنوعی: روزها آرامشی از تلاطمها ندارم و در شب نیز در تنهایی خود غمگین هستم، زیرا شب هم طرحی برای آرامش من ندارد.
خود چه محتاج قیل و قال منست؟
کین سخنها گواه حال منست
هوش مصنوعی: تو چه نیازی به بحث و جدل داری؟ زیرا این کلمات خود گواه حال و وضعیت من هستند.
خود وفا نیست در نهاد جهان
مکن اندر دماغ باد جهان
هوش مصنوعی: در این دنیا اصولاً وفا و پایبندی وجود ندارد، پس نباید انتظار زیادی از آن داشته باشی و نباید به امید آن دچار توهم شوی.
حاشیه ها
1393/11/10 14:02
محمد یحیی طنین
به به ... خیلی زیبا خیلی پر معنی
خلق خوش خلق را شــکار کند !!
پیامبر اسلام ص فرموده اند:
بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.