بخش ۷۲ - یمامه و مردمان زیدی مذهبش
به یمامه حصاری بود بزرگ و کهنه. از بیرون حصار شهری است و بازاری و از هرگونه صناع در آن بودند و جامعی نیک و امیران آن جا از قدیم بازار علویان بودهاند و کسی آن ناحیت از دست آنها نگرفته بود از آن که آن جا خود سلطان و ملکی قاهر نزدیک نبود و آن علویان نیز شوکتی داشند که از آن جا سیصد و چهارصد سوار برنشستی و زیدی مذهب بودند و در قامت گویند «محمد و علی خیرالبشر و حیّ علی خیر العمل» و گفتند مردم آن شهر شریفیه باشند، و بدین ناحیت آب های روان است از کاریز و نخلستان و گفتند چون خرما فراخ شود یک هزار من به یک دینار باشد و از یمامه به لحسا چهل فرسنگ میداشتند و به زمستان توان رفت که آب باران جایها باشد که بخورند و به تابستان نباشد.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
واژه کارطز را جایی نیافتم. احتمالا «کاریز» درست است.
در قامت گویند: در هنگام گفتن اقامه نماز