غزل شمارهٔ ۱۱۰
گر به دست آوریم دامن دوست
همه او را شویم و خود همه اوست
آنکه او را در آب میجویی
همچو آیینه با تو رو در روست
تو تویی خود از میان برگیر
کز تویی تو رشته تو برتوست
گر شود کوزه کوزه گرنه شگفت
که بسی کاسه سوده گشت و سبوست
همه از یک درخت هست این چوب
که گهی صولجان و گاهی گوست
ها، که اسم اشارتست از اصل
الفتش را چو واو کردی هوست
انقلاب ضرورتست این جا
تا تو آن مغز بر کشی از پوست
مدتی توبه داشتیم، اکنون
که خرابات عشق در پهلوست
منشین تشنه، اوحدی، که ترا
پای در آب و جای بر لب جوست
غزل شمارهٔ ۱۰۹: عشق روی تو نه در خورد دل خام منستغزل شمارهٔ ۱۱۱: سروی که ازو و حور و پری بار برند اوست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر به دست آوریم دامن دوست
همه او را شویم و خود همه اوست
هوش مصنوعی: اگر به دست آوریم که دوستی را در آغوش بکشیم، همه چیز را به او تقدیم خواهیم کرد و خودمان نیز به او تبدیل خواهیم شد.
آنکه او را در آب میجویی
همچو آیینه با تو رو در روست
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال او در آب هستی، مانند آینه در مقابل تو قرار دارد.
تو تویی خود از میان برگیر
کز تویی تو رشته تو برتوست
هوش مصنوعی: تو خود را از میانه ببر تا دانسی که از تو سرچشمه میگیرد، به تو بازگردد.
گر شود کوزه کوزه گرنه شگفت
که بسی کاسه سوده گشت و سبوست
هوش مصنوعی: اگر کوزه بشکند، چیزی عجیب نیست؛ زیرا بسیاری از کاسهها و سبوها قبلاً نیز شکسته شدهاند.
همه از یک درخت هست این چوب
که گهی صولجان و گاهی گوست
هوش مصنوعی: این چوب از یک درخت است و گاهی به صورت چوب جادویی و گاهی به شکل تبرزین در میآید.
ها، که اسم اشارتست از اصل
الفتش را چو واو کردی هوست
هوش مصنوعی: وقتی که اشارهای به اصل و منشاء وجود چیزی میشود، اگر آن را به شکل دیگری ارائه دهیم، تغییر در نحوه بیان آن به معنی تغییر در مفهومش نیست.
انقلاب ضرورتست این جا
تا تو آن مغز بر کشی از پوست
هوش مصنوعی: برای پیشرفت و تغییرات ضروری در اینجا، باید مغز و محتوای اصلی را از پوسته و ظواهر جدا کنی.
مدتی توبه داشتیم، اکنون
که خرابات عشق در پهلوست
هوش مصنوعی: مدتی تصمیم به دوری از عشق داشتیم، اما حالا که در کنار خاطرات شیرین عشق هستیم، دیگر نمیتوانیم از آن فاصله بگیریم.
منشین تشنه، اوحدی، که ترا
پای در آب و جای بر لب جوست
هوش مصنوعی: ای اوحدی، چرا تشنهکام نشستهای؟ در حالی که آب در زیر پاهایت است و جای پای تو بر لبهی جو قرار دارد.