گنجور

شمارهٔ ۲۲۷

سودای تو را خود سر و سامانی نیست
وین حادثه را پدید پایانی نیست
قصّه چه کنم درد دل ریش مرا
جز وصل تو دوست هیچ درمانی نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سودای تو را خود سر و سامانی نیست
وین حادثه را پدید پایانی نیست
هوش مصنوعی: عشق و آرزوی تو باعث می‌شود که هیچ کنترلی بر زندگی‌ام نداشته باشم و این ماجرا هیچ وقت به پایان نخواهد رسید.
قصّه چه کنم درد دل ریش مرا
جز وصل تو دوست هیچ درمانی نیست
هوش مصنوعی: درد دل من را چه کار کنم؟ جز این که به تو بپیوندم، هیچ درمانی برای زخم دلم وجود ندارد.