شمارهٔ ۵۰
همقطاران رفت ما ماندیم خاک کوی دوست
دیگران را کعبه مقصد بود ما را روی دوست
گفتم که جان به وصل دهم پیش روی دوست
تاری اگر به دست من افتد ز موی دوست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همقطاران رفت ما ماندیم خاک کوی دوست
دیگران را کعبه مقصد بود ما را روی دوست
هوش مصنوعی: همراهان من رفتند و من ماندم، در جایی که دوست من زندگی میکند. برای دیگران، کعبه و جایی مقدس مقصد است، اما برای ما فقط دیدن روی دوست اهمیت دارد.
گفتم که جان به وصل دهم پیش روی دوست
تاری اگر به دست من افتد ز موی دوست
هوش مصنوعی: گفتم که جانم را فدای وصال محبوبش کنم و اگر به دستم بیفتد، تار موی او را به عنوان یادگاری از او نگه دارم.

نیر تبریزی