گنجور

شمارهٔ ۱۱۶

تشبیه رویت آن که به گل یاسمن کند
چشم از رخت بگو به گل و یاسمن کند
باد از وصال قد تو محروم و بی نصیب
آن دل که میل طوبی و سرو چمن کند
باشد قبول، طاعت بی نفع بت پرست
گر سجده پیش قبله رویت چو من کند
بر زلف عنبرین تو چون بگذرد صبا
عالم پر از شمامه مشک ختن کند
گر در رخ لبت از تو نباشد نشانه ای
کافر چگونه سجده لات و وثن کند
(کو دیده ای که در غم یوسف بود ضریر
تا اکتساب فایده از پیرهن کند)
وصف دهان تنگ تو دانی که را رسد
بیننده ای که از سر دانش سخن کند
هردم سخن کنی و دهانت پدید نیست
نشنیده ام کسی که سخن بی دهن کند
گر جوهری ز گفته من باخبر شود
دیگر کم التفات به در عدن کند
وجه حسن مشاهده کردن بود حسن
منکر چرا نظر نه به وجه حسن کند
هر ساعت از لب تو نسیمی چو دم زند
صد مرده را به بوی تو جان در بدن کند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تشبیه رویت آن که به گل یاسمن کند
چشم از رخت بگو به گل و یاسمن کند
هوش مصنوعی: صورت زیبایت آن‌چنان است که اگر کسی به چهره‌ات نگاه نکند، مانند آن است که به گل یاسمن نگاه کرده باشد. پس بگو که این زیبایی هم مانند گل و یاسمن است.
باد از وصال قد تو محروم و بی نصیب
آن دل که میل طوبی و سرو چمن کند
هوش مصنوعی: باد، کسی را که از وصال قد تو بی بهره است، به خاطر آن دل افسوس می‌زند که آرزو دارد به زیبایی‌های طبیعت و معشوقی چون تو دست یابد.
باشد قبول، طاعت بی نفع بت پرست
گر سجده پیش قبله رویت چو من کند
هوش مصنوعی: اگر کسی که بت می‌پرستد، بدون هیچ نفع و فایده‌ای، فقط به خاطر طاعت و احترام، به سجده بیفتد و رو به قبله تو کند، این عمل او برای من قابل قبول نیست.
بر زلف عنبرین تو چون بگذرد صبا
عالم پر از شمامه مشک ختن کند
هوش مصنوعی: وقتی نسیم بر زلف‌های مشکین تو بگذرد، دنیا پر از عطر گل شمامه و رایحه خوش مشک خواهد شد.
گر در رخ لبت از تو نباشد نشانه ای
کافر چگونه سجده لات و وثن کند
هوش مصنوعی: اگر در چهره‌ات نشانی از عشق و صفا نباشد، چگونه می‌توان انتظار داشت که کسی برای بت‌ها و خدایان دروغین سجده کند؟
(کو دیده ای که در غم یوسف بود ضریر
تا اکتساب فایده از پیرهن کند)
هوش مصنوعی: کسی را دیده‌ای که در غم یوسف کور باشد و بتواند از پیرهن او سودی ببرد؟
وصف دهان تنگ تو دانی که را رسد
بیننده ای که از سر دانش سخن کند
هوش مصنوعی: توصیف دهان تنگ تو را فقط کسی می‌تواند بیان کند که دانش کافی داشته باشد و بتواند به درستی درک کند.
هردم سخن کنی و دهانت پدید نیست
نشنیده ام کسی که سخن بی دهن کند
هوش مصنوعی: هر بار که تو صحبت می‌کنی و دهانت دیده نمی‌شود، من هرگز نشنیده‌ام که کسی بتواند بدون دهان صحبت کند.
گر جوهری ز گفته من باخبر شود
دیگر کم التفات به در عدن کند
هوش مصنوعی: اگر کسی از حقیقت کلمات من آگاه شود، دیگر تلاشی برای دست‌یابی به نعمت‌های بهشت نخواهد داشت.
وجه حسن مشاهده کردن بود حسن
منکر چرا نظر نه به وجه حسن کند
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت در تماشا کردن خود را نشان می‌دهد، پس چرا کسی به این زیبایی توجه نمی‌کند و آن را نمی‌بیند؟
هر ساعت از لب تو نسیمی چو دم زند
صد مرده را به بوی تو جان در بدن کند
هوش مصنوعی: هر زمانی که لب‌های تو بادی را روانه می‌کنند، بویی به مشام می‌رسد که می‌تواند جان تازه‌ای به مردگان ببخشد.