شمارهٔ ۱۰۰
چندم زنی ای بت جفاجو
تیره مژه از کمان ابرو
روسوی که آورم که تیرت
بربست ره مرا ز هر سو
چشمت که ربود از نگاهی
آرامش و رم ز چشم آهو
تا بر زده با فسون و غمزه
درسینه سحر تیر جادو
جز پیش قد تو کی نشیند
سروی که نخیزد از لب جو
نبود عجب ارز رشک رویت
خورشید زند طپانچه بر رو
در گوشه غم چو نور تا چند
بایاد تو سر نهم بزانو
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چندم زنی ای بت جفاجو
تیره مژه از کمان ابرو
هوش مصنوعی: ای محبوب زیبا، تو که مانند تیر برآمده از کمان ابرویت، دلها را به وسوسه میآوری، چند بار به لکنت انداختهای؟
روسوی که آورم که تیرت
بربست ره مرا ز هر سو
هوش مصنوعی: کسی که دلم به او وابستهاست و در دل و جانم جا دارد، با تیر عشقی که به قلبم زده، مرا از همهجا دور کرده و راه را بر من بسته است.
چشمت که ربود از نگاهی
آرامش و رم ز چشم آهو
هوش مصنوعی: چشمانت با یک نگاه آرامش را از من گرفت و مانند چشمان آهو، مرا به هیجان آورد.
تا بر زده با فسون و غمزه
درسینه سحر تیر جادو
هوش مصنوعی: تیر جادویی که با فریب و ناز در دل شب بر دل نشسته است.
جز پیش قد تو کی نشیند
سروی که نخیزد از لب جو
هوش مصنوعی: هیچ درخت زیبایی جز تو وجود ندارد که بتواند مانند سرو در کنار جوی بایستد و از لب جوی، آبی برگیرد.
نبود عجب ارز رشک رویت
خورشید زند طپانچه بر رو
هوش مصنوعی: عجیب نیست که زیبایی تو موجب حسرت و حسادت دیگران شود، زیرا نور و روشنی چهرهات مانند تابش خورشید است و میتواند احساس خستگی را از بین ببرد.
در گوشه غم چو نور تا چند
بایاد تو سر نهم بزانو
هوش مصنوعی: چقدر طول میکشد که در گوشه غم مثل نوری، به یاد تو زانوی غم بزنم؟

نورعلیشاه