گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۱

تا کی از آرزوی جاه و خطر
به در شاه و زی امیر شوی؟
دشمن من شدی بدانکه چو من
حاضر آیم تو می حسیر شوی
جهد آموختن بباید کرد
گرت باید که بی‌نظیر شوی
که نمیرند جمله باخطران
تا تو، ای بی‌خطر، خطیر شوی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کی از آرزوی جاه و خطر
به در شاه و زی امیر شوی؟
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی به آرزوهای خود درباره مقام و خطرات ادامه دهی و خود را در برابر شاه و امیر قرار دهی؟
دشمن من شدی بدانکه چو من
حاضر آیم تو می حسیر شوی
هوش مصنوعی: وقتی تو به دشمن من تبدیل می‌شوی، بدان که من که خودم حضور پیدا می‌کنم، تو را شکست می‌زنم و به زمین می‌زنمت.
جهد آموختن بباید کرد
گرت باید که بی‌نظیر شوی
هوش مصنوعی: برای اینکه در کار خود بی‌نظیر و ممتاز شوی، باید تلاش و کوشش در یادگیری را جدی بگیری.
که نمیرند جمله باخطران
تا تو، ای بی‌خطر، خطیر شوی
هوش مصنوعی: آنهایی که در معرض خطر هستند تا وقتی تو، ای کسی که در امانی، به خطر بیفتی، نمی‌میرند.