گنجور

بخش ۱۵ - هدایت پدر

پدر رحمت الله چو آگاه شد
که دستم ز تدبیر کوتاه شد
به من گفت جان پدر هوش دار
به سمع رضا پندِ من گوش دار
جهان دیده و تجربت کرده‌ام
بسی سرد و گرم جهان خورده‌ام
جوانی و ناباکی و بی‌خودی
بود ضدّ دانایی و بخردی
ولی چون در آیند ازین پهن دشت
برین پل ضرورت بباید گذشت
بیاموزمت شرط می خوارگی
بر آن جمله خوکن به یک بارگی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پدر رحمت الله چو آگاه شد
که دستم ز تدبیر کوتاه شد
هوش مصنوعی: زمانی که پدرم متوجه شد که نمی‌توانم به تنهایی از عهده کارها برآیم.
به من گفت جان پدر هوش دار
به سمع رضا پندِ من گوش دار
هوش مصنوعی: به من گفت که به خاطر جان پدرت مراقب باش و به حرف‌های من گوش کن تا رضایت حاصل شود.
جهان دیده و تجربت کرده‌ام
بسی سرد و گرم جهان خورده‌ام
هوش مصنوعی: من در دنیای اطرافم بسیار چیزها دیده‌ام و تجربه کرده‌ام. سختی‌ها و راحتی‌های زندگی را چشیده‌ام.
جوانی و ناباکی و بی‌خودی
بود ضدّ دانایی و بخردی
هوش مصنوعی: نوجوانی، بی‌خبر بودن و بی‌خیالی، به نوعی با آگاهی و خردمندی در تضاد است.
ولی چون در آیند ازین پهن دشت
برین پل ضرورت بباید گذشت
هوش مصنوعی: اما وقتی که از این دشت وسیع عبور کنند، لازم است که از این پل عبور کنند.
بیاموزمت شرط می خوارگی
بر آن جمله خوکن به یک بارگی
هوش مصنوعی: به تو یاد می‌دهم که چگونه در می‌خواری درست رفتار کنی؛ به طوری که با یک بار نوشیدن، همه چیز را فراموش کنی.