اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طبس شهری انبوه است اگرچه به روستا نماید و آب اندک باشد و زراعت کم تر کنند، خرماستانها باشد و بساتین و چون از آن جا سوی شمال روند نیشابور به چهل فرسنگ باشد و چون سوی جنوب به خبیص روند به راه بیابان چهل فرسنگ باشد و سوی مشرق کوهی محکم است و در آن وقت امیر آن شهر گیلکی بن محمد بود و به شمشیر گرفته بود و عظیم ایمن و آسوده بودند مردم آن جا چنان که به شب در سراهای نبستندی و ستور در کویها باشد با آن که شهر را دیوار نباشد و هیچ زن را زهره نباشد که با مرد بیگانه سخن گوید و اگر گفتی هر دو را بکشتندی و همچنین دزد و خونی نبود از پاس و عدل او. و از آنچه من در عرب و عجم دیدم از عدل و امن به چهار موضع دیدم یکی به ناحیت دشت در ایام لشکر خان، دوم به دیلمستان در زمان امیر امیران جستان بن ابراهیم، سیوم در ایام المستنصربالله امیرالمومنین، چهارم به طبس در ایام امیر ابوالحسن گیلکی بن محمد و چندان که بگشتم به ایمنی این چهار موضع ندیدم و نشنیدم، و ما را هفده روز به طبس نگاه داشت و ضیافتها کرد و به وقت رفتن صلت فرمود و عذرها خواست. ایزد سبحانه و تعالی از او خشنود باد، رکابداری از آن خود با من فرستاد تا زوزن که هفتاد و دو فرسنگ باشد. چون از طبس دوازده بیامدیم قصبه ای بود که آن را رقه میگویند. آب های روان داشت و زرع و باغ و درخت و بارو و مسجد آدینه و دیهها و مزارع تمام دارد.
هوش مصنوعی: طبس شهری با جمعیت زیاد است، هرچند ممکن است به نظر برسد که یک روستا است و آب آن کم است و کشاورزی در آن کمتر انجام میشود. در این شهر نخلستانها و باغهایی وجود دارد. اگر به سمت شمال بروید، نیشابور در چهل فرسنگی آن قرار دارد و اگر به سمت جنوب بروید، راه صحرایی به خبیص در چهل فرسنگی دیگر خواهد بود. به سمت شرق نیز کوههای محکمی قرار دارند. در آن زمان، حکمران این شهر، گیلکی بن محمد بود که با شمشیر حکمرانی میکرد و مردم در امنیت و آسایش زندگی میکردند. آنها به راحتی در شب در خانههای خود میخوابیدند و حیوانات در خیابانها بودند، با وجود اینکه این شهر دیواری نداشت و هیچ زنی جرأت نداشت با مردان ناآشنا صحبت کند، زیرا اگر چنین میکردند، هر دو را میکشتند. در این شهر، دزدی یا جنایتی نیز وجود نداشت و این به خاطر پاسداری و عدالت او بود. از آنچه من در میان عربها و عجمها دیدهام، چهار مکان وجود داشت که به لحاظ امنیت و عدل مشهور بودند: یکی در دشت در زمان لشکر خان، دیگری در دیلمستان در زمان امیر امیران جستان بن ابراهیم، سومی در دوران المستنصربالله، و چهارمی در طبس در زمان امیر ابوالحسن گیلکی بن محمد. به مدت هفده روز در طبس مهمان بودیم و ضیافتی از جانب او برقرار شد و در زمان خروج، هدایایی برای ما فرستاد. خداوند از او راضی باشد. او همچنین یک اسب از خود با من فرستاد تا به زوزن که هفتاد و دو فرسنگ فاصله دارد، بروم. بعد از دوازده فرسنگ از طبس، به قصبهای به نام رقه رسیدیم که دارای آبهای روان، زراعت، باغها، درختان، بارو، مسجد و روستاها و مزارع متعددی بود.