گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۳

بدخو جهان تو را ندهد دسته
تا تو ز دست او نشوی رسته
بستهٔ هوا مباش اگر خواهی
تا دیو مر تو را نگرد بسته
دیو از تو دست خویش کجا شوید
تا تو دل از طمع نکنی شسته؟
تا کی بود خلاف تو با دانا
او جسته مر تو را و تو زو جسته
ای خوی بد چو بندهٔ بد رگ را
صد ره تو را به زیر لگد خوسته
جز خوی بد فراخ جهانی را
بر تو که کرد تنگ‌تر از پسته؟
بشنو به گوش دل سخن دانا
تا کی بوی به جهل کبا مسته؟
تا کی روی چو کرهٔ بد گوهر
جل و عنان دریده و بگسسته؟
چون از فساد باز کشی دستت
آنگه دهد صلاح تو را دسته
چون چرغ را دهند، هوای دل
یک چند داده بود تو را مسته
آن باد ساری از سر بیرون کن
اکنون که پخته گشتی و آهسته
وان چون چنار قد چو چنبر شد
پر شوخ گشت دست چو پیلسته
آن را که او سپر کند از طاعت
تیر هوای دل نکند خسته
گرد از دل سیاه فرو شوید
مسح و نماز و روزهٔ پیوسته
هر گه که جست و جوی کنی دین را
دنیا به پیشت آید ناجسته
جای خلاف‌هاست جهان، دروی
شایسته هست و هست نشایسته
بگذر ز شر اگر نبود خیری
نارسته به بود چو به بد رسته
نشنودی آن مثل که زند عامه
«مرده به از به کام عدو زسته»
اندر رهند خلق جهان یکسر
همچون رونده خفته و بنشسته
بایسته چون بود به‌سزا دنیا
چون نیست او نشسته و بایسته
بر رفتنیم اگرچه در این گنبد
بیچاره‌ایم و بسته و پیخسته
روزان شبان بکوش و چو بیهوشان
مگذار کار بیهده برسته
هرچیز باز اصل همی گردد
نیک و بد و نفایه و بایسته
دانست باید این و جز این زیرا
دانسته به بود ز ندانسته
بر خوان ژاژخای منه هرگز
این خوب قول پخته و خایسته

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدخو جهان تو را ندهد دسته
تا تو ز دست او نشوی رسته
هوش مصنوعی: اگر دنیا با تو بد باشد، فرصتی بهت نمی‌دهد تا از دست او رها شوی.
بستهٔ هوا مباش اگر خواهی
تا دیو مر تو را نگرد بسته
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از شیطان دور بمانی، نباید در محدودیت‌ها و موانع خود را محصور کنی.
دیو از تو دست خویش کجا شوید
تا تو دل از طمع نکنی شسته؟
هوش مصنوعی: هیچ راهی وجود ندارد که دیو از تو دور شود و تو هم دلت را از طمع پاک کنی.
تا کی بود خلاف تو با دانا
او جسته مر تو را و تو زو جسته
هوش مصنوعی: چقدر زمان باید بگذرد که تو از دانا دور باشی و او از تو دور نشود؟
ای خوی بد چو بندهٔ بد رگ را
صد ره تو را به زیر لگد خوسته
هوش مصنوعی: ای خوی بد، مانند بندهٔ بد، تو را به طرزهای مختلف زیر فشار قرار می‌دهند و به زانو درمی‌آورند.
جز خوی بد فراخ جهانی را
بر تو که کرد تنگ‌تر از پسته؟
هوش مصنوعی: به جز ویژگی‌های منفی و بد خودت، چه چیزی باعث شده است که دنیای تو را تنگ و محدود کند؟
بشنو به گوش دل سخن دانا
تا کی بوی به جهل کبا مسته؟
هوش مصنوعی: به صدای دل گوش بسپار و از سخنان حکیمانه بهره‌مند شو، تا چه زمانی به بوی نادانی و ناآگاهی دلخوش خواهی بود؟
تا کی روی چو کرهٔ بد گوهر
جل و عنان دریده و بگسسته؟
هوش مصنوعی: تا کی باید همچنان با چهره‌ای نازیبا و فریبنده، زندگی را بی‌هدف و در هم ریخته سپری کنیم؟
چون از فساد باز کشی دستت
آنگه دهد صلاح تو را دسته
هوش مصنوعی: وقتی که از کارهای ناپسند و فساد فاصله بگیری، در آن صورت خداوند کمک و راه درست را به تو خواهد نشان داد.
چون چرغ را دهند، هوای دل
یک چند داده بود تو را مسته
هوش مصنوعی: وقتی که چراغ را روشن کنند، دل را برای مدتی به حال و هوایی دیگر می‌برد و تو را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
آن باد ساری از سر بیرون کن
اکنون که پخته گشتی و آهسته
هوش مصنوعی: اکنون که به بلوغ و پختگی رسیده‌ای، آن افکار تند و آشفته را دور بریز.
وان چون چنار قد چو چنبر شد
پر شوخ گشت دست چو پیلسته
هوش مصنوعی: وقتی او بلند و زیبای قد مانند درخت چنار می‌شود، به یکباره سرشار از شادابی و شگفتی می‌شود و دستش مانند دست یک فیل قوی و پرتوان می‌گردد.
آن را که او سپر کند از طاعت
تیر هوای دل نکند خسته
هوش مصنوعی: کسی که خداوند او را از گناه و نافرمانی محافظت کند، هرگز دلش از آرزوها و خواسته‌های بی‌جا آزرده نمی‌شود.
گرد از دل سیاه فرو شوید
مسح و نماز و روزهٔ پیوسته
هوش مصنوعی: با انجام اعمال نیک و فرایض مذهبی مانند نماز و روزه، می‌توان زنگارها و تیرگی‌های دل را پاک کرد.
هر گه که جست و جوی کنی دین را
دنیا به پیشت آید ناجسته
هوش مصنوعی: هر بار که به دنبال پیدا کردن دین و معنای عمیق زندگی هستی، دنیا و مسائل مادی در هم می‌پیچند و تو را منحرف می‌کنند.
جای خلاف‌هاست جهان، دروی
شایسته هست و هست نشایسته
هوش مصنوعی: جهان پر از تناقضات و ناهماهنگی‌هاست، اما در میان این همه ناپسندی، درویشی درخور و شایسته وجود دارد.
بگذر ز شر اگر نبود خیری
نارسته به بود چو به بد رسته
هوش مصنوعی: اگر خیری از شر به دست نیاید، بهتر است از آن شر بگذری؛ چون در این صورت به بدی دچار خواهی شد.
نشنودی آن مثل که زند عامه
«مرده به از به کام عدو زسته»
هوش مصنوعی: نمی‌شنوی که مردم می‌گویند: "مردن بهتر از این است که در دستان دشمن زندگی کنی."
اندر رهند خلق جهان یکسر
همچون رونده خفته و بنشسته
هوش مصنوعی: در مسیری که مردم دنیا در آن حرکت می‌کنند، تمام آنها مانند کسی هستند که نه در حال حرکت است و نه ایستاده، بلکه در خواب به سر می‌برد.
بایسته چون بود به‌سزا دنیا
چون نیست او نشسته و بایسته
هوش مصنوعی: این دنیا برای هیچ‌کس به اندازه خود او مناسب و کافی نیست، چون آنچه باید باشد، وجود ندارد و او تنها منتظر نشسته است.
بر رفتنیم اگرچه در این گنبد
بیچاره‌ایم و بسته و پیخسته
هوش مصنوعی: اگرچه ما در این دنیا محدود و دچار رنج و سختی هستیم، اما در نهایت به سوی رفتن و رهایی می‌رویم.
روزان شبان بکوش و چو بیهوشان
مگذار کار بیهده برسته
هوش مصنوعی: در طول روز و شب تلاش کن و مانند کسانی که به خواب رفته‌اند، اجازه نده که کارهای بیهوده و بی‌نتیجه انجام شود.
هرچیز باز اصل همی گردد
نیک و بد و نفایه و بایسته
هوش مصنوعی: هر چیزی در نهایت به اصل و حقیقت خود برمی‌گردد، چه خوب باشد و چه بد، و همچنین آنچه که لازم و ضروری است.
دانست باید این و جز این زیرا
دانسته به بود ز ندانسته
هوش مصنوعی: باید این را بداند و جز این نمی‌تواند، زیرا آنچه را که دانسته بهتر از آنچه نادانسته است.
بر خوان ژاژخای منه هرگز
این خوب قول پخته و خایسته
هوش مصنوعی: هرگز در مهمانی کسی که دچار ناز و فخر است، با او همنشینی مکن؛ زیرا که او به گفته‌هایش پایبند و درستکار نیست.

حاشیه ها

1396/07/21 23:10
گلاویژ شیخ الاسلامی

سلام؛ از دوستان فرهیخته ای که با مفاهیم پیچیدۀ اشعار ناصر خسرو آشنایی دارند، خواهش می کنم مصراع دوم بیت هفتم: (تا کی بوی به جهل کبا مسته) را معنی بفرمایند. "کبا" و "مسته" هریک جداگانه در لغت نامۀ دهخدا معنی شده اند. امّا در این شعر چه مفهومی دارند؟ با سپاس