شمارهٔ ۸۷ - استقبال از حافظ
دل از عشق پریرویان دل من برنمیگیرد
مده پند من ای ناصح که با من درنمیگیرد
حدیث توبه و تقوی مکن پیش من ای واعظ
که با من هرچه میگویی به جز ساغر نمیگیرد
خیال دست رنگینش حمایل کردهام زان رو
که در خاطر مرا نقشی از این خوشتر نمیگیرد
به خورشید رخش زان رو تفأل میکند جانم
که عاشق فال دولت را به هر اختر نمیگیرد
الا ای ساقی وحدت، به پیش پیر میخانه
گرو کن خرقه خود را، به ما دفتر نمیگیرد
دل من با لب لعلش گرفت الفت به جان زان رو
که جز پیوند روحانی در آن جوهر نمیگیرد
ز دست دلبر ساقی نگیرد جام جز عارف
مرقعپوش رعنا را رها کن گر نمیگیرد
به خلوتخانه طاعت مکن ارشادم ای صوفی
که جز کوی مغان، عارف ره دیگر نمیگیرد
نسیمی گرچه اشعارت به گوش دلبران هر یک
دُرّ شهوار میآید ولی بیزر نمیگیرد
شمارهٔ ۸۶ - ستایش فضلالله نعیمی: قاصدی کو تا به جان پیغام دلدار آوردشمارهٔ ۸۸: گر سعادت نظری بر من زار اندازد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل از عشق پریرویان دل من برنمیگیرد
مده پند من ای ناصح که با من درنمیگیرد
هوش مصنوعی: دل من از عشق آن چهرههای زیبا جدا نمیشود. ای نصیحتکننده، نصیحت تو را نمیپذیرم چون هرگز نمیتوانی احساس من را درک کنی.
حدیث توبه و تقوی مکن پیش من ای واعظ
که با من هرچه میگویی به جز ساغر نمیگیرد
هوش مصنوعی: ای واعظ، دیگر از توبه و پرهیزگاری برای من سخن نگو، زیرا هر چه دربارهاش میگویی در قلب من اثری ندارد و فقط دلخواه من همان جام شراب است.
خیال دست رنگینش حمایل کردهام زان رو
که در خاطر مرا نقشی از این خوشتر نمیگیرد
هوش مصنوعی: به یاد او، تصویر زیبایش را در دلم نگه داشتهام، چون هیچ تصویری برایم از این زیباتر نیست.
به خورشید رخش زان رو تفأل میکند جانم
که عاشق فال دولت را به هر اختر نمیگیرد
هوش مصنوعی: جانم به خورشید زیبایش توجه میکند و به او امید دارد، زیرا عاشق است و به هر ستارهای برای شانس و خوشبختی خود تکیه نمیکند.
الا ای ساقی وحدت، به پیش پیر میخانه
گرو کن خرقه خود را، به ما دفتر نمیگیرد
هوش مصنوعی: ای ساقیِ عشق و یگانگی، به پیش آن پیرِ میخانه برو و مَشک خود را به او بسپار، چرا که در اینجا برای ما چیزی ثبت نمیشود.
دل من با لب لعلش گرفت الفت به جان زان رو
که جز پیوند روحانی در آن جوهر نمیگیرد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر لبهای زیبا و دلربایش با او آشنا شده است. از این رو، تنها ارتباط حقیقی و عمیق که میتواند بین ما برقرار شود، پیوند روحانی و معنوی است و نه هیچ چیز دیگر.
ز دست دلبر ساقی نگیرد جام جز عارف
مرقعپوش رعنا را رها کن گر نمیگیرد
هوش مصنوعی: کسی جز عارفان نمیتواند از دست معشوق جام می بنوشد. اگر نمیتوانی از او بهرهمند شوی، این معشوق زیبا را رها کن.
به خلوتخانه طاعت مکن ارشادم ای صوفی
که جز کوی مغان، عارف ره دیگر نمیگیرد
هوش مصنوعی: ای صوفی، به مکان خلوت و عبادت نرو، چون من تو را راهنمایی میکنم. زیرا هیچ عارف حقیقی غیر از مسیر میخانهداران، راه دیگری را نمیشناسد.
نسیمی گرچه اشعارت به گوش دلبران هر یک
دُرّ شهوار میآید ولی بیزر نمیگیرد
هوش مصنوعی: نسیمی اگرچه شعرهایت برای معشوقان زیبا و دلنشین است، اما بدون ارزش و زرق و برق، تاثیری نخواهد داشت.

نسیمی