برگردان به زبان ساده
چند باشی به این و آن نگران؟
پند گیر از گذشتن دگران
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی به خاطر دیگران نگران باشی؟ از تجربههای گذشته دیگران درس بگیر.
واعظت مرگ هم نشینان بس
اوستادت فراق اینان بس
هوش مصنوعی: واعظ، مرگ دوستانت را بسیار به تو یادآوری کرده است، اما جدایی از این افراد برای تو سختتر است.
گر دلت را ز مرگ یاد شود
کی به این ساز و برگ شاد شود
هوش مصنوعی: اگر خاطرت به مرگ مشغول شود، چگونه میتوانی با این وسایل و تدارکات خوشحال باشی؟
فرصت خویشتن چو کردی فوت
هم تو بر خویشتن بخوان «الموت»
هوش مصنوعی: اگر فرصتهای خود را از دست بدهی، بهتر است به خودت بگویی که "مرگ" بر تو نزدیک است.
مرگ و مردن برابر دل دار
یاد گور و لحد مقابل دار
هوش مصنوعی: مرگ و مردن برای دلدار، یادآور گور و جایگاه دفن است.
گر گدا یا امیر خواهد بود
مردنی ناگزیر خواهد بود
هوش مصنوعی: هر کس، چه فقیر باشد و چه ثروتمند، سرانجام باید با مرگ روبرو شود و این سرنوشت برای همه اجتنابناپذیر است.
پدرت مرد و با خبر نشدی
مادرت رفت و دیده ور نشدی
هوش مصنوعی: پدرت فوت کرده و تو نفهمیدی، مادرت هم رفته و تو متوجه نشدی.
داغ فرزند و هجر همسالان
همه دیدی، نمیشوی نالان
هوش مصنوعی: بسته به تجربههای سختی که از دست دادن فرزند و دوری از دوستان همسن را داشتهای، اگرچه دردهایی را چشیدهای، اما نباید ناامید و گلهمند باشی.
این دل و جان آهنین که تراست
نتوان کرد جز به آتش راست
هوش مصنوعی: این دل و جان محکم و استواری که متعلق به توست، تنها با آتش عشق و علاقه میتوان به اصلاح و تغییر آن پرداخت.
مرگ ازین رنج و غصه به کندت
مرگ بیدار و متنبه کندت
هوش مصنوعی: مرگ از این درد و اندوه تو را بیدار و هوشیار میکند.
جهد آن کن که زود خاک شوی
تا مگر زین گناه پاک شوی
هوش مصنوعی: تنها تلاشت را به کار بگیر که هرچه زودتر به خاک بروی، شاید به این وسیله از گناهانت پاک شوی.
چه تفاخر کنی به نام پدر؟
چو ندانی نهاد گام پدر
هوش مصنوعی: به چه چیزی مینازی به خاطر نام پدرت؟ وقتی خودت نمیدانی که پدرت چه قدمهایی در زندگی برداشته است.
پدرت باغ و بوستانی کرد
تو چنان کن که آن بدانی خورد
هوش مصنوعی: پدرت برای تو باغ و بوستانی ساخت، تو هم باید اینگونه رفتار کنی که او را شایسته بدانیش.
گر نسازی تو باغ، معذوری
باغ او را مبر ز معموری
هوش مصنوعی: اگر تو باغی نسازی و از آن مراقبت نکنی، حق نداری باغ دیگری را نیز از رونق و آبادانی بیندازی.
هیچ تخمی مکار و کشت مکن
نام آبای خویش زشت مکن
هوش مصنوعی: هیچ کار زشتی انجام نده و خودت را به خاطر نام پدرانت و اجدادت خوار نکن.
تو که شب مستی و سحر مخمور
کی کنی خانهٔ پدر معمور؟
هوش مصنوعی: تو که شب را به خوشی و خواب سپری میکنی، صبح که بیدار میشوی، چگونه میخواهی خانهٔ پدرت را آباد کنی؟
چیست میراث او طلب کردن؟
در دو شب خرج یک جلب کردن
هوش مصنوعی: میراث او چه چیزی است؟ خواستن و طلبیدن. در دو شب میتوان یک جلب و توجه را به دست آورد.
خیز و خیری به جای او تو بکن
او نکرد، از برای او تو بکن
هوش مصنوعی: پا شو و کاری را که او انجام نداده، تو به جای او انجام بده.
او نخورد، ار نه کی همی هشت این؟
گر همیخورد خود نمیکشت این
هوش مصنوعی: او خوردنی نداشت، وگرنه چرا اینگونه جان میسپرد؟ اگر میخورد، خود را نمیکشت.
بتو هشت او، تلف چنین باشد
تو باو ده، خلف چنین باشد
هوش مصنوعی: در این بیت، به موضوع توانایی و تأثیرگذاری اشاره شده است. به این معنا که اگر تو به کسی یا چیزی وابسته و متصل باشی، بر اساس آن وابستگی تأثیرات و نتایج زندگیات شکل میگیرد. در واقع، ارتباطات و روابط ما میتواند سرنوشتساز باشد و نشاندهنده نوع و سبک زندگیمان باشد.
نه بدین غایتت بزرگ او کرد؟
این چنین زیرک و سترگ او کرد؟
هوش مصنوعی: آیا او تا این حد بزرگ و باهوش تو را ساخته است؟ آیا اینچنین اندیشمند و بزرگوار شدهای؟
به روانش رسان چراغی هم
که ازو دیدهای فراغی هم
هوش مصنوعی: به او نوری برسان که از آن، آسایشی برایت به همراه داشته باشد.
واجب آمد بر آدمی شش حق
اولش حق واجب مطلق
هوش مصنوعی: انسان بر او واجب است که شش حق را رعایت کند که نخستین و مهمترین آن حق مطلق است.
بعد از آن حق مادرست و پدر
و آن استاد و شاه و پیغمبر
هوش مصنوعی: پس از آن، حق بر گردن مادر و پدر و همچنین استاد، پادشاه و پیامبر قرار دارد.
اگر این چند حق بجای آری
رخت در خانهٔ خدای آری
هوش مصنوعی: اگر این چند حق را از بُن انجام دهی، به راستی در خانهٔ خدا را بر روی خودت باز کردهای.
حق اینها بدان که اربابند
مقبلان این دقیقه در یابند
هوش مصنوعی: این افراد حقی دارند و باید به آنها توجه کرد، زیرا کسانی که از این نکته آگاهند، اهمیت و جایگاه آنها را درک میکنند.
حب ایشان سرت بر افرازد
بغض ایشان به خاکت اندازد
هوش مصنوعی: عشق آنها باعث بلندی و سربلندی تو میشود، اما کینه و دشمنی آنها تو را به زمین میزند و به ذلت میاندازد.
دمنهٔ رفتگان تست این خاک
سبزهٔ دمنه را چه داری باک؟
هوش مصنوعی: این خاک متعلق به کسانی است که قبلاً رفتهاند و تو نباید نگران این سبزهها باشی.
دل ز خضرای این دمن برگیر
بکن این جان و دل ز تن برگیر
هوش مصنوعی: دل خود را از سرسبزی این گل و گیاه جدا کن و جان و دل را از بدن رها کن.
زیر این قلعهٔ همایون عرض
پارگینیست پر ز سرگین، ارض
هوش مصنوعی: زیر این قلعهٔ باشکوه، زمینی وجود دارد که پر از کثیفی و آلودگی است.
جنبشی کن، که نیست جای نشست
مگر آید مراد دل در دست
هوش مصنوعی: حرکتی انجام بده، که جایی برای نشستن نیست، مگر اینکه خواسته دل در دستانت قرار بگیرد.
وگرت نیست قوت و نیرو
به عزیزان خویش « قل سیروا»
هوش مصنوعی: اگر به عزیزان خود قدرت و توان کمک کردن را ندارید، بگویید که بروید و از مسیری دیگر حرکت کنید.
حاشیه ها
1402/06/24 03:08
یزدانپناه عسکری
چند باشی به این و آن نگران؟ - پند گیر از گذشتن دگران
***
[مولانا - دیوان شمس]
چه نالد نای بیچاره جز آنک در دمد نایی - ببین نیهای اشکسته به گورستان چو میآیی
بمانده از دم نایی نه جان مانده نه گویایی - زبان حالشان گوید که رفت از ما من و مایی
***
[یزدانپناه عسکری]
نمانده جبر مختاری به گورستان چو میآیی - به وقف نفخ صور آنک در دمد نایی
بمانده از دم نایی چو بودیم در من و مایی - زبان حالشان گوید نه جان مانده نه گویایی
_
آدمی چاره ای ندارد جز زنده بودن، چون حیاتش از نفس دمیدنِ نفس دهش است. و نمونه های جدا افتاده از نفسِ نفس ده را در گورستان ببینید که مرده اند، بی جان و بی زبان شده اند، زبان حالشان زبان بی زبانی است چون مرده اند. و به دلیل مردگی منیّت را از دست داده اند. موتوا قبل ان تموتوا
______