غزل شمارهٔ ۱۲۱
دلبرا چندین عتاب و جنگ و خشم و ناز چیست؟
از من مهجور سرگردان چه دیدی؟ باز چیست؟
ما خود از خواری و مسکینی بخاک افتادهایم
باز دیگر بر سر ما این کلوخ انداز چیست؟
اولم آرام دل بودی و آخر خصم جان
من نمیدانم که: این انجام و این آغاز چیست؟
چون کسی هرگز ندید از خوان وصلت جز جگر
بر سر کوی تو این هم کاسه و انباز چیست؟
گرنه دیگر دشمنان ما به دامت میکشند
همچو مرغانت چنین از پیش ما پرواز چیست؟
بعد از آن بیداد و جور و سرکشی، یارب، مرا
بر تو چندین دوستی و اشتیاق و آز چیست؟
کار ما سوز دلست و کار تو ساز جمال
خود نمیگویی که: چندین سوز و چندان ساز چیست؟
ای که گفتی: ذوق دل پرداز مسکینان خوشست
قصهٔ من با رخش بیرون ز دلپرداز چیست؟
اوحدی، گر حال دل پوشیدهای از خلق شهر
بر سر هر کوچه این آوازه و آواز چیست؟
غزل شمارهٔ ۱۲۰: هر کرا با تو نه پیوندی و پیمانی هستغزل شمارهٔ ۱۲۲: ای دل، از هجران او زارم همی باید گریست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلبرا چندین عتاب و جنگ و خشم و ناز چیست؟
از من مهجور سرگردان چه دیدی؟ باز چیست؟
هوش مصنوعی: عشقآمیزم، ای محبوب! علت این همه سرزنش، دعوا، خشم و نازت چیست؟ چه چیزی از من که دور و گمگشتهام دیدهای که چنین رفتار میکنی؟ چرا دوباره این کارها را میکنی؟
ما خود از خواری و مسکینی بخاک افتادهایم
باز دیگر بر سر ما این کلوخ انداز چیست؟
هوش مصنوعی: ما خود به خاطر فقر و ذلت به زمین افتادهایم، پس چرا هنوز کسی بر سر ما سنگ میزند؟
اولم آرام دل بودی و آخر خصم جان
من نمیدانم که: این انجام و این آغاز چیست؟
هوش مصنوعی: در ابتدا دل من آرام و مطمئن بود، اما در انتها به دشمن جانم تبدیل شدهای. نمیدانم این آغاز و این پایان چه معنایی دارد.
چون کسی هرگز ندید از خوان وصلت جز جگر
بر سر کوی تو این هم کاسه و انباز چیست؟
هوش مصنوعی: هیچکس از خوان محبت تو جز درد و رنجی که بر سر کوی تو میکشم ندیده است، پس این وضع و حال ما چه معنایی دارد؟
گرنه دیگر دشمنان ما به دامت میکشند
همچو مرغانت چنین از پیش ما پرواز چیست؟
هوش مصنوعی: اگر تو اقدام نکنی، دشمنان ما به زودی تو را به دام میاندازند، همانطور که پرندگان از چنگال تو میگریزند. پس چرا از ما دور میشوی؟
بعد از آن بیداد و جور و سرکشی، یارب، مرا
بر تو چندین دوستی و اشتیاق و آز چیست؟
هوش مصنوعی: پس از تمام ظلمها و ظلمتها و سرکشیها، ای خدا، دیگر چه دلیلی برای این همه عشق و اشتیاق به تو دارم؟
کار ما سوز دلست و کار تو ساز جمال
خود نمیگویی که: چندین سوز و چندان ساز چیست؟
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق و درد درون خودمان فعالیت میکنیم، اما تو هیچگاه به زیباییهای خودت اشاره نمیکنی و نمیپرسی که این همه درد و زیبایی چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
ای که گفتی: ذوق دل پرداز مسکینان خوشست
قصهٔ من با رخش بیرون ز دلپرداز چیست؟
هوش مصنوعی: ای کسی که گفتی: لذت دلنوازی برای مسکینان خوشایند است، حالا این داستان من با رخش چه ارتباطی با دلنوازی دارد؟
اوحدی، گر حال دل پوشیدهای از خلق شهر
بر سر هر کوچه این آوازه و آواز چیست؟
هوش مصنوعی: اوحدی، اگر دلتنگی و احساسات خود را از مردم پنهان کردهای، چرا در هر کوچه و خیابان این شور و شوق و صداهایی که به گوش میرسد، وجود دارد؟