شمارهٔ ۱۱۱
عارفان از دو جهان صحبت جانان طلبند
تنگ چشمان گدا ملک سلیمان طلبند
اعتباری نکنند اهل دل آن طایفه را
که نه از بهر لقا روضه رضوان طلبند
بی لب و چشم و رخ و زلف تو ذوقی ندهد
که شراب و شکر و شمع شبستان طلبند
آرزومند تو از جان و دلند اهل نظر
لاجرم وصل دهانت به دل و جان طلبند
من گدای در ایشان که سلاطین جهان
همتی گر طلبند از در ایشان طلبند
گرچه در سفره شاهان بود انواع نعم
لقمه عافیت از خوان گدایان طلبند
صبر بر سرزنش خار جفا چون نکنند
بلبلانی که وصال گل خندان طلبند
خبر از لذت عشق تو ندارند آنان
که نسازند به درد تو و درمان طلبند
حاجت از چشم تو می خواهم و باشد مقبول
حاجتی کان ز چنین گوشهنشینان طلبند
شده ام بر سر کوی عدم آباد مقیم
گر نشانی ز من بی سر و سامان طلبند
چون نسیمی ز در یار طلب، حاجت خویش
کاهل دل حاجت خویش از در یزدان طلبند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عارفان از دو جهان صحبت جانان طلبند
تنگ چشمان گدا ملک سلیمان طلبند
هوش مصنوعی: عرفا از تمام دنیا به دنبال صحبت و ارتباط با محبوب حقیقی خود هستند، در حالی که افرادی که محدودیتهای فکری دارند، تنها به دنبال ثروت و مقام دنیوی مانند ملک سلیمان هستند.
اعتباری نکنند اهل دل آن طایفه را
که نه از بهر لقا روضه رضوان طلبند
هوش مصنوعی: افرادی از اهل دل به کسانی که فقط برای دیدن بهشت و لذتهای آن به سراغ خدا میآیند، احترام نمیگذارند. آنها نمیخواهند با انگیزههای مادی یا دنیوی به ارتباط با خدا پرداخته شوند.
بی لب و چشم و رخ و زلف تو ذوقی ندهد
که شراب و شکر و شمع شبستان طلبند
هوش مصنوعی: بدون وجود لبها، چشمها، چهره و موهای تو، هیچ لذتی نمیتوان برد؛ حتی شراب، شکر و شمع در شبستان هم جذابیتی ندارند.
آرزومند تو از جان و دلند اهل نظر
لاجرم وصل دهانت به دل و جان طلبند
هوش مصنوعی: عاشقانت به شدت خواهان وصال تو هستند و اهل شناخت به صورت طبیعی میخواهند که ارتباطی عمیق و احساسی با تو برقرار کنند.
من گدای در ایشان که سلاطین جهان
همتی گر طلبند از در ایشان طلبند
هوش مصنوعی: من فقیری هستم که اگر پادشاهان دنیا هم خواستهای داشته باشند، باید از درِ این افراد درخواست کنند.
گرچه در سفره شاهان بود انواع نعم
لقمه عافیت از خوان گدایان طلبند
هوش مصنوعی: هرچند که در سفره پادشاهان انواع و اقسام نعمتها وجود دارد، اما لقمهای که موجب آرامش و راحتی باشد، از سفره بینوایان درخواست میشود.
صبر بر سرزنش خار جفا چون نکنند
بلبلانی که وصال گل خندان طلبند
هوش مصنوعی: صبر کردن بر سرزنش و بیرحمی دیگران، مانند تلاشی است که بلبلها میکنند تا به گلهای خندان دست پیدا کنند. اگر بلبلها به خاطر ناراحتی و آزار از تلاش خود دست بردارند، هرگز نمیتوانند به وصال گل برسند. این بدان معناست که باید در برابر سختیها و انتقادات استقامت کرد تا به هدفهای خوشایند رسید.
خبر از لذت عشق تو ندارند آنان
که نسازند به درد تو و درمان طلبند
هوش مصنوعی: آنان که درک و احساس تو را ندارند، نمیتوانند از خوشیهای عشق تو باخبر شوند. چرا که فقط به دنبال تسکین دردهای خود هستند و از عمق محبت تو بیخبری دارند.
حاجت از چشم تو می خواهم و باشد مقبول
حاجتی کان ز چنین گوشهنشینان طلبند
هوش مصنوعی: از نگاه تو خواستهام را میطلبم و امیدوارم درخواست من پذیرفته شود، حاجتی که از چنین گوشهنشینانی طلب میشود.
شده ام بر سر کوی عدم آباد مقیم
گر نشانی ز من بی سر و سامان طلبند
هوش مصنوعی: من در جایی زندگی میکنم که هیچ چیز وجود ندارد و حالا به این وضعیت بیسر و سامان دچار شدهام. اگر کسی از من نشانی بخواهد، باید به یاد بیاورد که من در این ویلای بیسر و سامان هستم.
چون نسیمی ز در یار طلب، حاجت خویش
کاهل دل حاجت خویش از در یزدان طلبند
هوش مصنوعی: زمانی که نسیمی از سوی دوست به سوی تو بوزد، در این موقع است که باید به درگاه خداوند، نیازهایت را از او طلب کنی. نباید در این امر از خود قصور نشان دهی.

نسیمی