گنجور

فصل - معالجه ستمکاری و تحصیل ملکه عدالت

بدان که مکرر مذکور شد که معالجه امراض نفسانیه، به معجون مرکب از علم و عمل است پس دفع صفت خبیثه ظلم، و کسب فضیلت عدالت، به علم و عمل می شود.

اما علاج علمی، آن است که در آنچه مذکور شد از مفاسد دنیویه و دینیه ظلم، و فواید عدل تأمل کند، و همه را در دل خود جای دهد.

و بدان که عدالت، موجب نام نیک و محبت دور و نزدیک، و دوام دولت، و قوام سلطنت، و آمرزش آخرت می گردد.

بلکه از اخبار مستفاد می شود که «بدن سلطان عادل، در قبر از هم نمی ریزد» و یاد آورد بدنامی ظلم و ستم، و نفور طبع مردم از ظالم را و بداند که ظلم، باعث تباهی دولت، و ویرانی آن می شود و دعای دعاکنندگان در حق او تأثیری نمی بخشد.

ببایست عذر خطا خواستن
پس از شیخ و صالح دعا خواستن
دعای ویت کی بود سودمند
اسیران محتاج در چاه و بند
کجا دست گیرد دعای ویت
دعای ستمدیدگان در پیت

و تأمل کند اگر کسی بر او ظلم کند و کسی به داد او نرسد، از برای او چه حالت خواهد بود، آن بیچاره مظلوم نیز همین حال را دارد.

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

و از روز درماندگی خود یاد آورد، و به خاطر گذراند زمانی را که دسترسی به تلافی آن نداشته باشد.

دایم گل این بستان، شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانائی

و به نظر عبرت بر دنیا و دولت آن بنگرد و احوال گذشتگان را یاد آورد و به تحقیق بداند که ظلم و ستم خواهد گذشت و بجز مظلمه و وبال و بدنامی و نکال از برای او نخواهد ماند و سراپای جهان را سیر کند و بی وفائی دنیا را مشاهده نماید.

خبر داری از خسروان عجم
که کردند بر زیردستان ستم
نه آن شوکت و پادشاهی بماند
نه آن ظلم بر روستائی بماند
جهان ای پسر ملک جاوید نیست
ز دنیای وفاداری امید نیست
نه بر باد رفتی سحرگاه شام
سریر سلیمان علیه السلام
به آخر ندیدی که بر باد رفت
خنک آنکه با دانش و داد رفت
نکوئی کن امروز چون ده تو راست
که سال دگر دیگری کدخداست

هان، هان به دولت و جاه، مغرور نشوی و به قوت و جاه، فریب نخوری چند روز دنیا را قابلیت نیست که به سبب آن، مرتکب ظلم و ستم باید شد و لذت این عاریت سرا آن قدر نه که به جهت آن دل بیچارگان را توان افسرد.

مکن تکیه بر مسند و تخت خویش
که هر تخت را تخته ای هست پیش
به بازوی بهمن برآسوده مار
ز روئین دژ افتاده اسفندیار
بهار فریدون و گلزار جم
به باد خزان گشته تاراج غم
نسب نامه دولت کیقباد
ورق بر ورق هر طرف برده باد
کجا رستم و زال و سیمرغ و سام
فریدون و فرهنگ و جمشید و جام
زمین خورد و از خوردشان دیر نیست
هنوزش ز خوردن شکم سیر نیست
چنین است رسم این گذرگاه را
که دارد به آمد شد این راه را
یکی را درآرد به هنگامه تیز
یکی را ز هنگامه گوید که خیز
که داند که فردا چه خواهد رسید
ز دیده که خواهد شدن ناپدید
که را رخت این خانه بر در نهند
که را تاراج اقبال بر سر نهند

اما علاج عملی آنکه پیوسته مطالعه اخبار و آثاری که در ذم ظلم و مفاسد آن، و مدح عدل و فواید آن، رسیده بکند و آثار و حکایت سلاطین عادل، و کیفیات عدالت ایشان را مرور نماید و با اهل علم و فضل مجالست نماید و خود را خواهی نخواهی از ظلم و ستم منع نماید و دادرسی فقرای مظلومین کند، تا لذت عدالت را بیابد و شیرینی شهد عدل در کامش درآید، و این صفت فاضله، ملکه او گردد.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که مکرر مذکور شد که معالجه امراض نفسانیه، به معجون مرکب از علم و عمل است پس دفع صفت خبیثه ظلم، و کسب فضیلت عدالت، به علم و عمل می شود.
هوش مصنوعی: باید دانست که برای درمان بیماری‌های روحی، ترکیبی از دانش و عمل لازم است. بنابراین، برای از بین بردن صفت منفی ظلم و به دست آوردن فضیلت عدالت، باید به علم و عمل پرداخت.
اما علاج علمی، آن است که در آنچه مذکور شد از مفاسد دنیویه و دینیه ظلم، و فواید عدل تأمل کند، و همه را در دل خود جای دهد.
هوش مصنوعی: اما روش صحیح برای درمان، این است که به معایب ناشی از ظلم در دنیا و دین و همچنین به مزایای عدالت فکر کند و همه آن‌ها را در درون خود بگنجاند.
و بدان که عدالت، موجب نام نیک و محبت دور و نزدیک، و دوام دولت، و قوام سلطنت، و آمرزش آخرت می گردد.
هوش مصنوعی: عدالت باعث می‌شود که نام نیک شما در جامعه طنین‌انداز شود و محبت مردم چه نزدیکان و چه دوریان به شما جلب شود. همچنین، عدالت به ثبات حکومت و تأسیس قدرت کمک می‌کند و در نهایت، باعث آمرزش در آخرت خواهد شد.
بلکه از اخبار مستفاد می شود که «بدن سلطان عادل، در قبر از هم نمی ریزد» و یاد آورد بدنامی ظلم و ستم، و نفور طبع مردم از ظالم را و بداند که ظلم، باعث تباهی دولت، و ویرانی آن می شود و دعای دعاکنندگان در حق او تأثیری نمی بخشد.
هوش مصنوعی: از اخبار مشخص می‌شود که «پیکر حکومت‌گران عادل در گور دچار فساد نمی‌شود» و این بیان‌گر بدنامی ظلم و نارضایتی مردم از ظالمین است. همچنین اشاره دارد که ظلم و ستم، موجب نابودی و ویرانی حکومت‌ها می‌شود و دعاهای افرادی که برای چنین کسانی دعا می‌کنند، تأثیری نخواهد داشت.
ببایست عذر خطا خواستن
پس از شیخ و صالح دعا خواستن
هوش مصنوعی: لازم است که بعد از طلب عذر از کسی که دارای مقام علمی و اخلاقی است، از او خواسته شود که دعا کند و برای ما طلب خیر کند.
دعای ویت کی بود سودمند
اسیران محتاج در چاه و بند
هوش مصنوعی: دعای کسی که درگیر مشکلات و سختی‌هاست، برای رهایی و کمک به دیگران در شرایط مشابه نیز مؤثر و مفید است.
کجا دست گیرد دعای ویت
دعای ستمدیدگان در پیت
هوش مصنوعی: کجا می‌توان دعای مظلومان را در دل خود جای داد و آن را مورد توجه قرار داد؟
و تأمل کند اگر کسی بر او ظلم کند و کسی به داد او نرسد، از برای او چه حالت خواهد بود، آن بیچاره مظلوم نیز همین حال را دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به او ظلم کند و هیچ‌کس به کمکش نیاید، او چه احساسی خواهد داشت؟ فرد مظلوم هم دقیقاً همین احساس را تجربه می‌کند.
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
هوش مصنوعی: به موجوداتی که کوچک و بی‌زبان هستند، آسیب نزن، زیرا آنها نیز زندگی دارند و زندگی آنها ارزشمند و زیباست.
و از روز درماندگی خود یاد آورد، و به خاطر گذراند زمانی را که دسترسی به تلافی آن نداشته باشد.
هوش مصنوعی: او به روزهای ناامیدی‌اش فکر می‌کند و به خاطر زمانی که نمی‌تواند جبرانش کند، ناراحت می‌شود.
دایم گل این بستان، شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانائی
هوش مصنوعی: هرگز گل‌های این باغ همیشه شاداب نمی‌مانند، بنابراین در زمان قدرت و توانایی، به نیازمندان توجه کن و آنها را دریاب.
و به نظر عبرت بر دنیا و دولت آن بنگرد و احوال گذشتگان را یاد آورد و به تحقیق بداند که ظلم و ستم خواهد گذشت و بجز مظلمه و وبال و بدنامی و نکال از برای او نخواهد ماند و سراپای جهان را سیر کند و بی وفائی دنیا را مشاهده نماید.
هوش مصنوعی: به دنیا و حکومت آن با عبرت نگاه کند و یادآور احوال گذشتگان باشد. به خوبی درک کند که ظلم و ستم نهایتاً به پایان می‌رسد و جز مشکلات، عواقب و شهرت بد برای ظالم باقی نمی‌ماند. همچنین، باید در سرتاسر جهان گردش کند و بی‌وفایی دنیا را مشاهده کند.
خبر داری از خسروان عجم
که کردند بر زیردستان ستم
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی که پادشاهان ایرانی چگونه بر زیر دستان خود ظلم و ستم کردند؟
نه آن شوکت و پادشاهی بماند
نه آن ظلم بر روستائی بماند
هوش مصنوعی: نه آن شکوه و قدرت پادشاهی باقی می‌ماند و نه آن ظلمی که بر مردم روستا می‌شود.
جهان ای پسر ملک جاوید نیست
ز دنیای وفاداری امید نیست
هوش مصنوعی: ای فرزند، این جهان مثل پادشاهی جاویدان نیست و از دنیای وفاداری هم هیچ امیدی نمی‌توان داشت.
نه بر باد رفتی سحرگاه شام
سریر سلیمان علیه السلام
هوش مصنوعی: تو به راحتی بر باد نرفتی، مثل سحرگاه که تخت سلیمان فرود می‌آید.
به آخر ندیدی که بر باد رفت
خنک آنکه با دانش و داد رفت
هوش مصنوعی: در نهایت متوجه نشدی که همه چیز از بین رفت؛ خوش به حال کسی که با علم و انصاف رفت.
نکوئی کن امروز چون ده تو راست
که سال دگر دیگری کدخداست
هوش مصنوعی: امروز را خوب بگذران زیرا ممکن است سال آینده شخص دیگری در موقعیت قدرت باشد.
هان، هان به دولت و جاه، مغرور نشوی و به قوت و جاه، فریب نخوری چند روز دنیا را قابلیت نیست که به سبب آن، مرتکب ظلم و ستم باید شد و لذت این عاریت سرا آن قدر نه که به جهت آن دل بیچارگان را توان افسرد.
هوش مصنوعی: ای انسان، نسبت به مقام و قدرت خود مغرور نشو و فریب نخور. دنیا ارزش آن را ندارد که به خاطر آن به ظلم و ستم متوسل شوی. لذت‌هایی که از این دنیای فانی به دست می‌آوری، به اندازه‌ای نیست که باعث رنج و درد دل بیچارگان شوی.
مکن تکیه بر مسند و تخت خویش
که هر تخت را تخته ای هست پیش
هوش مصنوعی: به تکیه‌گاه و قدرت خود بیش از حد اعتماد نکن، زیرا هر مقام و وضعیتی ممکن است روزی دگرگون شود و پایه‌اش به دلیلی متزلزل گردد.
به بازوی بهمن برآسوده مار
ز روئین دژ افتاده اسفندیار
هوش مصنوعی: مار که در دژ محکم بهمن خفته بود، به دست اسفندیار از آنجا رها شد.
بهار فریدون و گلزار جم
به باد خزان گشته تاراج غم
هوش مصنوعی: بهار و زیبایی فریدون و باغ خوشبوی جم به دست خزان و ناکامی دچار شده و به ویرانی و اندوه افتاده است.
نسب نامه دولت کیقباد
ورق بر ورق هر طرف برده باد
هوش مصنوعی: نسب‌نامه دولت کیقباد مانند ورق‌های یک کتاب است که هر طرفش به نسلی و داستانی مربوط می‌شود و در هر جهتی که برویم، داستان‌ها و افتخارات آن دولت را می‌توان دید.
کجا رستم و زال و سیمرغ و سام
فریدون و فرهنگ و جمشید و جام
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن شخصیت‌های بزرگ و افسانه‌ای از mythology و تاریخ ایران اشاره دارد. به نوعی سوال می‌کند که این قهرمانان و نمادهای بزرگ چطور می‌توانند در دنیای امروز وجود داشته باشند یا با حال و آینده ما چه ارتباطی دارند. به طور کلی، به یادآوری نام‌ها و داستان‌های بزرگ گذشته و جستجو در میان آن‌ها اشاره می‌کند.
زمین خورد و از خوردشان دیر نیست
هنوزش ز خوردن شکم سیر نیست
هوش مصنوعی: زمین از خوردن دچار آسیب می‌شود و هنوز برای او دیر نیست، چون از خوردن همچنان سیر نشده است.
چنین است رسم این گذرگاه را
که دارد به آمد شد این راه را
هوش مصنوعی: این گذرگاه قاعده‌ای دارد که همیشه در حال رفت و آمد است.
یکی را درآرد به هنگامه تیز
یکی را ز هنگامه گوید که خیز
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، فردی در شرایط بحرانی و حساس به سرعت عمل می‌کند و دیگری در این وضعیت، فقط به صحبت و توصیه می‌پردازد.
که داند که فردا چه خواهد رسید
ز دیده که خواهد شدن ناپدید
هوش مصنوعی: کسی نمی‌داند فردا چه اتفاقی خواهد افتاد، چون آنچه در آینده است، از نظر ما پنهان می‌ماند.
که را رخت این خانه بر در نهند
که را تاراج اقبال بر سر نهند
هوش مصنوعی: کیست که با لباس و ظاهری خوب وارد این خانه شود، همان‌گونه که کیست که بخت و شانس بر او سایه افکنده باشد؟
اما علاج عملی آنکه پیوسته مطالعه اخبار و آثاری که در ذم ظلم و مفاسد آن، و مدح عدل و فواید آن، رسیده بکند و آثار و حکایت سلاطین عادل، و کیفیات عدالت ایشان را مرور نماید و با اهل علم و فضل مجالست نماید و خود را خواهی نخواهی از ظلم و ستم منع نماید و دادرسی فقرای مظلومین کند، تا لذت عدالت را بیابد و شیرینی شهد عدل در کامش درآید، و این صفت فاضله، ملکه او گردد.
هوش مصنوعی: برای درمان واقعی، بهتر است که به طور مداوم اخبار و نوشته‌هایی که به نقد ظلم و فساد می‌پردازند و همچنین به ستایش عدالت و فواید آن اشاره دارند را مطالعه کنیم. همچنین لازم است زندگینامه و ویژگی‌های سلاطین عادل را بررسی کنیم و با اهل دانش و فضل نشست و برخاست داشته باشیم. به این ترتیب، به طور طبیعی از ظلم و ستم دور خواهیم شد و به کمک نیازمندان مظلوم خواهیم شتافت. این کار به ما کمک می‌کند تا لذت و شیرینی عدالت را بچشیم و این ویژگی نیکو به بخشی از شخصیت ما تبدیل شود.