گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۰

جهان دامگاهی است بس پر چنه
طمع در چنهٔ او مدار از بنه
بباید گرستن بر آن مرغ‌زار
که آید به دام اندرون گرسنه
سیه کرد بر من جهان جهان
شب و روز او میسره میمنه
نیابم همی جای خواب و قرار
در این بی‌نوا شب گه پر کنه
هزاران سپاه است با او همه
ز نیکی تهی و به دل پر گنه
به یمگان به زندان ازینم چنین
که او با سپاه است و من یکتنه
تو، ای عاقل، ار دینت باید همی
بپرهیز از این لشکر بوزنه
از این دام بی‌رنج بیرون شوی
اگر نوفتادت طمع در چنه
به دون قوت بس کن ز دنیای دون
که دانا نجوید ز دنیا دنه
از ابر جهان گر نباردت سیل
چو مردان رضا ده به اندک شنه
بباید همی رفت بپسیچ کار
چنین چند گردی تو بر پاشنه؟

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان دامگاهی است بس پر چنه
طمع در چنهٔ او مدار از بنه
هوش مصنوعی: جهان مانند دامگاه بزرگی است که پر از فریب و طمع است. در این دامگاه، به تله‌های فریبنده‌ای که وجود دارد، اعتماد نکن و از آن‌ها دوری کن.
بباید گرستن بر آن مرغ‌زار
که آید به دام اندرون گرسنه
هوش مصنوعی: باید به آن باغ یا دشت زیبایی که در آن پرنده‌ای برای شکار می‌آید، توجه کنیم که او نیز گرسنه است و به دنبال غذا می‌گردد.
سیه کرد بر من جهان جهان
شب و روز او میسره میمنه
هوش مصنوعی: جهان برای من تیره و تار شده، شب و روز برایم سخت و دشوار گشته است، اما او می‌تواند زندگی را برای من خوشبخت و سعادتمند کند.
نیابم همی جای خواب و قرار
در این بی‌نوا شب گه پر کنه
هوش مصنوعی: در این شب بی‌فروغ و غم‌انگیز، نمی‌توانم جایی برای استراحت و آرامش پیدا کنم.
هزاران سپاه است با او همه
ز نیکی تهی و به دل پر گنه
هوش مصنوعی: هزاران سپاه با او همراهند، اما همه آنها از خوبی تهی هستند و دل‌هایشان پر از گناه است.
به یمگان به زندان ازینم چنین
که او با سپاه است و من یکتنه
هوش مصنوعی: من در این نبرد تنها هستم و او با سپاه و نیروهایش به میدان آمده، به همین دلیل احساس می‌کنم که مانند یک زندانی هستم.
تو، ای عاقل، ار دینت باید همی
بپرهیز از این لشکر بوزنه
هوش مصنوعی: اگر تو عاقل هستی و به دین خود اهمیت می‌دهی، باید از این گروه نابخردان دوری کنی.
از این دام بی‌رنج بیرون شوی
اگر نوفتادت طمع در چنه
هوش مصنوعی: اگر از این گرفتاری بدون زحمت خارج شوی، به شرطی که به فریب و وسوسه‌ها تن ندهی.
به دون قوت بس کن ز دنیای دون
که دانا نجوید ز دنیا دنه
هوش مصنوعی: از دنیا و مشکلات آن دل بکن و به قوت و نیازی که داری قناعت کن، زیرا انسان دانشمند و آگاه به دنبال چیزهای پست و بی ارزش دنیا نمی‌رود.
از ابر جهان گر نباردت سیل
چو مردان رضا ده به اندک شنه
هوش مصنوعی: اگر بارانی از آسمان بر زمین ببارد و مانند سیلی ویرانگر شود، تو باید مانند مردان بزرگ، با شجاعت و صبر، به دشواری‌ها پاسخ دهی و در برابر مشکلات تسلیم نشوی.
بباید همی رفت بپسیچ کار
چنین چند گردی تو بر پاشنه؟
هوش مصنوعی: باید به این فکر باشی که چرا وقت خود را به چنین کار بیهوده‌ای می‌گذرانی. چرا به دور خود می‌چرخید و به جایی نمی‌رسید؟