شمارهٔ ۸۶ - ستایش فضلالله نعیمی
قاصدی کو تا به جان پیغام دلدار آورد
یا هوایی کز نسیم طره یار آورد
آن کس از دنیا و عقبی باشد آزادی چو ما
دردمندی را که عشق یار در کار آورد
گر اناالحقهای ما را بشنود منصور مست
هم به خون ما دهد فتوی و هم دار آورد
گر برد بویی به چین از طره زلفت نسیم
مشک را در ناف آهویان به زنهار آورد
از خطا آید سیه رو گر برد باد صبا
بوی گیسویش به چین و مشک تاتار آورد
گر به جان بتوان خریدن وصل آن محبوب را
نیم جانی هرکه را باشد به بازار آورد
زلف و رخسات عیان شد منکر رویت کجاست
تا به ایمان سر زلف تو اقرار آورد
نور و ظلمت را یکی بیند ز روی اتحاد
عارفی کو در خیال آن زلف و رخسار آورد
با لب و چشم نگارم وقت آن آمد که رند
اهل تقوی را به دوش از کوی خمار آورد
چون قدش سروی نخواهد رست چون رویش گلی
تا ابد چندان که روید سرو و گل بار آورد
ای نسیمی هر که را رهبر شود فضل اله
از وجود خویش و غیرش جمله بیزار آورد
شمارهٔ ۸۵: از تو خوبی طمع مهر و وفا نتوان کردشمارهٔ ۸۷ - استقبال از حافظ: دل از عشق پریرویان دل من برنمیگیرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قاصدی کو تا به جان پیغام دلدار آورد
یا هوایی کز نسیم طره یار آورد
هوش مصنوعی: پیامآوری بیاید که عشق یار را به من برساند یا نسیمی که عطر موهای او را با خود بیاورد.
آن کس از دنیا و عقبی باشد آزادی چو ما
دردمندی را که عشق یار در کار آورد
هوش مصنوعی: کسی که از دنیا و آخرت آزاد است، شبیه به کسی است که در عشق معشوق دچار درد و رنج شده است.
گر اناالحقهای ما را بشنود منصور مست
هم به خون ما دهد فتوی و هم دار آورد
هوش مصنوعی: اگر صدای ما را بشنود، حتی منصور مست هم به خون ما حکم میدهد و ما را به دار میآویزد.
گر برد بویی به چین از طره زلفت نسیم
مشک را در ناف آهویان به زنهار آورد
هوش مصنوعی: اگر نسیم مشک بویی از آرایش موهای تو به چین بیاورد، آن را به زنهار به آهویان میرساند.
از خطا آید سیه رو گر برد باد صبا
بوی گیسویش به چین و مشک تاتار آورد
هوش مصنوعی: اگر کسی با چهره سیاه و بدشانسی دچار خطا شود، ممکن است بادی خوشبو، عطر گیسوانش را بیاورد و بوی مشک تاتاری را به همراه داشته باشد.
گر به جان بتوان خریدن وصل آن محبوب را
نیم جانی هرکه را باشد به بازار آورد
هوش مصنوعی: اگر بتوان جان خود را برای وصال محبوب خرید، نیمی از جان در بازار هر کسی به فروش میرسد.
زلف و رخسات عیان شد منکر رویت کجاست
تا به ایمان سر زلف تو اقرار آورد
هوش مصنوعی: زلف و چهرهات آشکار شد، حالا کجای آن کسی است که منکر زیبایی توست؟ تا به یقین، سر زلف تو را بپذیرد و به حقیقت آن اعتراف کند.
نور و ظلمت را یکی بیند ز روی اتحاد
عارفی کو در خیال آن زلف و رخسار آورد
هوش مصنوعی: یک عارف با نگاه عمیق و اتحاد خود، نور و تاریکی را به یکسان میبیند، چرا که در تصور او آن زلف و چهرهی معشوق جلوهگر است.
با لب و چشم نگارم وقت آن آمد که رند
اهل تقوی را به دوش از کوی خمار آورد
هوش مصنوعی: وقت آن رسیده است که با لب و چشمان محبوبم، رندان پرهیزگار را به آسایش و لذت وارد کوی خوشگذرانی کنم.
چون قدش سروی نخواهد رست چون رویش گلی
تا ابد چندان که روید سرو و گل بار آورد
هوش مصنوعی: اگر قد او مانند سرو رست نکرد، و رویش مانند گل نرمی نداشت، تا زمانی که سرو و گل بروید، همچنان باید انتظار کشید که چنین زیباییها ظهور کند.
ای نسیمی هر که را رهبر شود فضل اله
از وجود خویش و غیرش جمله بیزار آورد
هوش مصنوعی: ای نسیم، هر کس که به فضل خدا هدایت شود، از وجود خود و دیگران دوری میکند و از آنان بیزار میگردد.

نسیمی