گنجور

فصل - انواع ترس های ناپسند

بدان که این قسم از خوف بر چند نوع است که همه آنها مذموم و صاحب آنها در نزد عقل معایب و ملوم است: اول آنکه خوف او از امری باشد که البته وقوع خواهد یافت و دفع آن در قوه بشر نیست و شکی نیست که خوف از چنین چیزی از جهل و نادانی است و به غیر از الم عاجلی که دل آدمی را مشغول کند و او را از کار دنیا و آخرت باز دارد فایده ای بر آن مترتب نمی شود و عاقل مثل این را بر دل خود راه نمی دهد و خود را به قضای الهی و مقدرات سبحانی راضی می سازد تا راحت حال و سعادت مآل به جهت او حاصل گردد.

دوم آنکه خوف او از امری باشد که وجود آن احتمالی باشد و ممکن باشد که وقوع نیابد، و شدن و نشدن آن در دست آن شخص نباشد این خوف نیز مانند اول خلاف مقتضای عقل و از نادانی و جهل است، بلکه این از اولی بدتر است زیرا که هر دو شریک اند در اینکه علاج و چاره آن در دست آدمی نیست و مع ذلک در این نوع احتمال می رود که آن امر وقوع نیابد و متحقق نشود.

آری اللیلة حُبلي [شب آبستنی من] «سحر تا چه زاید شب آبستن است» هر لحظه فلک را گردشی است و روزگار را رنگی، و پروردگار مهربان را الطاف خفیه از حد بیرون و از نهایت افزون است.

بلی نبود در این ره ناامیدی
سیاهی را بود روز سفیدی
ز صد در گر امیدت برنیاید
به نومیدی جگر خوردن نشاید

سوم آنکه خوف او از امری باشد که سبب آن در دست آن شخص باشد اما هنوز سبب آن یافت نشده باشد و از این ترسد که مبادا فلان اثر بر آن مترتب شود و علاج آن، آن است که مراقب احوال خود باشد که این امر از او صادر نشود و مرتکب عملی که از عاقبت آن ترسد نگردد و در هر کاری عاقبت آن را ملاحظه نماید، و جانب بد آن را به نظر آورد، و به محض ملاحظه یک طرف اکتفا نکند و اگر بعد از صدور آن فعل، تشویش عاقبت آن را داشته باشد از نوع دوم خواهد بود.

چهارم آنکه خوف او از چیزهائی باشد که طبع از آن بدون سبب و جهت وحشت می کند، مثل جن و میت، خصوصا در شب در حالت تنهائی و منشأ این خوف غلبه قوه واهمه و قصور عقل و مدرک است، و دلالت بر ضعف نفس می کند.

و بر عاقل لازم است که اندکی با خود تأمل کند که امثال این امور به چه سبب باعث تشویش و خوف می شوند کسی که در زندگانی او با قوت و قدرت از او نمی ترسیدی بلکه از حرب و مجادله او احتراز نمی کردی چگونه از بدن میت بی حس و حرکت او خوف می کنی؟ و کجا دیده و یا شنیده ای که مرده بر زنده حمله کرده باشد و بر او غالب شده باشد؟ و جنی که در میان علما در وجود آن خلاف است تو به چه دلیل یقین بر وجود او کردی؟ و بعد از آنکه موجود باشد به چه سبب در مقابل تو در می آید خود را به تو می نماید؟ و اگر هم نمود به چه دشمنی و عداوت در صدد ایذاء تو بر می آید؟ و اگر هم در صدد آن برآید به کدام قوت بر تو غالب می گردد؟ آخر نه انسان اشرف ممکنات و اکثر آنها مطیع و منقاد اویند به چه جهت اشرف کاینات با وجود این همه احتمالات از موجودی ضعیف الوجود و ناقص القوه پست فطرت خوف می کند؟ و صاحب این صفت باید که در شبهای تاریک به تنهائی خصوصا در مواضع موحشه صبر کند و خود را به آنجا بیفکند تا به تدریج این خوف از او زایل گردد و خوف مرگ نیز در این نوع و نوع اول است.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که این قسم از خوف بر چند نوع است که همه آنها مذموم و صاحب آنها در نزد عقل معایب و ملوم است: اول آنکه خوف او از امری باشد که البته وقوع خواهد یافت و دفع آن در قوه بشر نیست و شکی نیست که خوف از چنین چیزی از جهل و نادانی است و به غیر از الم عاجلی که دل آدمی را مشغول کند و او را از کار دنیا و آخرت باز دارد فایده ای بر آن مترتب نمی شود و عاقل مثل این را بر دل خود راه نمی دهد و خود را به قضای الهی و مقدرات سبحانی راضی می سازد تا راحت حال و سعادت مآل به جهت او حاصل گردد.
هوش مصنوعی: این نوع از ترس به چند بخش تقسیم می‌شود و همگی آنها مذموم هستند و دارنده این ترس در نظر عقل دارای عیوب و نکوهش‌هایی است. یکی از این نوع ترس، ترسی است که از یک موضوعی ناشی می‌شود که قطعاً اتفاق خواهد افتاد و انسان نمی‌تواند از آن جلوگیری کند. بدون تردید، ترس از چنین چیزی ناشی از بی‌اطلاعی و نادانی است و علاوه بر درد و رنج فوری که ذهن انسان را مشغول می‌کند و او را از انجام کارهای دنیوی و اخروی باز می‌دارد، فایده دیگری ندارد. فرد عاقل باید به دل خود اجازه ندهد که به اینگونه ترس‌ها دامن بزند و خود را به قضا و قدر الهی و مقدرات خداوندی تسلیم کند تا بتواند آرامش و سعادت را برای خود به ارمغان بیاورد.
دوم آنکه خوف او از امری باشد که وجود آن احتمالی باشد و ممکن باشد که وقوع نیابد، و شدن و نشدن آن در دست آن شخص نباشد این خوف نیز مانند اول خلاف مقتضای عقل و از نادانی و جهل است، بلکه این از اولی بدتر است زیرا که هر دو شریک اند در اینکه علاج و چاره آن در دست آدمی نیست و مع ذلک در این نوع احتمال می رود که آن امر وقوع نیابد و متحقق نشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی از چیزی بترسد که وجود آن محتمل است و ممکن است که هیچ‌وقت رخ ندهد و کنترل آن نیز در دست او نباشد، این ترس نیز مانند ترس قبلی نادرست و ناشی از نادانی است. بلکه این نوع ترس حتی بدتر از ترس اول است، چرا که هر دو نوع ترس به این ویژگی مشترک اشاره دارند که درمان و راه‌حل آن در اختیار انسان نیست. با این حال، در این حالت این احتمال وجود دارد که آن اتفاق هرگز نیفتد و به واقعیت نپیوندد.
آری اللیلة حُبلي [شب آبستنی من] «سحر تا چه زاید شب آبستن است» هر لحظه فلک را گردشی است و روزگار را رنگی، و پروردگار مهربان را الطاف خفیه از حد بیرون و از نهایت افزون است.
هوش مصنوعی: بله، شب انتظار من است. صبح تا چه چیزی به وجود می‌آورد. هر لحظه، آسمان در حال چرخش است و زمان رنگ و جلوه متفاوتی دارد. پروردگار مهربان نیز نعمت‌های پنهانی و فراوانی دارد که از تصور فراتر است.
بلی نبود در این ره ناامیدی
سیاهی را بود روز سفیدی
هوش مصنوعی: در این مسیر، ناامیدی وجود ندارد و به جای آن، روزهای روشن و امیدبخش در انتظار است.
ز صد در گر امیدت برنیاید
به نومیدی جگر خوردن نشاید
هوش مصنوعی: اگر از صد در به امیدت چیزی به دست نیاوری، پس باید بدان که ناامیدی و افسردگی جایز نیست و نباید خود را به زحمت بیندازی.
سوم آنکه خوف او از امری باشد که سبب آن در دست آن شخص باشد اما هنوز سبب آن یافت نشده باشد و از این ترسد که مبادا فلان اثر بر آن مترتب شود و علاج آن، آن است که مراقب احوال خود باشد که این امر از او صادر نشود و مرتکب عملی که از عاقبت آن ترسد نگردد و در هر کاری عاقبت آن را ملاحظه نماید، و جانب بد آن را به نظر آورد، و به محض ملاحظه یک طرف اکتفا نکند و اگر بعد از صدور آن فعل، تشویش عاقبت آن را داشته باشد از نوع دوم خواهد بود.
هوش مصنوعی: ترس فرد از یک موقعیت ممکن است ناشی از این باشد که او به نوعی کنترل بر آن دارد، اما هنوز نتوانسته به طور کامل به نتیجه یا تاثیر آن پی ببرد. او نگران است که نتیجه‌ای ناخوشایند از این وضعیت حاصل شود. برای مقابله با این احساس، او باید به وضعیت خود دقت کند تا از انجام اقداماتی که می‌تواند به عواقب مورد نگرانی‌اش منجر شود، خودداری کند. در هر تصمیم‌گیری، نیاز است که به پیامدهای احتمالی توجه داشته باشد و جنبه‌های منفی را نیز در نظر بگیرد و فقط به بررسی یک طرف قضیه اکتفا نکند. اگر پس از انجام کاری، او نگران تبعات آن باشد، این حالت به نوع دیگری از ترس تعلق خواهد داشت.
چهارم آنکه خوف او از چیزهائی باشد که طبع از آن بدون سبب و جهت وحشت می کند، مثل جن و میت، خصوصا در شب در حالت تنهائی و منشأ این خوف غلبه قوه واهمه و قصور عقل و مدرک است، و دلالت بر ضعف نفس می کند.
هوش مصنوعی: چهارمین نکته این است که ترس از چیزهایی نشأت می‌گیرد که بدون دلیل و علتی خاص باعث وحشت می‌شوند، مانند جن و مردگان. این ترس به ویژه در شب و در تنهایی بیشتر احساس می‌شود، و ریشه این وحشت در غلبه قوه واهمه و ضعف عقل و درک فرد است که نشان‌دهنده ضعف نفس او نیز می‌باشد.
و بر عاقل لازم است که اندکی با خود تأمل کند که امثال این امور به چه سبب باعث تشویش و خوف می شوند کسی که در زندگانی او با قوت و قدرت از او نمی ترسیدی بلکه از حرب و مجادله او احتراز نمی کردی چگونه از بدن میت بی حس و حرکت او خوف می کنی؟ و کجا دیده و یا شنیده ای که مرده بر زنده حمله کرده باشد و بر او غالب شده باشد؟ و جنی که در میان علما در وجود آن خلاف است تو به چه دلیل یقین بر وجود او کردی؟ و بعد از آنکه موجود باشد به چه سبب در مقابل تو در می آید خود را به تو می نماید؟ و اگر هم نمود به چه دشمنی و عداوت در صدد ایذاء تو بر می آید؟ و اگر هم در صدد آن برآید به کدام قوت بر تو غالب می گردد؟ آخر نه انسان اشرف ممکنات و اکثر آنها مطیع و منقاد اویند به چه جهت اشرف کاینات با وجود این همه احتمالات از موجودی ضعیف الوجود و ناقص القوه پست فطرت خوف می کند؟ و صاحب این صفت باید که در شبهای تاریک به تنهائی خصوصا در مواضع موحشه صبر کند و خود را به آنجا بیفکند تا به تدریج این خوف از او زایل گردد و خوف مرگ نیز در این نوع و نوع اول است.
هوش مصنوعی: عقل انسان باید لحظه‌ای در مورد مسائلی که او را مضطرب و نگران می‌کند، تأمل کند. چرا باید از یک جسد بی‌جان و فاقد حس ترسید در حالی که قبلاً از قدرت و جنگ‌های زنده‌گان نمی‌ترسیدیم؟ آیا تا به حال دیده‌ای یا شنیده‌ای که مرده‌ای بر زنده‌ای حمله کند و بر او پیروز شود؟ و در مورد موجوداتی همچون ارواح که در مورد وجودشان اختلاف نظر وجود دارد، چه دلیلی برای یقین به وجود آنها داری؟ اگر فرض کنیم که این موجودات واقعی هستند، چرا باید خود را به ما نشان دهند؟ و اگر هم نشان دهند، به چه دلیلی قصد آزار ما را دارند؟ و حتی اگر بخواهند ما را اذیت کنند، با چه نیرویی می‌توانند بر روی ما غالب شوند؟ انسان که اشرف موجودات است و بسیاری از موجودات زیر دست او هستند، چرا باید از موجودی ضعیف و ناتوان بترسد؟ فردی که اینگونه تردید به دلش راه یافته باید تلاش کند تا در شب‌های تاریک و در مکان‌های وحشتناک تنها بماند تا به تدریج از این ترس‌ها ر آزاد شود. ترس از مرگ هم به همین نوع از ترس‌ها مرتبط است.