گنجور

فایده - حسد مذموم و حرام

بدان که حسد، یا آدمی را بر آن می دارد که اظهار آن را کند در حق محسود، و افعال و اقوال ناپسند اظهار سازد و زبان به غیبت و بدگوئی او گشاید و تکبر و برتری بر او نماید، به نحوی که حسد او ظاهر شود یا خود را از اظهار آن نگاه دارد و از آثار و افعالی که دلالت کند بر حسد اجتناب نماید، اما در باطن زوال نعمت او را طالب، و به مصیبت و الم او راغب است و از این جهت هم مطلقا بر خود خشمناک نیست.

و شکی نیست که این هر دو قسم، حرام و مذموم، و صاحب آن در شرع و عقل معاتب و ملوم است و نفس شخص، در هر دو صورت بیمار، و به ظلمت و کدورت گرفتار است.

بلی در قسم اول، علاوه بر ابتلای او به مرض حسد، معاصی دیگر نیز از او صادر می گردد، که مادامی که حلیت از محسود حاصل نکند از مظلمه و وبال آنها مستخلص نمی شود.

و اما در قسم دوم، از این نوع مظلمه خالی است و علاوه بر اینکه آثار حسد از او به ظهور نمی رسد، بر خود نیز خشمناک باشد و اتصاف خود را به این صفت مکروه داشته باشد و اگر گاهی اثر حسد از او بر سبیل سهو، بی اختیار ظاهر شود، در مقام عتاب خود برآید در این صورت، مطلقا بر او گناهی نخواهد بود و غضب او بر خود، مقابله با حسدی که در باطن او هست خواهد نمود و نورانیت این، مکافات ظلمت آن را خواهد کرد.

و اما بر اصل میل قلبی به زوال نعمت از غیر، معصیتی متربت نمی شود، زیرا که آن اغلب از تحت اختیار بیرون است و تغییر دادن طبع، و رسانیدن آن به مرتبه ای که نیکی و بدی کردن نسبت به او مساوی، و بلا و نعمت و رنج و راحت در نزد او یکسان باشد، کار هر کسی نیست و مرتبه ای نیست که هر کسی به آن تواند رسید.

بلی کسانی هستند که انوار معرفت پروردگار بر در و دیوار خانه دل ایشان پرتو افکنده، و اشعه لمعات محبت انس او بر ساحت نفسشان تابیده، و به یاد او یاد همه چیزی را فراموش کرده.

چنان پر شد فضای سینه از دوست
که یاد خویش گم شد از ضمیرم

از مشاهده جمال ازل واله و مدهوش، و از باده محبت محبوب حقیقی، مست و بیهوش .

حریفان خلوت سرای الست
به یک باده تا نفخه صور مست

به ربط خاص جمیع مخلوقات خالق آگاه گشته، و نسبت به آفرینش را به آفریننده پی برده، و یقین نموده اند که جمیع موجودات، رشحه ای از رشحات وجود یک کس، و همه کاینات، قطره ای از درای وجود آن ذات اقدسند تمامت زادگان کارخانه وجود را یک دایه پروریده و همه اطفال سرای آفرینش، از یک پستان شیر مکیده تشنه لبان عالم کون را آبخورش از یک چشمه رحمت و برهنگان بادیه امکان را خلعت وجود از یک کسوت است و این طایفه را چون ترقی در مرتبه ای حاصل شده بسا باشد به جائی رسند که تمامت عالم را به نظر دوستی و رحمت ببینند و همه را به چشم بندگی یک مولی نظر کنند و گویند:

صلح کل کردیم با خیل بشر
تو به ما بد می کن و نیکی نگر

هیچ کس را به چشم بدی نگاه نمی کنند و اگر چه از او هزار گونه بلیه به ایشان رسد، زیرا که به هر که می نگرند از خودی او غافل، و نسبت او را به مبدأ کل ملاحظه می کنند.

و به این سبب هر چه از او بر ایشان وارد می شود راضی و بر خود پسندند چون هر که را دوستی است همچنان که به بلای او شاد است، به هر چه از منسوبان او به او برسد نیز خشنود است.

نه از خارش غم دامن دریدن
نه از تیغش هراس سر بریدن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که حسد، یا آدمی را بر آن می دارد که اظهار آن را کند در حق محسود، و افعال و اقوال ناپسند اظهار سازد و زبان به غیبت و بدگوئی او گشاید و تکبر و برتری بر او نماید، به نحوی که حسد او ظاهر شود یا خود را از اظهار آن نگاه دارد و از آثار و افعالی که دلالت کند بر حسد اجتناب نماید، اما در باطن زوال نعمت او را طالب، و به مصیبت و الم او راغب است و از این جهت هم مطلقا بر خود خشمناک نیست.
هوش مصنوعی: حسد می‌تواند باعث شود که فرد نسبت به دیگری که حسدش را می‌ورزد، رفتارهای ناپسند و گفتارهای منفی ابراز کند و به غیبت و بدگویی از او پردازد. همچنین ممکن است بخواهد خود را بالاتر و برتر از او نشان دهد تا حسادتش مشخص شود. در عین حال، ممکن است فرد حسود تلاش کند تا این احساس را پنهان کند و از کارهایی که نشان‌دهنده حسادتش است، دوری کند، ولی در باطن همچنان آرزو دارد که نعمت آن فرد از او گرفته شود و به درد و رنج او وابسته است. با این حال، او به طور کلی از حسادت خود به شدت ناراحت نیست.
و شکی نیست که این هر دو قسم، حرام و مذموم، و صاحب آن در شرع و عقل معاتب و ملوم است و نفس شخص، در هر دو صورت بیمار، و به ظلمت و کدورت گرفتار است.
هوش مصنوعی: بدون شک، هر دو نوع این کارها ناپسند و ممنوع هستند، و فرد انجام‌دهنده آن‌ها از نظر شرع و عقل مورد سرزنش و نکوهش قرار می‌گیرد. در هر دو وضعیت، روح و روان شخص دچار بیماری و در تاری و کدورت گرفتار است.
بلی در قسم اول، علاوه بر ابتلای او به مرض حسد، معاصی دیگر نیز از او صادر می گردد، که مادامی که حلیت از محسود حاصل نکند از مظلمه و وبال آنها مستخلص نمی شود.
هوش مصنوعی: بله، در قسمت اول، علاوه بر این که او به بیماری حسد دچار است، گناهان دیگری نیز از او سر می‌زنند و تا زمانی که نتواند از کسی که به او حسادت می‌ورزد، چیزی به دست آورد، از عواقب و عذاب‌های این گناهان خلاص نخواهد شد.
و اما در قسم دوم، از این نوع مظلمه خالی است و علاوه بر اینکه آثار حسد از او به ظهور نمی رسد، بر خود نیز خشمناک باشد و اتصاف خود را به این صفت مکروه داشته باشد و اگر گاهی اثر حسد از او بر سبیل سهو، بی اختیار ظاهر شود، در مقام عتاب خود برآید در این صورت، مطلقا بر او گناهی نخواهد بود و غضب او بر خود، مقابله با حسدی که در باطن او هست خواهد نمود و نورانیت این، مکافات ظلمت آن را خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در بحث دوم، این نوع حسادت وجود ندارد. نه تنها نشانه‌های حسد از او نمایان نمی‌شود، بلکه خود را نیز سرزنش می‌کند و به داشتن این ویژگی ناپسند معترف است. اگر به‌طور ناخواسته و به اشتباه گاهی حسد او آشکار شود، او خود را ملامت خواهد کرد و در این حالت، گناهی بر او نیست. در واقع، عصبانیت او از خودش به نوعی مقابله با حسدی است که در درونش وجود دارد و روشن‌ضمیری او، تیره‌جانی حسد را جبران می‌کند.
و اما بر اصل میل قلبی به زوال نعمت از غیر، معصیتی متربت نمی شود، زیرا که آن اغلب از تحت اختیار بیرون است و تغییر دادن طبع، و رسانیدن آن به مرتبه ای که نیکی و بدی کردن نسبت به او مساوی، و بلا و نعمت و رنج و راحت در نزد او یکسان باشد، کار هر کسی نیست و مرتبه ای نیست که هر کسی به آن تواند رسید.
هوش مصنوعی: اما درباره تمایل قلبی به از دست دادن نعمت‌های دیگران، نباید آن را معصیت به حساب آورد. زیرا این تمایل اغلب خارج از کنترل فرد است و تغییر دادن ذات و رسیدن به سطحی که در آن نیکی و بدی نسبت به دیگران برابر باشد، و بلاها و نعمت‌ها و درد و راحت در نظرش یکسان جلوه کند، کار هر کسی نیست و رسیدن به چنین مرتبه‌ای برای هر شخصی ممکن نیست.
بلی کسانی هستند که انوار معرفت پروردگار بر در و دیوار خانه دل ایشان پرتو افکنده، و اشعه لمعات محبت انس او بر ساحت نفسشان تابیده، و به یاد او یاد همه چیزی را فراموش کرده.
هوش مصنوعی: بله، افرادی وجود دارند که نور معرفت خداوند در قلب و ذهن‌شان روشنایی بخشیده و عشق و محبت او در وجودشان تأثیر گذاشته است. این افراد به یاد خداوند، تمام چیزهای دیگر را از یاد برده‌اند.
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که یاد خویش گم شد از ضمیرم
هوش مصنوعی: فضای سینه‌ام به قدری از محبت دوست پر شده است که دیگر حتی خودم را فراموش کردم.
از مشاهده جمال ازل واله و مدهوش، و از باده محبت محبوب حقیقی، مست و بیهوش .
هوش مصنوعی: از تماشای زیبایی جاودانه، شگفت‌زده و سرگشته شده‌ام و تحت تأثیر عشق به محبوب حقیقی، سرمست و بی‌هوش هستم.
حریفان خلوت سرای الست
به یک باده تا نفخه صور مست
هوش مصنوعی: رقیبان در خلوت جاودانگی به یک جرعه شراب، از بوی دمیدن صور به مستی رسیدند.
به ربط خاص جمیع مخلوقات خالق آگاه گشته، و نسبت به آفرینش را به آفریننده پی برده، و یقین نموده اند که جمیع موجودات، رشحه ای از رشحات وجود یک کس، و همه کاینات، قطره ای از درای وجود آن ذات اقدسند تمامت زادگان کارخانه وجود را یک دایه پروریده و همه اطفال سرای آفرینش، از یک پستان شیر مکیده تشنه لبان عالم کون را آبخورش از یک چشمه رحمت و برهنگان بادیه امکان را خلعت وجود از یک کسوت است و این طایفه را چون ترقی در مرتبه ای حاصل شده بسا باشد به جائی رسند که تمامت عالم را به نظر دوستی و رحمت ببینند و همه را به چشم بندگی یک مولی نظر کنند و گویند:
هوش مصنوعی: همه موجودات به طور خاص به خالق خود آگاه شده‌اند و نسبت به آفرینش از سوی آن خالق آگاهی پیدا کرده‌اند. آنها مطمئن شده‌اند که همه موجودات تنها بخشی از وجود یک ذات بزرگ هستند و تمام کائنات تنها قطره‌ای از دریای وجود آن موجود مقدس به شمار می‌روند. تمامی موجودات از یک منبع و با یک nurturing بزرگ شده‌اند و همه موجودات جهان از یک منبع زندگی می‌گیرند. این گروه از افراد که به درجات بالایی از آگاهی رسیده‌اند، ممکن است به جایی برسند که تمام جهان را با نگاهی پر از محبت و رحمت ببینند و به همه چیز با چشم بندگی و خدمتگزاری به یک مولی نگاه کنند.
صلح کل کردیم با خیل بشر
تو به ما بد می کن و نیکی نگر
هوش مصنوعی: ما با همه انسان‌ها به صلح و دوستی رسیده‌ایم، اما تو با ما بدرفتاری می‌کنی و به خوبی‌ها توجه نمی‌کنی.
هیچ کس را به چشم بدی نگاه نمی کنند و اگر چه از او هزار گونه بلیه به ایشان رسد، زیرا که به هر که می نگرند از خودی او غافل، و نسبت او را به مبدأ کل ملاحظه می کنند.
هوش مصنوعی: هیچ کس را با دید منفی نمی‌نگرند و حتی اگر هزار مشکل از سوی او به آن‌ها برسد، زیرا زمانی که به کسی نگاه می‌کنند، به خود او توجه نمی‌کنند و تأکیدشان بر رابطه او با منبع اصلی هستی است.
و به این سبب هر چه از او بر ایشان وارد می شود راضی و بر خود پسندند چون هر که را دوستی است همچنان که به بلای او شاد است، به هر چه از منسوبان او به او برسد نیز خشنود است.
هوش مصنوعی: به همین دلیل هر چیزی که از او به آن‌ها برسد، برایشان خوشایند است و از آن راضی هستند. همان‌طور که کسی که به دوستی علاقه‌مند است، به خوبی‌های او خوشحال می‌شود، به هر چیز دیگری که به آن دوست مرتبط باشد نیز خوشحال می‌شود.
نه از خارش غم دامن دریدن
نه از تیغش هراس سر بریدن
هوش مصنوعی: نه به خاطر درد و زخم غم دامنم را پاره می‌کنم و نه از خطر تیغ می‌ترسم و سرم را از دست می‌دهم.