گنجور

قدرت نمائی حق در خلقت انسان

و اما انسان: پس این خود ظاهر است که اول او قطره آبی بود گندیده که در تمام اجزای بدن مستغرق بود و خداوند حکیم از حکمت بالغه محبتی میان مرد و زن قرار داد، و به کمند شهوت ایشان را به جانب مجامعت کشید تا به حرکت «وقاعیه نطفه از مواضع مستغرقه، مستخرج شود و آلت رجولیت را قوه دفع، و رحم زن را قوه جذب عطا کرد تا نطفه مرد را به جانب خود جذب نمود و با منی زن ممزوج شده و در رحم قرار گرفت.

و گاه باشد که مزاج زن را قوتی تام، قریب به قوت ذکوریت بوده، مزاج جگرش را حرارتی کامل باشد، و منی که از کلیه راست جدا شود حرارت آن اشد از آنچه از کلیه چپ منفصل می شود بوده باشد، به نوعی که آثار نطفه مرد از آن به ظهور رسد، و قائم مقام نطفه مرد شود و منفصل از کلیه چپ به جای نطفه زن شود و رحم در جذب و امساک، قوی باشد در این صورت هم ممکن است که هرگاه از خارج هم قوتی به زن رسد، از نطفه او به تنهائی فرزند متکون گردد همچنان که مریم بتول علیه السلام که بعد از آنکه روح القدس خود را در نزد او به صورت بشری متمثل کرد، و امداد روحانی از او به جمیع قوایش رسید، حضرت مسیح علیه السلام به وجود آمد.

و بالجمله، بعد از استقرار نطفه مرد در رحم زن و ملصق شدن آن به رحم، مانند خمیر که بر تنور زده شود، شروع به خلق جنین شود پس خدای تعالی خون حیض را از دفع شدن منع فرموده، و نطفه بی شعور را قوه داد، تا خون را از اعماق عروق به جانب خود کشیده، تا نقطه های دمومیه در آن ظاهر گشته و علقه گردید و بعد از آن، سرخی آن بیشتر و ظاهرتر گشت، تا شبیه به خون بسته شد، و باد گرمی در آن به هیجان آمده مضغه شد.

پس خالق بی چون، به قدرت کامله خود نشان جوارح و اعضاء در آن پیدا، و هیئت شکل و صورت در آن هویدا گردانید و با وجود تشابه اجزای آن، آن را به امور مختلفه، از رگ و پی و استخوان و گوشت و پیه و پوست منقسم کرد، و در آن اعضای مختلف الشکل را ظاهر کرد، سر را مستدیر گردانید، و چشم و گوش و دهان و بینی و سایر منفذها را شکافت، و دست و پا را کشید و از برای هر یک پنج انگشت خلق فرمود هر انگشتی را سر انگشتی و ناخنی مقرر فرمود و در باطن آن دماغ و دل و جگر و سپرز و شش و معده و رحم و مثانه و روده ها و غیر اینها، از اعضاء که هر یکی را هیئتی خاص و شکلی مخصوص است ایجاد نمود، و هر کدام را شغلی معین و عملی مشخص داد، و در جمیع این احوال در ظلمت رحم در کیسه ای محبوس، و به خون حیض فرو رفته، و کفهای دست بر دو طرف روی، و مرفقها بر تهیگاه نهاده، و دو زانوی خود را سینه جمع کرده و زنخدان را بر سر زانو گذاشته، و نافش به ناف مادر متصل و از آن غذا می مکد و پسر را روی به جانب پشت مادر، و دختر را روی به جانب روی مادر، نه او را از این نقشهای بدیع که بر او وارد می شود خبر، و نه پدر و مادر را اطلاعی، نه در اندرون نقاشی پیدا، و نه در بیرون مصوری هویدا، و زبان حال جنین در این حال با خداوند متعال به این مقال گویاست:

بالاتر از آنی که بگویم چون کن
خواهی جگرم بسوز و خواهی خون کن
من صورتم و ز خود ندارم خبری
نقاش توئی عیب مرا بیرون کن
در عجایب خلقت پشه و زنبور: و اساطید علماء و اعظم حکما در بیان عجایب صنایع، و غرایب بدایع، بذل جهد خود را کرده و در دریای حکمت فکرت غواصی نموده و کتب و دفاتری ساخته و پرداخته اند ولی با وجود این، نسبت به آنچه در واقع و نفس الامر هست تهیدست مانده اند و ما در این موضع، اشاره می کنیم به قلیلی از حکمتها و عجایبی که در اضعف حیوانات، که پشه و زنبور است، و اشرف آنها که انسان است، و بعضی از انواع یکی از اجناس پست ترین عوالم الهیه است تا دیگر اجناس و عوالم، به قیاس به آن دانسته شود و چنانچه متعرض بیان آنچه فهمیدن از برای ما ممکن است از عجایب و مصالحی که در یک عضو از اعضای یکی از این سه حیوان است نشویم از وضع کتاب بیرون، و شرح آن از حد فزون می گردد.تدبر در خلقت استخوان ها و رگهای بدن: و اگر تو را دیده بصیرت بینا باشد، تفکر کن در اندکی ازعجایب و حکمتهائی که در بعضی از این اعضاست، نظر کن در استخوان ها، که چگونه آنها را از نطفه روان در میان آب و خون صلب، محکم خلق کرده، و آنها را ستون بدن قرار داده، به مقدار مختلف و شکل متفاوت، بزرگ و کوچک، بلند و کوتاه، راست و کج، پهن و باریک، و مجوف و مصمت، به نحوی که مقتضای حکمت و مصلحت بود.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و اما انسان: پس این خود ظاهر است که اول او قطره آبی بود گندیده که در تمام اجزای بدن مستغرق بود و خداوند حکیم از حکمت بالغه محبتی میان مرد و زن قرار داد، و به کمند شهوت ایشان را به جانب مجامعت کشید تا به حرکت «وقاعیه نطفه از مواضع مستغرقه، مستخرج شود و آلت رجولیت را قوه دفع، و رحم زن را قوه جذب عطا کرد تا نطفه مرد را به جانب خود جذب نمود و با منی زن ممزوج شده و در رحم قرار گرفت.
هوش مصنوعی: انسان در ابتدا یک قطره آب گندیده بود که در تمام اجزای بدن وجود داشت. خداوند با حکمت خود محبتی میان مرد و زن قرار داد و آنها را به سمت ارتباط نزدیک سوق داد. این ارتباط سبب شد که نطفه از مکان‌های مختلف بدن خارج شود. همچنین، خداوند به مرد توانایی دفع و به زن توانایی جذب عطا کرد، تا نطفه مرد به سمت زن جذب شود و با مایع زن ترکیب شده و در رحم او جای بگیرد.
و گاه باشد که مزاج زن را قوتی تام، قریب به قوت ذکوریت بوده، مزاج جگرش را حرارتی کامل باشد، و منی که از کلیه راست جدا شود حرارت آن اشد از آنچه از کلیه چپ منفصل می شود بوده باشد، به نوعی که آثار نطفه مرد از آن به ظهور رسد، و قائم مقام نطفه مرد شود و منفصل از کلیه چپ به جای نطفه زن شود و رحم در جذب و امساک، قوی باشد در این صورت هم ممکن است که هرگاه از خارج هم قوتی به زن رسد، از نطفه او به تنهائی فرزند متکون گردد همچنان که مریم بتول علیه السلام که بعد از آنکه روح القدس خود را در نزد او به صورت بشری متمثل کرد، و امداد روحانی از او به جمیع قوایش رسید، حضرت مسیح علیه السلام به وجود آمد.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات ممکن است که بدن زن به اندازه‌ای قوی باشد که نزدیک به قدرت مردانگی باشد و حرارت کبد او نیز کامل باشد. در این شرایط، مایعی که از کلیه راست او جدا می‌شود، حرارت بیشتری نسبت به مایعی که از کلیه چپ جدا می‌شود دارد. به همین دلیل، نشانه‌های نطفه مرد از آن مایع نمایان می‌شود و به نوعی جانشین نطفه مرد می‌شود، در حالی که مایعی که از کلیه چپ جدا می‌شود، به جای نطفه زن عمل می‌کند. اگر رحم هم قوی باشد تا این مواد را جذب و نگه‌داری کند، ممکن است در صورت دریافت قوتی از بیرون، نطفه زن به تنهایی بتواند فرزندی را به وجود بیاورد، مشابه به تولد حضرت مسیح از مریم مقدس، پس از آنکه روح القدس در عرصه‌ای جسمانی به او نمایان شد و بر تمامی قوا و توانایی‌های او تأثیر گذاشت.
و بالجمله، بعد از استقرار نطفه مرد در رحم زن و ملصق شدن آن به رحم، مانند خمیر که بر تنور زده شود، شروع به خلق جنین شود پس خدای تعالی خون حیض را از دفع شدن منع فرموده، و نطفه بی شعور را قوه داد، تا خون را از اعماق عروق به جانب خود کشیده، تا نقطه های دمومیه در آن ظاهر گشته و علقه گردید و بعد از آن، سرخی آن بیشتر و ظاهرتر گشت، تا شبیه به خون بسته شد، و باد گرمی در آن به هیجان آمده مضغه شد.
هوش مصنوعی: پس از این که نطفه مرد در رحم زن قرار می‌گیرد و به دیواره رحم متصل می‌شود، فرآیند شکل‌گیری جنین آغاز می‌شود. در این مرحله، خداوند مانع دفع خون حیض می‌شود و به نطفه که در ابتدا بی‌حس است، توانایی می‌دهد تا خون را از عمق رگ‌ها به سمت خود جذب کند. در نتیجه، نقاط مختلفی در آن پدیدار شده و به مرحله‌ای به نام "علق" می‌رسد. سپس رنگ آن بیشتر و واضح‌تر می‌شود تا به حالت خون بسته تبدیل گردد و در این میان، حرارت و جنبش در آن ایجاد می‌شود و به شکل "مضغه" درمی‌آید.
پس خالق بی چون، به قدرت کامله خود نشان جوارح و اعضاء در آن پیدا، و هیئت شکل و صورت در آن هویدا گردانید و با وجود تشابه اجزای آن، آن را به امور مختلفه، از رگ و پی و استخوان و گوشت و پیه و پوست منقسم کرد، و در آن اعضای مختلف الشکل را ظاهر کرد، سر را مستدیر گردانید، و چشم و گوش و دهان و بینی و سایر منفذها را شکافت، و دست و پا را کشید و از برای هر یک پنج انگشت خلق فرمود هر انگشتی را سر انگشتی و ناخنی مقرر فرمود و در باطن آن دماغ و دل و جگر و سپرز و شش و معده و رحم و مثانه و روده ها و غیر اینها، از اعضاء که هر یکی را هیئتی خاص و شکلی مخصوص است ایجاد نمود، و هر کدام را شغلی معین و عملی مشخص داد، و در جمیع این احوال در ظلمت رحم در کیسه ای محبوس، و به خون حیض فرو رفته، و کفهای دست بر دو طرف روی، و مرفقها بر تهیگاه نهاده، و دو زانوی خود را سینه جمع کرده و زنخدان را بر سر زانو گذاشته، و نافش به ناف مادر متصل و از آن غذا می مکد و پسر را روی به جانب پشت مادر، و دختر را روی به جانب روی مادر، نه او را از این نقشهای بدیع که بر او وارد می شود خبر، و نه پدر و مادر را اطلاعی، نه در اندرون نقاشی پیدا، و نه در بیرون مصوری هویدا، و زبان حال جنین در این حال با خداوند متعال به این مقال گویاست:
هوش مصنوعی: خالق بی‌نهایت با قدرت کامل خود، اعضا و جوارح بدن انسان را به وجود آورد و شکل و فرم آن را نمایان ساخت. با وجود این که اجزای بدن شبیه به هم هستند، اما آن‌ها را به بخش‌های مختلفی نظیر رگ، پی، استخوان، گوشت، چربی و پوست تقسیم کرد. او اعضای گوناگون را به وجود آورد و سر را به حالت گرد درآورد. چشم‌ها، گوش‌ها، دهان و بینی و دیگر منافذ را ایجاد کرد و دست و پا را کشید و برای هر کدام پنج انگشت خلق کرد و سر انگشت و ناخن را معین نمود. همچنین درون بدن، اعضایی مانند بینی، قلب، جگر، طحال، ریه، معده، رحم و مثانه را با هرکدام شکل خاص و وظیفه‌ای معین ایجاد کرد. تمام این اعضا در تاریکی رحم حبس شده و در محلی خاص قرار دارند و به وسیله خون تغذیه می‌شوند. وضعیت جنین به گونه‌ای است که برای پسر به سمت پشت مادر و برای دختر به سمت روی مادر قرار گرفته و نه از وضعیت خودش آگاهی دارد و نه پدر و مادر از وجود او خبر دارند. نه در درون رحم نشانه‌ای از وجود اوست و نه در بیرون، و زبان حال جنین به نوعی با خداوند متعال در ارتباط است.
بالاتر از آنی که بگویم چون کن
خواهی جگرم بسوز و خواهی خون کن
هوش مصنوعی: تو به قدری بزرگ و والایی که نمی‌توانم به راحتی در مورد تو صحبت کنم. اگر بخواهی، می‌توانی قلبم را بسوزانی یا به سادگی برانگیزی تا احساساتم به جوش بیاید.
من صورتم و ز خود ندارم خبری
نقاش توئی عیب مرا بیرون کن
هوش مصنوعی: من چهره‌ام را می‌بینم ولی از حال خود بی‌خبرم، تو نقاشی و عیب‌های مرا برایم روشن کن.