شمارهٔ ۱۱۸
یار ما صاحب حسن است جفا چون نکند
می کند، خوب، جفا دلبر ما، چون نکند
خسرو کشور حسن است و ملاحت یارم
جور بر عاشق مسکین گدا چون نکند
دلم از باد صبا بوی سر زلفش یافت
جان فدای قدم باد صبا چون نکند
می کند جور و ز من چشم وفا دارد یار
عاشق دلشده با یار وفا چون نکند
چشم ترکش به جفا خون دلم می ریزد
دلسیاهی که بود مست، خطا چون نکند
آن که شد عاشق ابروی کماندار حبیب
دل و جان را هدف تیر بلا چون نکند
ید بیضای جمالش چو ببیند زاهد
ترک سجاده و تسبیح و عصا چون نکند
هر کرا دیده به شمع رخ او بینا شد
همچو پروانه برش جان به فدا چون نکند
حاجت ما ز در یار، یقین، چون یار است
یار صاحب کرم از لطف عطا چون نکند
جور خوبان جهان چون همه با اهل دل است
با نسیمی ستم آن ماهلقا چون نکند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یار ما صاحب حسن است جفا چون نکند
می کند، خوب، جفا دلبر ما، چون نکند
هوش مصنوعی: دوست ما زیبایی خاصی دارد و اگر به ما آسیب نرساند، به همین دلیل هم زیباست. اگر محبوب ما به ما ظلمی نکند، این ظلم اوست که باعث زیباییاش میشود.
خسرو کشور حسن است و ملاحت یارم
جور بر عاشق مسکین گدا چون نکند
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاه زیبایی و لطافت است و معشوق من با رفتار ناپسندش بر عاشق بیچارهای که در فقر زندگی میکند، ظلم میکند.
دلم از باد صبا بوی سر زلفش یافت
جان فدای قدم باد صبا چون نکند
هوش مصنوعی: دل من وقتی که نسیم صبا به آرامی میوزد، بوی موهای او را حس میکند. جانم را فدای قدمهای نسیم صبا میکنم، ولی او چه کمکی به این حال و هوای من میکند؟
می کند جور و ز من چشم وفا دارد یار
عاشق دلشده با یار وفا چون نکند
هوش مصنوعی: یار عاشق، با وجود اینکه بیوفایی میکند، اما از من انتظار وفا دارد. چگونه میتوان در این حالت به او وفادار باقی ماند؟
چشم ترکش به جفا خون دلم می ریزد
دلسیاهی که بود مست، خطا چون نکند
هوش مصنوعی: چشمانش با بیرحمی اشکهای دل مرا میریزد، دل سیاه که مست بود، چگونه میتواند خطایی کند؟
آن که شد عاشق ابروی کماندار حبیب
دل و جان را هدف تیر بلا چون نکند
هوش مصنوعی: کسی که به زیبایی ابروی کماندار محبوبش دل باخته، چگونه میتواند از مصائب و سختیها در امان باشد؟
ید بیضای جمالش چو ببیند زاهد
ترک سجاده و تسبیح و عصا چون نکند
هوش مصنوعی: وقتی زاهد جمال و زیبایی او را میبیند، دیگر از سجاده، تسبیح و عصا دست میکشد و فراموش میکند که این چیزها را در زندگیاش دارد.
هر کرا دیده به شمع رخ او بینا شد
همچو پروانه برش جان به فدا چون نکند
هوش مصنوعی: هر کسی که با نور چهره او آشنا شود، مانند پروانهای میشود که زندگیاش را فدای او میکند. اگر چنین عشق و شوری در دل نداشته باشد، چگونه میتواند چنین احساسی را تجربه کند؟
حاجت ما ز در یار، یقین، چون یار است
یار صاحب کرم از لطف عطا چون نکند
هوش مصنوعی: خواست ما از در دوست است، چون یقین داریم که او مهربان و بخشنده است و بیتردید از برکت لطفش ما را فراموش نخواهد کرد.
جور خوبان جهان چون همه با اهل دل است
با نسیمی ستم آن ماهلقا چون نکند
هوش مصنوعی: نیکوکاری و زیباییهای جهان وقتی با دلهای پاک و اهل معرفت همراه میشود، دیگر نمیتواند با بادی از ستم و ظلم آن معشوقه زیبا آسیب ببیند.

نسیمی