شمارهٔ ۵
گلستانش را گلی پیدا نبود
از گل او بلبلی شیدا نبود
فرقها ناز و نیاز از هم نداشت
بلبل و گل امتیاز از هم نداشت
ناگهان پیدا نیاز از ناز شد
حسن و عشق از یکدگر ممتاز شد
احتیاج آمد ز استغنا برون
گشت استغنا بر استغنا فزون
ابر آزاری ره گلشن گرفت
سبزهها آغاز روییدن گرفت
هر یکی فیضی از او قابل شده
سوی چیزی هر یکی مایل شده
این یکی بیرنگی آن یک رنگ خواست
وان یکی ناموس و آن یک ننگ خواست
پس به وفق خوی و استعدادشان
آنچه باید داد لایق دادشان
سبزهها را ساخت از گلها جدا
داد مرغان را جدا از هم نوا
نه گلی آگاه از بلبل هنوز
بلبلی را نه خبر از گل هنوز
گل به جیب شاخ رخ کرده نهان
عندلیب آسوده اندر آشیان
عشقها پنهان به هم میباختند
عاشقی پنهان ز هم میساختند
نی قد سروی هنوز افراخته
نی به سروی قمریی جا ساخته
طرهٔ سنبل همان بی تاب بود
دیدهٔ نرگس همان در خواب بود
باد نوروزی به طرف گلستان
شد پی زیب چمن دامن کشان
مهدهای گل عیان آمد به شاخ
عندلیب از آشیان آمد به شاخ
پرده از رخسار گلها باز شد
عندلیبان را نواها ساز شد
طرهٔ سنبل پریشانی گرفت
لاله در دل داغ پنهانی گرفت
نرگس از خواب عدم بیدار شد
چشم او زیب رخ گلزار شد
سروها را پای در گلها بماند
لاله ها را داغ بر دلها بماند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گلستانش را گلی پیدا نبود
از گل او بلبلی شیدا نبود
هوش مصنوعی: در باغ او هیچ گلی یافت نمیشود و از زیباییاش خبری نیست، مانند بلبل شیدایی که در این گلستان پرواز کند.
فرقها ناز و نیاز از هم نداشت
بلبل و گل امتیاز از هم نداشت
هوش مصنوعی: بلبل و گل هیچ تفاوتی در ناز و نیازشان با هم ندارند و هر دو از یکدیگر متمایز نیستند.
ناگهان پیدا نیاز از ناز شد
حسن و عشق از یکدگر ممتاز شد
هوش مصنوعی: ناگهان عشق و زیبایی از هم تمایز پیدا کردند و نیاز به عشق از میان ناز و محبت بروز کرد.
احتیاج آمد ز استغنا برون
گشت استغنا بر استغنا فزون
هوش مصنوعی: نیاز به وجود آمد و این نیاز به غنی بودن انجامید و در نتیجه، غنی بودن بر غنی بودن افزوده شد.
ابر آزاری ره گلشن گرفت
سبزهها آغاز روییدن گرفت
هوش مصنوعی: ابر آزار به سمت باغ حرکت کرد و باعث شد سبزهها شروع به روییدن کنند.
هر یکی فیضی از او قابل شده
سوی چیزی هر یکی مایل شده
هوش مصنوعی: هر کسی به نوعی از لطف و برکت خدا بهرهمند شده و به سوی چیز خاصی تمایل دارد.
این یکی بیرنگی آن یک رنگ خواست
وان یکی ناموس و آن یک ننگ خواست
هوش مصنوعی: یکی از آنها میخواست بیطرف باشد و هیچ رنگی به خود نگیرد، در حالی که دیگری به دنبال اعتباری بود و سومی به دنبال افتخار و شرف خود.
پس به وفق خوی و استعدادشان
آنچه باید داد لایق دادشان
هوش مصنوعی: بنابراین مطابق با شخصیت و تواناییهای هر کس، باید به او چیزی را عطا کرد که شایستهاش باشد.
سبزهها را ساخت از گلها جدا
داد مرغان را جدا از هم نوا
هوش مصنوعی: سبزهها را با گلها جدا کرد و مرغان را هم از همدیگر به دور نگه داشت.
نه گلی آگاه از بلبل هنوز
بلبلی را نه خبر از گل هنوز
هوش مصنوعی: میتوان گفت که نه گل از حال بلبل خبر دارد و نه بلبل از حال گل. این به نوعی نشاندهندهی بیخبری و ناآگاهی هر دو از یکدیگر است.
گل به جیب شاخ رخ کرده نهان
عندلیب آسوده اندر آشیان
هوش مصنوعی: گلی در شاخهی درخت پنهان است و بلبل با آرامش در لانهاش نشسته است.
عشقها پنهان به هم میباختند
عاشقی پنهان ز هم میساختند
هوش مصنوعی: محبتها به طور نهانی میان هم رد و بدل میشد و عاشقان به صورت مخفیانه برای یکدیگر عشق میورزیدند.
نی قد سروی هنوز افراخته
نی به سروی قمریی جا ساخته
هوش مصنوعی: تنها نی به قامت بلندی شبیه سرو هنوز ایستاده است و نی به سروی، قمر را در جایی به آرامش و سکون دعوت کرده است.
طرهٔ سنبل همان بی تاب بود
دیدهٔ نرگس همان در خواب بود
هوش مصنوعی: موهای خوشبو مثل گل سنبل بود و چشمهای نرگس خوابآلود و بیتاب بودند.
باد نوروزی به طرف گلستان
شد پی زیب چمن دامن کشان
هوش مصنوعی: باد بهاری به سوی گلستان میوزد و در حال حرکت، دامن چمن را به زیبایی میکشاند.
مهدهای گل عیان آمد به شاخ
عندلیب از آشیان آمد به شاخ
هوش مصنوعی: گلهای زیبا به وضوح بر روی شاخههای بلبل ظاهر شدند و مانند یک پرنده از آشیانه خود به شاخهها آمدند.
پرده از رخسار گلها باز شد
عندلیبان را نواها ساز شد
هوش مصنوعی: با کنار رفتن حجاب از چهرهی گلها، آوازهای خوشی برای قناریها آغاز شد.
طرهٔ سنبل پریشانی گرفت
لاله در دل داغ پنهانی گرفت
هوش مصنوعی: دخترکی با موهای خوشفرم و زیبا، به دل لالهای که در غم و راز پنهانی به سر میبرد، تاثیر عمیقی گذاشت.
نرگس از خواب عدم بیدار شد
چشم او زیب رخ گلزار شد
هوش مصنوعی: نرگس از خواب عدم بیدار شد و چشمش زیبا و چشمنواز مانند گلها در باغ شد.
سروها را پای در گلها بماند
لاله ها را داغ بر دلها بماند
هوش مصنوعی: سروها در گلها باقی میمانند و لالهها زخمهای عمیقی بر دلها میگذارند.