گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۱

ای گشته سوار جلد بر تازی
خر پیش سوار علم چون تازی؟
تازیت ز بهر علم و دین باید
بی‌علم یکی است رازی و تازی
گر تازی و علم را به دست آری
شاید که به هردو سر بیفرازی
بی‌علم به دست ناید از تازی
جز چاکری و فسوس و طنازی
نازت ز طریق علم دین باید
نازش چه کنی به شعر اهوازی؟
ای بر ره بازی اوفتاده بس
یک ره برهی ازین ره بازی
از طاعت خفته‌ای و بر بازی
چون باز به ابر بر به پروازی
بازی است زمانه بس رباینده
با باز زمانه چون کنی بازی
بازی رسنی نه معتمد باشد
بس بگسلد این رسنت، ایا غازی
ای دیو دوان چرا نمی‌بینی
از جهل نشیب دهر از افرازی
تازنده زمان چو دیو می‌تازد
تو از پس دیو خیره می‌تازی
بازی ز کجات می‌فراز آید
ای مانده به قعر چاه صد بازی؟
رازی است بزرگ زیر چرخ اندر
بی‌دین تو نه اهل آن چنان رازی
انبازانند دینت با دنیا
چون با تن توست جان به انبازی
دنیا به تگ اندر است دینت کو؟
بی‌دین به جهان چرا همی نازی؟
غرقه شده‌ای به بحر دنیا در
یا هیچ همی به دین نپردازی
با آز هگرز دین نیامیزد
تو رانده ز دین به لشکر آزی
آواز گلوی بخت شوم آزست
تو فتنه شده برین به آوازی
غمز است هر آنچه‌ت آز می‌گوید
مشنو به گزاف از آز غمازی
با دهر که با تو حیله‌ها سازد
ای غره شده چرا همی سازی؟
بنگر که جهانت می‌بینجامد
هر روز تو کار نو، چه آغازی؟
آن را که‌ت ازو همی رسد خواری
ای خواری‌دوست خیره چه نوازی
ای بز و زبون تن ز بهر تن
همواره چرا زبون بزازی
این جاهل را به بز چون پوشی
در طاعت و علم خویش نگدازی
تا کی بود این بنا طرازیدن؟
چون خوابگه قدیم نطرازی؟
ای حجت، کاز خرد باشد
همواره تو زین بدل در این کازی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گشته سوار جلد بر تازی
خر پیش سوار علم چون تازی؟
هوش مصنوعی: ای شخصی که بر اسب تندرو سوار شده‌ای، در پیشگاه علم و دانش مانند یک اسب تازی هستی؟
تازیت ز بهر علم و دین باید
بی‌علم یکی است رازی و تازی
هوش مصنوعی: برای تعالی علم و دین، باید از نادانی دوری جست. در حقیقت، میان کسی که بی‌علم است و کسی که عالم است، تفاوتی وجود ندارد.
گر تازی و علم را به دست آری
شاید که به هردو سر بیفرازی
هوش مصنوعی: اگر توانایی و دانش را در اختیار داشته باشی، ممکن است در هر دو زمینه موفق شوی و در بالاترین سطح قرار بگیری.
بی‌علم به دست ناید از تازی
جز چاکری و فسوس و طنازی
هوش مصنوعی: بدون علم و دانش، نمی‌توان به چیزی جز خدمتگزاری و چاپلوسی و ناز و ادا دست یافت.
نازت ز طریق علم دین باید
نازش چه کنی به شعر اهوازی؟
هوش مصنوعی: ناز و زیبایی تو باید با علم دین و معرفت همراه باشد، نه صرفاً با شعر و غزل.
ای بر ره بازی اوفتاده بس
یک ره برهی ازین ره بازی
هوش مصنوعی: ای کسی که در بازی عشق گرفتار شده‌ای، اگر فقط یک بار از این بازی آزاد شوی، می‌توانی از آن رها شوی.
از طاعت خفته‌ای و بر بازی
چون باز به ابر بر به پروازی
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در خواب فرمانبرداری به سر می‌بری و همچون باز در حال پرواز به آسمان‌های بلند هستی.
بازی است زمانه بس رباینده
با باز زمانه چون کنی بازی
هوش مصنوعی: زندگی مانند یک بازی است که بسیار فریبنده و دلپذیر است. اما وقتی خودت وارد این بازی می‌شوی، متوجه می‌شوی که زمانه نیز از تو می‌خواهد در این بازی شرکت کنی.
بازی رسنی نه معتمد باشد
بس بگسلد این رسنت، ایا غازی
هوش مصنوعی: بازی با بند یا طناب اطمینان‌پذیر نیست، زیرا این بند ممکن است پاره شود و اتفاقی بیفتد.
ای دیو دوان چرا نمی‌بینی
از جهل نشیب دهر از افرازی
هوش مصنوعی: ای موجود شریر، چرا نمی‌بینی که در نتیجه نادانی، دنیا به سمت سقوط رفته و از اوج خود پایین آمده است؟
تازنده زمان چو دیو می‌تازد
تو از پس دیو خیره می‌تازی
هوش مصنوعی: زمان همچون دیو قدرتمندی به سرعت پیش می‌رود و تو هم در این رقابت با آن، با دقت و تمرکز حرکت می‌کنی.
بازی ز کجات می‌فراز آید
ای مانده به قعر چاه صد بازی؟
هوش مصنوعی: این شخص از کجا قدرت انجام بازی را به دست می‌آورد؟ تو که گرفتار عمق چاه هستی، چه بازی‌هایی می‌توانی انجام بدهی؟
رازی است بزرگ زیر چرخ اندر
بی‌دین تو نه اهل آن چنان رازی
هوش مصنوعی: یک راز بزرگ در زیر آسمان وجود دارد و تو که به آن راز بی‌اعتنا هستی، اهل درک و فهم آن نیستی.
انبازانند دینت با دنیا
چون با تن توست جان به انبازی
هوش مصنوعی: دوستان و هم‌نشینان دین تو، مانند دوستی با دنیا هستند، زیرا جان تو به مانند جسمت به این دوستی وابسته است.
دنیا به تگ اندر است دینت کو؟
بی‌دین به جهان چرا همی نازی؟
هوش مصنوعی: دنیا در حال تغییر و تلاطم است، پس دین و ایمان تو کجاست؟ کسی که بی‌دین است، چرا در این جهان خود را مغرور می‌داند؟
غرقه شده‌ای به بحر دنیا در
یا هیچ همی به دین نپردازی
هوش مصنوعی: در دنیای پرغوغای زندگی غوطه‌ور شده‌ای و توجهی به دین و آموزه‌های معنوی نداری.
با آز هگرز دین نیامیزد
تو رانده ز دین به لشکر آزی
هوش مصنوعی: اگر با آز و طمع به دنیا بپردازی، از دین و اصول آن دور می‌مانی و در قلبت جایگاهی برای ایمان نخواهی داشت.
آواز گلوی بخت شوم آزست
تو فتنه شده برین به آوازی
هوش مصنوعی: صدای شومی از بخت من برخاسته و تو به خاطر این صدا دچار هیجان و فتنه شده‌ای.
غمز است هر آنچه‌ت آز می‌گوید
مشنو به گزاف از آز غمازی
هوش مصنوعی: هر چیزی که به تو درباره‌ی آز و رنج می‌گوید، به آن توجه نکن؛ زیرا این حرف‌ها فقط برای فریب و ایجاد غم هستند.
با دهر که با تو حیله‌ها سازد
ای غره شده چرا همی سازی؟
هوش مصنوعی: با زمانه‌ای که برای تو ترفندها می‌بافد، ای کسی که به خود مغرور شده‌ای، چرا تو هم به همین کار ادامه می‌دهی؟
بنگر که جهانت می‌بینجامد
هر روز تو کار نو، چه آغازی؟
هوش مصنوعی: به اطرافت نگاه کن و ببین که دنیا هر روز چگونه تغییر می‌کند. هر روز با چه چیز جدیدی آغاز می‌شود؟
آن را که‌ت ازو همی رسد خواری
ای خواری‌دوست خیره چه نوازی
هوش مصنوعی: اگر به کسی که از او رنجیده‌ای، محبت کنی و او را از خود دور بدان، بی‌فایده است. این کار جز به خودت آسیب می‌زند.
ای بز و زبون تن ز بهر تن
همواره چرا زبون بزازی
هوش مصنوعی: چرا همیشه به فکر نیازهای جسمی خود هستی و هیچ توجهی به کمک به دیگران نداری؟
این جاهل را به بز چون پوشی
در طاعت و علم خویش نگدازی
هوش مصنوعی: این نادان را با حرکات و رفتارهایش، مانند بیرون رفتن از لباس خود، در کارهای خود سست و ناتوان نکن.
تا کی بود این بنا طرازیدن؟
چون خوابگه قدیم نطرازی؟
هوش مصنوعی: این حکایت از این دارد که تا کی باید به ساخت و ساز و ظواهر دنیا توجه کرد؟ آیا نباید به جایگاه واقعی و اصلی خود که همان خوابگاه جاودانه است، فکر کنیم؟
ای حجت، کاز خرد باشد
همواره تو زین بدل در این کازی
هوش مصنوعی: ای حجت، همیشه از خرد تو به این دلیل در این کار (وظیفه) هستی.

حاشیه ها

1395/04/30 12:06
پرورش

فراوان درود! در بیت 26: 26
ای حجت، کاز خرد باشد
همواره تو زین بدل در این کازی
در مصراع اول واژۀ «دل» بعد از واژۀ «کاز» جا افتاده است (دیوان ناصرخسرو به تصحیح محقق و مینوی)
و البته وزن به همین واسطه دچار مشکل گردیده.
26
ای حجت، کاز دل خرد باشد
سپاس و شادباش!
همواره تو زین بدل در این کازی

1404/03/16 03:06
برمک

 

 

ای بر ره بازی اوفتاده بس

یک ره برهی ازین ره بازی

بازی است زمانه بس رباینده

با باز زمانه چون کنی بازی