گنجور

شمارهٔ ۸۸

گر سعادت نظری بر من زار اندازد
بر سرم سایه سرو قد یار اندازد
دور از آن یار و دیارم نظر سعد کجاست
تا مرا باز بدان یار و دیار اندازد
آن که شد مست غرور از می پندار امروز
منتظر باش که فرداش خمار اندازد
سببی ساز خدایا که طبیبم نظری
بر دل خسته بی صبر و قرار اندازد
من که باشم که شوم کشته به تیغش مگر او
از کرم سایه بر این صید نزار اندازد
پیش ابروی کماندار تو میرم که مدام
تیر مژگان همه بر عاشق زار اندازد
گر برد بوی سر زلف ترا باد به چین
خون دل در جگر مشک تتار اندازد
گر کند چشم تو بر گوشه نشینان نظری
مستی و عربده در صومعه دار اندازد
چون شد از دولت وصل تو نسیمی منصور
وقت آن است که سر در سر دار اندازد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر سعادت نظری بر من زار اندازد
بر سرم سایه سرو قد یار اندازد
هوش مصنوعی: اگر خوشبختی نگاهی بر من بيفکند، مانند سایه‌ی سرو بلند یار بر سرم خواهد افتاد.
دور از آن یار و دیارم نظر سعد کجاست
تا مرا باز بدان یار و دیار اندازد
هوش مصنوعی: من از آن معشوق و وطنم دور هستم و نمی‌دانم نگاه سعد کجاست، تا مرا دوباره به آن معشوق و دیار برگرداند.
آن که شد مست غرور از می پندار امروز
منتظر باش که فرداش خمار اندازد
هوش مصنوعی: کسی که امروز به خاطر مستی و غرور نهفته در خوشی‌هایش غافل شده، باید منتظر باشد که فردا از عواقب کارهایش و احساسی که در نتیجه آن به دست آورده، رنج ببرد.
سببی ساز خدایا که طبیبم نظری
بر دل خسته بی صبر و قرار اندازد
هوش مصنوعی: خدایا، فرجابتی برای من بفرست که پزشکم به دل خسته‌ام نگاه کند و آرامش بخشد.
من که باشم که شوم کشته به تیغش مگر او
از کرم سایه بر این صید نزار اندازد
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که به دست او کشته شوم، مگر اینکه او با بزرگواری خود سایه‌ای بر این شکار ضعیف بیفکند.
پیش ابروی کماندار تو میرم که مدام
تیر مژگان همه بر عاشق زار اندازد
هوش مصنوعی: در برابر زیبایی و جذبه‌ی تو، من تسلیم می‌شوم، زیرا هر لحظه چشمانت مانند تیر، دل عاشق را مورد هدف قرار می‌دهند و او را بیشتر مجذوب می‌کنند.
گر برد بوی سر زلف ترا باد به چین
خون دل در جگر مشک تتار اندازد
هوش مصنوعی: اگر بوی خوش موی تو از بین برود، باد آن را به چین می‌برد و دل من را پر از غم و اندوه می‌کند، چنان که گویی مشک تیره‌ای بر جگرم می‌ریزد.
گر کند چشم تو بر گوشه نشینان نظری
مستی و عربده در صومعه دار اندازد
هوش مصنوعی: اگر چشمان تو به گوشه نشینان نگاهی بیاندازد، می‌تواند شور و شوقی ایجاد کند و حالتی پرشور در فضای خلوت صومعه به وجود آورد.
چون شد از دولت وصل تو نسیمی منصور
وقت آن است که سر در سر دار اندازد
هوش مصنوعی: زمانی که از خوشی ارتباط با تو نسیمی به وجود آمد، این نشان‌دهنده‌ی آن است که وقت آن رسیده که جان خود را در عشق و devotion فدای تو کنم.