گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۴

عشرت خلوت و دیدار عزیزان شاهیست
وین نداند، مگر آن دل که درو آگاهیست
آن شناسد که: چه بر یوسف مسکین آمد
از غم روی زلیخا؟ که چو یوسف چاهیست
دست کوته مکن از باده و باقی مگذار
چیزی از عشق، که در روز بقا کوتاهیست
دلم از هر دو جهان روی تو می‌خواهد و این
چون ببینی تو، هم از غایت نیکو خواهیست
تا تو آهو بره را سر به کمند آوردیم
پیش ما شیر فلک را هوس روباهیست
مطرب، امشب همه آوازهٔ خرگاهی زن
اندرین خیمه، که معشوقهٔ ما خرگاهیست
فتنهٔ روی خود، ای ماه و دل سوختگان
ز اوحدی پرس، که در شست تو همچون ماهیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشرت خلوت و دیدار عزیزان شاهیست
وین نداند، مگر آن دل که درو آگاهیست
هوش مصنوعی: خوشی و لذت در کنار دوستان و عزیزان تنها متعلق به کسی است که در دلش به این موضوع آگاهی و شناخت دارد. دیگران از این خوشی بی‌خبرند.
آن شناسد که: چه بر یوسف مسکین آمد
از غم روی زلیخا؟ که چو یوسف چاهیست
هوش مصنوعی: کسی که می‌فهمد، می‌داند که یوسف بیچاره چه درد و غمی از عشق زلیخا متحمل شده است. چرا که یوسف مانند چاهی عمیق است که در آن احساسات و رنج‌هایش نهفته است.
دست کوته مکن از باده و باقی مگذار
چیزی از عشق، که در روز بقا کوتاهیست
هوش مصنوعی: از نوشیدن شراب دست نکش و از عشق چیزی نگذار، چرا که در روزهایی که باقی مانده، ممکن است فرصتی برای کوتاهی نباشد.
دلم از هر دو جهان روی تو می‌خواهد و این
چون ببینی تو، هم از غایت نیکو خواهیست
هوش مصنوعی: دل من فقط به عشق تو وابسته است و وقتی تو این را ببینی، متوجه خواهی شد که این از عمق خوبی و نیکی نشأت می‌گیرد.
تا تو آهو بره را سر به کمند آوردیم
پیش ما شیر فلک را هوس روباهیست
هوش مصنوعی: ما وقتی که تو آهو را به دام انداختیم، پیش ما شیر آسمان آرزوی روباه را دارد.
مطرب، امشب همه آوازهٔ خرگاهی زن
اندرین خیمه، که معشوقهٔ ما خرگاهیست
هوش مصنوعی: امشب در این خیمه، همه باید آهنگ‌هایی را بخوانید که مربوط به می‌پرست ماست و او را مانند یک چمایی شناخته‌شده می‌دانیم.
فتنهٔ روی خود، ای ماه و دل سوختگان
ز اوحدی پرس، که در شست تو همچون ماهیست
هوش مصنوعی: ای ماه، زیبایی و جذابیت تو باعث به‌وجود آمدن جاذبه‌ای شده است که دل سوختگان را به خود attracted کرده است. از اوحدی بپرس که در دستان تو مانند یک ماهی می‌رقصد و از تو تأثیر می‌پذیرد.