گنجور

شمارهٔ ۲۵

باشد بدل شکایت اگر از غمی ترا
باهیچکس مباد حکایت از آن کنی
گردوست است رنجه نماییش دل زغم
ور دشمن است خاطر او شادمان کنی
وین هم غم دگر که زبیهوده گفتنی
دلشاد دشمنان و غمین دوستان کنی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باشد بدل شکایت اگر از غمی ترا
باهیچکس مباد حکایت از آن کنی
هوش مصنوعی: اگر از غم و درد خود شکایت داری، پس بهتر است که با هیچ‌کس در این مورد صحبت نکنی و درد دلت را بازگو ننمایی.
گردوست است رنجه نماییش دل زغم
ور دشمن است خاطر او شادمان کنی
هوش مصنوعی: اگر کسی دلش به خاطر غم‌ها و مشکلاتش در عذاب است، با نشان دادن محبت و توجه به او می‌توانی به آرامش قلبش کمک کنی. اما اگر آن شخص دشمن باشد و حال خوشی داشته باشد، باید تلاش کنی تا او را ناراحت کنی.
وین هم غم دگر که زبیهوده گفتنی
دلشاد دشمنان و غمین دوستان کنی
هوش مصنوعی: این حس غم دیگری است که بی‌فایده گفته می‌شود. دشمنان را خوشحال و دوستان را غمگین می‌کند.