گنجور

شمارهٔ ۱۰۶

ساقی ز چه روی سرگرانی
بگذار سبک ز سرگردانی
بین چهره زردم و درافکن
درجام شراب ارغوانی
نبود عجب ار ز باده یابند
پیران کهن ز نوجوانی
باری ز درت نمی شوم دور
صد بار گرم ز در برانی
شب تا بسحر در آستانت
هستم چو سگان پاسبانی
کو خضر که یابد از لب تو
سرچشمه آب زندگانی
دلشاد کسی که جز بر تو
ظاهر نکند غم نهانی
جز نور که مخلصت زدل شد
اخلاص همه بود زبانی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی ز چه روی سرگرانی
بگذار سبک ز سرگردانی
هوش مصنوعی: ای ساقی، به چه دلیلی به من شادابی می‌دهی؟ بگذار که از این بی‌قراری رها شوم و حس سبکی را تجربه کنم.
بین چهره زردم و درافکن
درجام شراب ارغوانی
هوش مصنوعی: چهره‌ی زرد من و شراب قرمزی که در جام ریخته شده، تضاد جالبی را به وجود آورده است.
نبود عجب ار ز باده یابند
پیران کهن ز نوجوانی
هوش مصنوعی: طبیعی است که افراد مسن از نوشیدن شراب لذت ببرند، همان‌طور که جوانان به جوانی خود می‌بالند.
باری ز درت نمی شوم دور
صد بار گرم ز در برانی
هوش مصنوعی: هرگز از در تو فاصله نمی‌گیرم، حتی اگر صد بار هم مرا از خود دور کنی.
شب تا بسحر در آستانت
هستم چو سگان پاسبانی
هوش مصنوعی: من تا صبح در درگاه تو منتظرم، مانند سگ‌هایی که وظیفه پاسبانی دارند.
کو خضر که یابد از لب تو
سرچشمه آب زندگانی
هوش مصنوعی: کجا کسی مثل خضر وجود دارد که از لبان تو منبع آب زندگی را بیابد؟
دلشاد کسی که جز بر تو
ظاهر نکند غم نهانی
هوش مصنوعی: شاد و خوشحال کسی است که درد و غم درونش را جز برای تو فاش نکند.
جز نور که مخلصت زدل شد
اخلاص همه بود زبانی
هوش مصنوعی: تنها نوری که تو را از ریا و فریب نجات می‌دهد، همان صداقت و اخلاص است که به زبان می‌آید.