گنجور

نقش قوه خیال و واهمه و عاقله

تأمل کن در قوه خیال بی عرضه ای که قابل قسمت نیست چگونه در یک طرفه العین آسمان و زمین را به هم می نوردد و از مشرق به مغرب می دود.

و قوه واهمه را ببین که چگونه در یک لحظه چندان معانی دقیقه و امور خفیه را استنباط می کند.

و متخیله را نگر که این معانی را با هم جمع و ترکیب، و از میان آنها آنچه موافق مصلحت است جدا می کند.

و بعد از فراغ از سیر عالم بدن و ملاحظه عجایب مملکت تن قدمی در عالم نفس مجرد گذار و نظر کن که با وجود اینکه از آلایش مکان منزه است چگونه احاطه به بدن کرده و مشغول تدبیر امر او گشته با آنکه از شناخت خود عاجز است انواع علوم از برای او حاصل می گردد، و احاطه به حقایق اشیاء می کند، و به قوت عقل و عمل تصرف در ملک و ملکوت می نماید و از هنگام تعلق آن به نطفه گندیده تا زمان اتصالش به ملکوت اعلا و احاطه اش به حقایق اشیاء هر روز در تماشای مقامی و نشأه ای و در سیر طوری و درجه ای، با آنکه خود یک عالم است جمع میان عالم سباع و بهائم و شیاطین و ملائکه کرده و جمیع موجودات «غاشیه طاعتش بر دوش نهاده، سباع درنده حکم او را تابع، و مرغان پرنده در پیش او خاضع و خاشع، و دیو و جن را به زنجیر خدمتکاری می بندد و کواکب و ارواح را به رشته تسخیر می کشد او را صوتی هم می رسد که به نغمات خوش، عقلا را مدهوش، و حیوانات را بی هوش می سازد و او را طبعی حاصل می شود که به اشعار دلکش، دل می رباید، به لحظه ای فکر، صنعتی عجیب اختراع، و به ساعتی تأمل، حرفتی غریب ابداع می نماید.

چون بدن به خواب رفت به اطراف عالم سیر می کند و باشد که به جواهر روحانیه متصل و امور آینده را از آنها فراگیرد و گاه در قوت به مرتبه ای رسد که در مواد کاینات تأثیر کند و هر چیزی را به هر صورتی که خواهد بنماید، هوا را ابر سازد، و از ابر باران فرو ریزد، به التفاتی قومی را نجات دهد، و به دعائی طایفه ای را هلاک سازد، با ملائکه صحبت دارد و خود را در یک ساعت به چندین صورت بنماید، گاهی پادشاهی قهار گردد و ربع مسکون را به زیر نگین درآورد و زمانی پیغمبر مرسلی گردد و از خطه خاک تا محیط افلاک را به چنبر اطاعت کشد.

پس ای جان برادر اگر از خواب غفلت بیداری و از مستی طبیعت هشیاری، دیده بصیرت بگشای و قدرت پروردگار عظیم را تماشا کن که نطفه گندیده را که حال آن را دانستی به کجا می رساند و چه حکمتها و چه عجایب در آن ظاهر می سازد.

چو دیدی کار رو در کارگر دار
قیاس کارگر از کار بردار
دم آخر کز آن کس را گذر نیست
سر و کار تو جز با کارگر نیست

و آنچه اشاره به آن شد از غرایب و مصالح عالم انسانیت اگر چه قطره ای است از دریای بی پایان عجایب آن ولیکن آگاه می سازد آدمی را از کیفیت تفکر و تأمل در صنایع صانع حکیم.

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که فرمودند: «صورت انسانی بزرگترین حجتهای خداست بر خلق، و آن کتابی است که به ید قدرت خود آن را نوشته و هیکلی است که به مقتضای حکمت خود بنا کرده، در آن صور جمیع موجودات عالم ملک و ملکوت جمع است و نمونه ای است از جمیع علومی که در لوح محفوظ ثبت است و آن گواه و شاهد است بر اموری که از نظر حسی پنهان است و حجت است بر هر که منکر خالق منان است و انسان کامل را راهی است راست که به هر چیز می رساند و صراطی است کشیده میان بهشت و دوزخ».

تمهیدات الهی جهت ورود انسان به دنیا: و این شمه ای بود از حکمتهای و عجایبی که در نطفه در ظلمتکده رحم به ظهور رسید و چون جثه او بزرگتر و جای او در رحم تنگ شد نظر کن که چون آن را راه نمود تا سرنگون شده قدم از تنگنای رحم به فضای دنیا نهاد و چون بعد از بیرون آمدن محتاج به غذائی بود و بدن او نرم و سست و تحمل غذای ثقیل را نداشت خون حیض را گازری کرده رنگ سیاه آن را سفید و ممر آن را که از اسافل اعضا بود مسدود و آن را از راه پستان به جهت غذای طفل روانه فرمود، و پستان را سری آفرید مطابق دهان طفل شیرخوار، و چون طفل را توانایی بلع شیر بسیار در یک دفعه نبود در آن سوراخهای بسیار کوچک قرار داد تا شیر به تدریج از آنها به مکیدن برآید و بنگر که چگونه آن طفل را راهنمائی به پستان و مکیدن آن نمود و بیرون آمدن دندان را به تأخیر افکند تا از آن، پستان مادر را المی نرسد و چون به سبب شیر، رطوبت بسیار در دماغ او مجتمع می شد گریه را بر آن گماشت تا به سبب آن، رطوبت دفع شود و نزول به چشم و عضو دیگر نکند و آن را فاسد کند و چون چندی از آن گذشت و گوشت او محکم و طاقت غذاهای غلیظ را به هم رسانید از برای او دندان رویانید بدون آنکه در وقت آن تقدیمی یا تأخیری واقع شود.آیات آفاقی، مشاهده قدرت پروردگار: و چون اندکی از عجایب نفس و بدن را دانستی قیاس کن بر آن عجایب زمینی را که مسکن و مأوای توست از بلندیهای آن و پستیها و کوهها و صحراها و رودها و دریاها و معموره ها و بیابانها و چمنها و بستانها و شهرهای عظیمه و جزیره های کثیره، و معادن و جمادات و نباتات و حیوانات و اگر دیده بصیرت بینا باشد در هر جزوی از اجزای آن از عجایب قدرت و بدایع حکمت، آن قدر مشاهده کنی که واله و حیران شوی و یقین به عظمت و جلال خالق آن نمائی.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تأمل کن در قوه خیال بی عرضه ای که قابل قسمت نیست چگونه در یک طرفه العین آسمان و زمین را به هم می نوردد و از مشرق به مغرب می دود.
هوش مصنوعی: بیاندیش به قدرت تخیل ناتوانی که نمی‌توان آن را تقسیم کرد، چگونه به طور ناگهانی می‌تواند آسمان و زمین را به هم بپیوندد و از شرق تا غرب حرکت کند.
و قوه واهمه را ببین که چگونه در یک لحظه چندان معانی دقیقه و امور خفیه را استنباط می کند.
هوش مصنوعی: قوه واهمه را ببین که چگونه در یک چشم به هم زدن می‌تواند معانی ظریف و مسائل پنهان را درک کند.
و متخیله را نگر که این معانی را با هم جمع و ترکیب، و از میان آنها آنچه موافق مصلحت است جدا می کند.
هوش مصنوعی: به تخیل توجه کن که این مفاهیم را با یکدیگر ترکیب می‌کند و از بین آن‌ها، آنچه که به نفع و مصلحت است را انتخاب می‌کند.
و بعد از فراغ از سیر عالم بدن و ملاحظه عجایب مملکت تن قدمی در عالم نفس مجرد گذار و نظر کن که با وجود اینکه از آلایش مکان منزه است چگونه احاطه به بدن کرده و مشغول تدبیر امر او گشته با آنکه از شناخت خود عاجز است انواع علوم از برای او حاصل می گردد، و احاطه به حقایق اشیاء می کند، و به قوت عقل و عمل تصرف در ملک و ملکوت می نماید و از هنگام تعلق آن به نطفه گندیده تا زمان اتصالش به ملکوت اعلا و احاطه اش به حقایق اشیاء هر روز در تماشای مقامی و نشأه ای و در سیر طوری و درجه ای، با آنکه خود یک عالم است جمع میان عالم سباع و بهائم و شیاطین و ملائکه کرده و جمیع موجودات «غاشیه طاعتش بر دوش نهاده، سباع درنده حکم او را تابع، و مرغان پرنده در پیش او خاضع و خاشع، و دیو و جن را به زنجیر خدمتکاری می بندد و کواکب و ارواح را به رشته تسخیر می کشد او را صوتی هم می رسد که به نغمات خوش، عقلا را مدهوش، و حیوانات را بی هوش می سازد و او را طبعی حاصل می شود که به اشعار دلکش، دل می رباید، به لحظه ای فکر، صنعتی عجیب اختراع، و به ساعتی تأمل، حرفتی غریب ابداع می نماید.
هوش مصنوعی: پس از اینکه از دنیای جسمانی فاصله می‌گیری و شگفتی‌های عالم بدن را مشاهده می‌کنی، یک قدم به دنیای نفس مجرد می‌گذاری و می‌نگری که با وجود پاکی‌اش از آلودگی‌های مکان، چگونه بر بدن احاطه دارد و برای تدبیر امور آن مشغول است. در حالی که از شناخت کامل خود ناتوان است، اما انواع علوم برایش حاصل می‌شود و بر حقایق اشیا اشراف پیدا می‌کند. با قدرت عقل و عمل، بر پادشاهی عالم و ملکوت تصرف می‌نماید و از زمان پیوندش به نطفه گندیده تا زمان اتصالش به عالم اعلی و احاطه بر حقایق اشیا، هر روز به تماشای مقامات و نشئات مختلف مشغول است. در حالی که خود یک دنیا است، ارتباطش با جهان حیوانات درنده، شیاطین، ملائکه و تمامی موجودات به گونه‌ای است که همگی تحت فرمان او قرار دارند. حیوانات در برابر او خاضع و شیاطین به زنجیر بندگی در می‌آیند. او با صدای دلنشینش عقل‌ها را مسحور کرده و با اشعار شیرینش دل‌ها را می‌رباید. در عرض یک لحظه تفکر، ابداعی شگفت‌انگیز را رقم می‌زند و با ساعتی اندیشه، ایده‌هایی همچون روش‌های تازه و جالبی را به وجود می‌آورد.
چون بدن به خواب رفت به اطراف عالم سیر می کند و باشد که به جواهر روحانیه متصل و امور آینده را از آنها فراگیرد و گاه در قوت به مرتبه ای رسد که در مواد کاینات تأثیر کند و هر چیزی را به هر صورتی که خواهد بنماید، هوا را ابر سازد، و از ابر باران فرو ریزد، به التفاتی قومی را نجات دهد، و به دعائی طایفه ای را هلاک سازد، با ملائکه صحبت دارد و خود را در یک ساعت به چندین صورت بنماید، گاهی پادشاهی قهار گردد و ربع مسکون را به زیر نگین درآورد و زمانی پیغمبر مرسلی گردد و از خطه خاک تا محیط افلاک را به چنبر اطاعت کشد.
هوش مصنوعی: زمانی که بدن به خواب می‌رود، روح به سفر در عالم می‌پردازد و ممکن است به ارواح مقدس متصل شود و از آن‌ها درباره آینده آگاهی پیدا کند. گاهی اوقات این روح به قدری قوی می‌شود که بر موجودات تأثیر می‌گذارد و می‌تواند هر چیزی را به شکل مورد نظرش نشان دهد، مثلاً می‌تواند هوا را به ابر تبدیل کند و از آن باران ببارد، یا به وسیله درخواست و دعا، قومی را نجات دهد یا موجب از بین رفتن گروهی دیگر شود. روح قادر است با ملائکه صحبت کند و خود را در یک زمان به شکل‌های مختلفی نشان دهد. در برخی مواقع ممکن است مانند پادشاهی مقتدر شود که بر تمام دنیا سلطه یابد و زمانی دیگر به مقام پیامبری برسد و همه موجودات را به اطاعت خود درآورد.
پس ای جان برادر اگر از خواب غفلت بیداری و از مستی طبیعت هشیاری، دیده بصیرت بگشای و قدرت پروردگار عظیم را تماشا کن که نطفه گندیده را که حال آن را دانستی به کجا می رساند و چه حکمتها و چه عجایب در آن ظاهر می سازد.
هوش مصنوعی: پس ای برادر عزیز، اگر از خواب غفلت بیدار شده‌ای و از خواب طبیعت به حالت هشیاری درآمده‌ای، چشم بصیرتت را باز کن و قدرت بزرگ پروردگار را ببین. نطفه‌ای که در ابتدا گندیده به نظر می‌رسد، به کجا می‌رسد و چه حکمت‌ها و شگفتی‌ها در آن نمایان می‌شود.
چو دیدی کار رو در کارگر دار
قیاس کارگر از کار بردار
هوش مصنوعی: وقتی دیدی که کار به خوبی انجام نمی‌شود، به کیفیت کار کارگر دقت کن و براساس آن، ارزیابی‌ات را درباره کار او انجام بده.
دم آخر کز آن کس را گذر نیست
سر و کار تو جز با کارگر نیست
هوش مصنوعی: در آخرین لحظات، دیگر راهی برای فرار نیست و تنها همکار تو همان کارگر است که باید با او در ارتباط باشی.
و آنچه اشاره به آن شد از غرایب و مصالح عالم انسانیت اگر چه قطره ای است از دریای بی پایان عجایب آن ولیکن آگاه می سازد آدمی را از کیفیت تفکر و تأمل در صنایع صانع حکیم.
هوش مصنوعی: آنچه گفته شد، هرچند تنها بخشی کوچک از شگفتی‌ها و ارزش‌های بشریت است، اما به انسان کمک می‌کند تا نحوه تفکر و تأمل در آثار خالق حکیم را بهتر درک کند.
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که فرمودند: «صورت انسانی بزرگترین حجتهای خداست بر خلق، و آن کتابی است که به ید قدرت خود آن را نوشته و هیکلی است که به مقتضای حکمت خود بنا کرده، در آن صور جمیع موجودات عالم ملک و ملکوت جمع است و نمونه ای است از جمیع علومی که در لوح محفوظ ثبت است و آن گواه و شاهد است بر اموری که از نظر حسی پنهان است و حجت است بر هر که منکر خالق منان است و انسان کامل را راهی است راست که به هر چیز می رساند و صراطی است کشیده میان بهشت و دوزخ».
هوش مصنوعی: امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند که وجود انسان بزرگ‌ترین نشانه خداوند بر مخلوقات است. انسان مانند کتابی است که خداوند با قدرت خود نوشته و به موجب حکمتش ساخته است. در وجود انسان تمام صورت‌ها و اشکال موجودات دنیا و عالم ماوراء جمع شده و به نوعی نمایانگر همه دانش‌هایی است که در لوح محفوظ وجود دارد. همچنین انسان گواه بر حقایق پنهانی است که از دید حس انسان دور مانده و دلیل و برهان بر کسانی است که به وجود خالق ایمان ندارند. انسان کامل راهی راست به سوی حقیقت دارد که او را به همه چیز می‌رساند و مسیری است که بین بهشت و جهنم کشیده شده است.