اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نهم ذی الحجة سنه اثنی و اربعمایه حج چهارم به یاری خدای سبحانه و تعالی بگذاردم، و چون آفتاب غروب کرد حاج و خطیب از عرفات بازگشتند و یک فرسنگ بیامدند تا به مشعرالحرام و آن جا را مزدلفه گویند بنایی ساختهاند خوب همچون مقصوره که مردم آن جا نماز کنند و سنگ رجم را که به منی اندازند از آن جا برگیرند، و رسم چنان است که آن شب یعنی شب عید آن جا باشند و بامداد نماز کنند و چون آفتاب طلوع کند به منی روند و حاج آن جا قربان کنند. و مسجدی بزرگ است آن جا که آن مسجد را خیف گویند. و آن روز خطبه و نماز عید کردن به منی رسم نیست و مصطفی صلی الله علیه و سلم نفرموده است. روز دهم به منی باشند و سنگ بیندازند و شرح آن در مناسک حج گفته اند. دوازدهم ماه هرکس که عزم بازگشتن داشته باشد هم از آن جا بازگردد و هر که به مکه خواهد بود به مکه رود.
هوش مصنوعی: در نهم ذیالحجه سال چهارصد و بیست، برای چهارمین بار به حج رفتم. وقتی که آفتاب غروب کرد، حجاج و خطیبان از عرفات بازگشتند و به سمت مزدلفة حرکت کردند که حدود یک فرسنگ تا آن جا فاصله داشت. در مزدلفه بنایی ساختهاند که شبیه محلی برای عبادت است و مردم میتوانند در آن جا نماز بخوانند و سنگهایی که برای رجم به جمار (منی) پرتاب میشود، از آن جا بردارند. رسم بر این است که حجاج در شب عید در آن جا اقامت کنند و در صبح روز بعد نماز بخوانند و بعد از طلوع آفتاب به سمت جمار بروند تا قربانی کنند. در این مکان، مسجد بزرگی به نام خیف وجود دارد. در روز عید، برگزاری خطبه و نماز در منی رایج نیست و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز آن را بیان نکردهاند. در دهم ماه، حجاج در منی حاضر هستند و سنگها را پرتاب میکنند که جزئیات آن در مناسک حج آمده است. در دوازدهم ماه، هر کسی که قصد بازگشت دارد، باید از آن جا برود و کسانی که میخواهند به مکه بروند، به آن جا حرکت میکنند.