گنجور

شمارهٔ ۲۲۸

زان روز که چشم من به رویت نگریست
نگذشت شبی که از غمت خون نگریست
بشتاب که دل بی تو نمی داند زیست
دریاب که جان بی تو نمی داند زیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زان روز که چشم من به رویت نگریست
نگذشت شبی که از غمت خون نگریست
هوش مصنوعی: از آن روزی که چشمم به چهره‌ات افتاد، هیچ شبی نگذشت که از غم تو اشک نریزم.
بشتاب که دل بی تو نمی داند زیست
دریاب که جان بی تو نمی داند زیست
هوش مصنوعی: بشتاب و به من ملحق شو، زیرا دل من بدون تو نمی‌تواند زندگی کند. درک کن که وجودم بدون تو معنایی ندارد و نمی‌تواند ادامه یابد.