گنجور

مربع

آن سرو سهی چه نام دارد؟
کان قامت خوش خرام دارد
خلقی متحیرند در وی
تا خود هوس کدام دارد؟
ماهی که به حسن او صنم نیست
رخسارش از آفتاب کم نیست
گر دور شود ز دیده غم نیست
کندر دل و جان مقام دارد
من کشتهٔ عشق آن جمالم
آشفتهٔ آن دو زلف و خالم
آنرا خبری بود ز حالم
کو نیز دلی به دام دارد
آن کس که دلم همی رباید
گر نیز دلم بسوخت شاید
تا پخته شود چنانکه باید
دیگ هوسی، که خام دارد
ای دل، چه کنی خیال خوبان؟
اندیشهٔ زلف و خال و خوبان؟
آن برخورد از جمال خوبان
کو نعمت و احتشام دارد
معشوق چو آفتاب دارم
با او هوس شراب دارم
زیرا که دلی کباب دارم
و آن لب نمک تمام دارد
قومی که مقربان دینند
با دردکشان نمی‌نشینند
آواز دهید، تا ببینند
صوفی که به دست جام دارد
من پند کسی نمی‌نیوشم
چون بر لب مطربست گوشم
در کیسهٔ آن کسست هوشم
کو کاسهٔ می مدام دارد
ای خواجه، حکایت مجازی
هرگز نبود بدین درازی
دریاب، که سرعشق بازی
داغیست که این غلام دارد
پوشیده چو نیست حال برتو
امروز می زلال بر تو
بی مانبود حلال بر تو
آن باده که دین حرام دارد
زان چهرهٔ همچو باغم، ای دوست
هرگز نبود فراغم، ای دوست
در خاک برد دماغم، ای دوست
بوی تو که در مشام دارد
خون شد دلم از غم تو، جان نیز
بر چهره دوید و شد روان نیز
سرخی رخم ببین، که آن نیز
از دیده و دل به وام دارد
شعر خوش اوحدی روانست
گر گوش کنی به جای آنست
کز بوسهٔ شکرین لبانست
این شهد که در کلام دارد
از گفته او ترا گذر نیست
وز شیوه عشق خوبتر نیست
آنرا غم جان ز بیم سر نیست
کو مذهب این امام دارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن سرو سهی چه نام دارد؟
کان قامت خوش خرام دارد
هوش مصنوعی: این جوان بلند قامت و زیبا چه نام دارد که به طرز دلنشینی راه می‌رود؟
خلقی متحیرند در وی
تا خود هوس کدام دارد؟
هوش مصنوعی: مردم در مورد او شگفت‌زده هستند و نمی‌دانند که آن شخص به چه چیزی می‌خواهد دست یابد.
ماهی که به حسن او صنم نیست
رخسارش از آفتاب کم نیست
هوش مصنوعی: ماهی که به زیبایی او شباهتی ندارد، اما چهره‌اش به اندازه‌ی آفتاب درخشان و روشن است.
گر دور شود ز دیده غم نیست
کندر دل و جان مقام دارد
هوش مصنوعی: اگر کسی از دیده دور شود، ناراحت نباش؛ چون او در دل و جانت جایگاهی خاص دارد.
من کشتهٔ عشق آن جمالم
آشفتهٔ آن دو زلف و خالم
هوش مصنوعی: من به عشق آن زیبایی از پا درآمده‌ام و مجذوب آن دو زلف و خال هستم که حالتم را به هم ریخته است.
آنرا خبری بود ز حالم
کو نیز دلی به دام دارد
هوش مصنوعی: کسی از حال من باخبر است که خودش نیز دلش درگیر شده است.
آن کس که دلم همی رباید
گر نیز دلم بسوخت شاید
هوش مصنوعی: کسی که دل مرا تسخیر می‌کند، حتی اگر دل من بسوزد، ممکن است همچنان برای او احساس کنم.
تا پخته شود چنانکه باید
دیگ هوسی، که خام دارد
هوش مصنوعی: برای اینکه یک دیگ هوس به خوبی بپزد، باید زمان بگذرد و به پختگی لازم برسد، چرا که هر چیزی زمان و شرایط خاص خود را برای تکامل و بلوغ نیاز دارد.
ای دل، چه کنی خیال خوبان؟
اندیشهٔ زلف و خال و خوبان؟
هوش مصنوعی: ای دل، چه فکری در مورد زیبایی‌های محبوبان داری؟ مدام به زلف و خال و زیبایی‌های آنان باید فکر کنی؟
آن برخورد از جمال خوبان
کو نعمت و احتشام دارد
هوش مصنوعی: آن ملاقات و برخورد که از زیبایی‌های دل‌انگیز سرچشمه می‌گیرد، نه تنها زیباست بلکه با خود برکت و شکوه نیز به همراه دارد.
معشوق چو آفتاب دارم
با او هوس شراب دارم
هوش مصنوعی: معشوق من مانند آفتاب است و با او آرزوی نوشیدن شراب را دارم.
زیرا که دلی کباب دارم
و آن لب نمک تمام دارد
هوش مصنوعی: من دلی آسیب‌دیده و پر از درد دارم و آنچه که من به آن نیاز دارم، همان محبت و عشق است که در دستان کسی وجود دارد.
قومی که مقربان دینند
با دردکشان نمی‌نشینند
هوش مصنوعی: گروهی که به خدا نزدیک‌ترند، با کسانی که در رنج و سختی به سر می‌برند، نشست و برخاست نمی‌کنند.
آواز دهید، تا ببینند
صوفی که به دست جام دارد
هوش مصنوعی: صدا کنید تا دیگران ببینند صوفی‌ای که جام در دست دارد.
من پند کسی نمی‌نیوشم
چون بر لب مطربست گوشم
هوش مصنوعی: من به نصیحت کسی گوش نمی‌دهم چون گوشم به آهنگ و نغمه مطرب مشغول است.
در کیسهٔ آن کسست هوشم
کو کاسهٔ می مدام دارد
هوش مصنوعی: او که همواره در حال نوشیدن شراب است، چه کسی می‌تواند هوش و درکی در کیسهٔ او داشته باشد؟
ای خواجه، حکایت مجازی
هرگز نبود بدین درازی
هوش مصنوعی: ای عزیز، داستان‌های غیرواقعی هیچ‌گاه به این اندازه طولانی نبوده‌اند.
دریاب، که سرعشق بازی
داغیست که این غلام دارد
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که عشق یک احساس عمیق و سوزان است که این بنده به آن گرفتار است.
پوشیده چو نیست حال برتو
امروز می زلال بر تو
هوش مصنوعی: امروز حال تو مانند آبی زلال و شفاف است که قابل دیدن نیست.
بی مانبود حلال بر تو
آن باده که دین حرام دارد
هوش مصنوعی: اگر دین چیزی را حرام کرده باشد، نوشیدن آن برای تو بدون مانع نخواهد بود.
زان چهرهٔ همچو باغم، ای دوست
هرگز نبود فراغم، ای دوست
هوش مصنوعی: از آن چهرهٔ زیبا و مانند باغ، ای دوست، هیچ‌گاه از تو راضی نخواهم بود، ای دوست.
در خاک برد دماغم، ای دوست
بوی تو که در مشام دارد
هوش مصنوعی: دوست عزیز، وقتی در خاک خوابیده‌ام، همچنان بوی تو در حس بویایی‌ام احساس می‌شود.
خون شد دلم از غم تو، جان نیز
بر چهره دوید و شد روان نیز
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم تو به شدت مجروح و دچار درد و رنج شده، به طوری که جانم هم بر چهره‌ام تجلی کرده و حالتی ناپایدار و روان به خود گرفته است.
سرخی رخم ببین، که آن نیز
از دیده و دل به وام دارد
هوش مصنوعی: رنگ سرخ چهره‌ام را ببین، که این نیز نشانی از احساسات من و نگریستن به جهان دارد.
شعر خوش اوحدی روانست
گر گوش کنی به جای آنست
هوش مصنوعی: شعر زیبا و لطیف اوحدی در صورتی که به آن گوش دهی، تأثیر عمیقی خواهد داشت.
کز بوسهٔ شکرین لبانست
این شهد که در کلام دارد
هوش مصنوعی: این شهدی که در سخنانش وجود دارد، ناشی از بوسه‌های شیرین لبان اوست.
از گفته او ترا گذر نیست
وز شیوه عشق خوبتر نیست
هوش مصنوعی: از حرف او نمی‌توانی عبور کنی و هیچ چیز بهتر از راه و روش عشق نیست.
آنرا غم جان ز بیم سر نیست
کو مذهب این امام دارد
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که کسی که به ایمان و مذهب امام خود متکی است، جایی برای نگرانی و اندوه ندارد و از ترس مشکلات و دشواری‌ها احساس خطر نمی‌کند. ایمان به مذهب باعث آرامش خاطر و امنیت روحی او می‌شود.

حاشیه ها

1394/09/21 06:12
ناشناس

قالبش چیست؟

1397/04/21 19:07

قالب شعر «مربع» است

1399/02/15 08:05
احسان اسکندری

عزیزم مسمط است و چون رشته و بند چهار مصرع است می شود مسمط مربع و قالبی به اسم مربع نداریم بلکه به نوعی از دو بیتی و رباعی که هم افقی و هم عمودی خواندن اش یکسان است دوبیتی یا رباعی مربع می گویند...

1399/11/27 09:01
خادم

سلام؛
صنعت مربع(چارانه) یا ماتریس متقارن ادبی!
دوبیت شعر که نمی توان آن را دوبیتی ویا رباعی نامید!
بلکه؛ چهار مصراع که دارای آرایه ی "چارانه" یا "مربع" است. آنها را می توان را علاوه بر صورت افقی به صورت عمودی نیز خواند!
چارانه معروف سعدی شیرازی:
از چهره ی افروخته گل را مشکن
افروخته رخ مرو تو دیگر به چمن
گل را دیگر. خجل مکن ای مه من
مشکن به چمن ای مه من قدر سمن
چارانه منوچهری دامغانی:
به جانت نگارا که داری وفا
نگارا وفا کن به دل بی جفا
که داری به دل دوستی مرمرا
وفا بی جفا مرمرا خوشترا
دو نمونه چارانه مختارمالداری از خواف:
الف- گرامیداشت مقام معلم
معلم چراغی به دانش فروزان
چراغی به راه هدایت درخشان
به دانش هدایت نماید مربی
فروزان درخشان مربی انسان
ب- بزرگداشت کتاب
چراغ طریق هدایت کتاب
طریق سعادت سوی آفتاب
هدایت سوی شاهراه کمال

1400/06/18 11:09
Sia

با درود 

از چهره ی افروخته گل را مشکن

واسه سعدی نیست ...

سعدی چنین شعر ضعیفی نگفته ..

در همین سایت عالی گنجور هم سرچ‌بفرمایید چنین شعری از سعدی را پیدا نمی‌کنید..

1402/09/28 22:11
عرفان فاطمی

به گمانم از اهلی شیرازی می‌باشد این شعر

1399/12/16 18:03
صاد الف

وای،محشره،واقعا گمنامه این شاعر

1399/12/16 18:03
صاد الف

وای،محشره،واقعا گمنام مونده اوحدی

1403/01/30 23:03
عارف سماعی

از سایت بی بدیل گنجور امتنان بسیار می‌کنم که این اشتباه فاحش را (درج قالب چندبندی) تصحیح کردند. البته بدیهی است که چنین مغلطه هایی پیش بیاید چون متاسفانه اکثر شعرای مسمط پرداز، یا مخمس سروده‌اند یا مسدس و اقلیتی هم مثمن؛ و تقریبا جای مثلث و مربع و مسبع خالی مانده بنابراین این قوالب کمی غریب می‌آیند اما وجود دارند و قابل انکار نیستند.