گنجور

شمارهٔ ۱۰۱

ساقی مصطب جانم تنناها یاهو
مطرب بزم جنانم تنناها یاهو
شیشه و جام مرا هر دو چو معشوق شدند
عاشق پیر و جوانم تنناها یاهو
مست و مدهوش فتاده بدر میکده ها
گه از این و گه از آنم تنناها یاهو
ایندو معشوق که گفتم بحقیقت چویکند
جز یکی زاندو ندانم تنناها یاهو
وان بود باده توحید که بی شیشه و جام
کرده تر کام و دهانم تنناها یاهو
بعد از این نیست عجب گر بچکد آب حیات
از در نطق و بیانم تنناها یاهو
منکه نور ازلم تا ابد از پرتو خویش
روشنی بخش جهانم تنناها یاهو

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی مصطب جانم تنناها یاهو
مطرب بزم جنانم تنناها یاهو
هوش مصنوعی: ای ساقی، جان من را سرشار کن! ای مطرب، شادی و نشاط جشن بهشت را به من هدیه بده!
شیشه و جام مرا هر دو چو معشوق شدند
عاشق پیر و جوانم تنناها یاهو
هوش مصنوعی: شیشه و جام من مانند معشوقه‌ام شده‌اند، و من در نظر همگان، چه جوان و چه پیر، محبوب و دوست‌داشتنی هستم.
مست و مدهوش فتاده بدر میکده ها
گه از این و گه از آنم تنناها یاهو
هوش مصنوعی: در میخانه‌ها به حالت مستی و بی‌خودی افتاده‌ام، گاهی اینجا و گاهی آنجا، به تنهایی و بی‌خبر از خودم.
ایندو معشوق که گفتم بحقیقت چویکند
جز یکی زاندو ندانم تنناها یاهو
هوش مصنوعی: من دو معشوق را که می‌گویم، در واقع تنها یکی از آنها برای من شناخته شده است و به درستی نمی‌دانم که آیا از دو نفر یکی است یا دیگر.
وان بود باده توحید که بی شیشه و جام
کرده تر کام و دهانم تنناها یاهو
هوش مصنوعی: این باده توحید که هیچ ظرف و جامی نیاز ندارد، کام و دهانم را تنها با نام خدا پر کرده است.
بعد از این نیست عجب گر بچکد آب حیات
از در نطق و بیانم تنناها یاهو
هوش مصنوعی: پس از این دیگر جای تعجب نیست اگر در کلام و گفتار من همچون چشمه‌ای، آب حیات جوش بزند و جاری شود.
منکه نور ازلم تا ابد از پرتو خویش
روشنی بخش جهانم تنناها یاهو
هوش مصنوعی: من که از نور خود تا ابد جهان را روشن می‌کنم، فقط تو هستی که به من توجه داری.