گنجور

شمارهٔ ۱۰۳

زهی بر جمالت جمال آینه
زهی بر جلالت جلال آینه
جمال و جلال ترا در دو کون
ظهور و بطون کمال آینه
دلت را چه نبود رخ بیچراغ
فراقت شده بر وصال آینه
شد آئینه خانه دلم بس نها
بیاد رخت از خیال آینه
ز اشگم بگیر آینه کافتاب
ندارد چو آب زلال آینه
بهار رخت گر که گیرد بپیش
ز هر برگ و باری نهال آینه
دراینواقعه نیست کس زاهل وجد
چه نورت برخسار خال آینه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی بر جمالت جمال آینه
زهی بر جلالت جلال آینه
هوش مصنوعی: عجب چه زیبایی‌ای در چهره‌ات نهفته است، و عجب چه عظمتی در قامتت وجود دارد که به آینه می‌ماند!
جمال و جلال ترا در دو کون
ظهور و بطون کمال آینه
هوش مصنوعی: زیبایی و عظمت تو در دنیا و آخرت به کمال خود را نشان می‌دهد و در حقیقت، تو همچون آینه‌ای از تمام زیبایی‌ها و کمالات هستی.
دلت را چه نبود رخ بیچراغ
فراقت شده بر وصال آینه
هوش مصنوعی: دلت چرا برای دیدن صورت بی‌چراغ نبود، وقتی جدایی باعث شده که به آینه نگاه کنی؟
شد آئینه خانه دلم بس نها
بیاد رخت از خیال آینه
هوش مصنوعی: دل من مانند آینه‌ای شده است که فقط یاد تو را در خود منعکس می‌کند.
ز اشگم بگیر آینه کافتاب
ندارد چو آب زلال آینه
هوش مصنوعی: از اشک من آینه بگیر، چون آینه‌ای که چون آب زلال است، دیگر نور خورشید را ندارد.
بهار رخت گر که گیرد بپیش
ز هر برگ و باری نهال آینه
هوش مصنوعی: اگر بهار زیبایی‌ات را به نمایش بگذاری، همه برگ‌ها و شاخه‌ها مانند آینه‌ای خواهند شد که زیبایی تو را منعکس می‌کنند.
دراینواقعه نیست کس زاهل وجد
چه نورت برخسار خال آینه
هوش مصنوعی: در این حادثه کسی از عرفان و شادی درونی بی‌بهره نیست، زیرا نوری که بر گونه خال آینه می‌تابد، درخشان و زیباست.