گنجور

تکلم به سخنان بیهوده

صفت نهم: تکلم به «مالا یعنی» و فضول یعنی سخنان بی فایده گفتن، و تکلم کردن به چیزی که نه در کار دنیا آید و نه در کار آخرت و اگر چه این حرام نباشد ولی بسیار مذمو است، زیرا که باعث تضییع اوقات می شود و آدمی را از ذکر خدا و فکر در صنایع او باز می دارد و بسا باشد که از یک «لا اله الا الله» یا «سبحان الله» گفتن قصری از برای آدمی بنا می کنند یا از فکری، دری از درهای الهیه بر خانه دل گشوده می شود پس چه زیانکاری از این بالاتر که آدمی تواند گنجی را تحصیل کند، آن را گذاشته و عوض آن کلوخی بردارد، که از آن هیچ منتفع نتوان شد.

پس هر که ذکر خدا و فکر در عجایب قدرت او را ترک کند و مشغول نقل بی فایده شود، گو گناه نکرده باشد و لیکن سود بسیاری از دست او دررفته است.

آری: سرمایه بنده، اوقات اوست و چون آن را به مصرف بی فایده برساند، و از آن، چیزی به جهت روز درماندگی ذخیره نکند، سرمایه خود را ضایع کرده است.

کاشکی قیمت انفاس بدانستندی
تا دمی چند که ماندست غنیمت شمرند

علاوه بر این، غالب آن است که چون در سخنان بی فایده گشوده شد، کلام می کشد به حکایت معاصی و دروغ و غیبت و امثال اینها و از این جهت مذمت بسیار در خصوص آن وارد شده است.

مروی است که «در جنگ احد، پسری از اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شهید شد که از گرسنگی سنگ بر شکم خود بسته بود مادر او بر بالین وی نشسته و خاک از رخسار او پاک می کرد و می گفت: گوارا باد بر تو بهشت ای فرزند من پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چه می دانی که بهشت بر او گوارا خواهد بود، شاید که سخنان بی فایده می گفته» بعضی از صحابه می گفت که «گاه است مردی با من سخن می گوید که رغبت من به جواب او بیشتر است از رغبت تشنه به آب سرد، و لیکن آن را ترک می کنم از خوف اینکه مبادا سخنان فضول بگویم» و مخفی نماند که هرزه گوئی و سخنان بی فایده، اقسام بی نهایت دارد و ضابطه آن، این است که تکلم کنی به سخنی که اگر آن را نگوئی و سکوت کنی گناهی بر تو نباشد و ضرر دنیوی هم به تو نرسد و امر تو معطل و معوق نماند هر چه از این قبیل باشد لغو و مالایعنی است مثل اینکه نقل کنی با همنشیان خود احوال سفرهای خود را و آنچه در سفر دیده ای از کوهها و آب ها و رودخانه ها و واقعه هائی که به تو رو داده، و چیزهائی که به نظر تو رسیده، و میوه های ولایات و هواهای آنها و احوال مردمان آنجا و امثال اینها و همه اینها اموری هستند که ترک آنها نه ضرر دینی دارد و نه دنیوی و اصلا فایده ای از برای هیچ کس در ذکر آنها نیست.

پس اگر نهایت سعی خود را هم بکنی که کم و زیادی در نقل نکنی، و خودستائی و تفاخری منظور تو نباشد، و متضمن غیبت کسی، یا مذمت مخلوقی را مخلوقات خدا نباشد وقت خود را ضایع و تلف کرده خواهی بود بلکه دل خود را افسرده و تاریک نموده خواهی بود، زیرا که تکلم به «مالا یعنی»، موجب کدورت دل آدمی می شود.

پس هان ای برادر! وقت تهیه سفر عقبی از تنگ تر، و کاروان عمر را از آن شتاب بیشتر است که ما مسافران را فرصت بار بستن باشد، چه جای فارغ نشستن و به کار بی فایده پرداختن آدمی بیچاره را چون سفر آخرت، راه هولناکی در پیش، و مانند اجل، راننده ای در عقب، و مثل تکلیف باری بر دوش، و چون شیطان راهزنی در کمین، دیگر به چه دست و دل فارغ می نشیند و از گذشته و آینده خود سخن می گوید؟ و به کدام دلخوشی با هم نشینان صحبت می دارد؟

و بدان که همچنان که سخنان بی فایده گفتن بد، و موجب خسران ابد است، همچنین سوال کردن از چیزی که از برای تو بی فایده است مذموم، بلکه مذمت آن بیشتر، و مفسده آن شدیدتر است، زیرا که وقت خود را به سوال ضایع کرده، و رفیق خود را نیز ملجأ نموده که به جواب تو وقت خود را ضایع سازد و این در وقتی است که آن چیزی که سوال از آن کرده، هیچ آفاتی نداشته باشد ولی اگر در جواب آن، آفتی باشد، همچنان که در بیشتر سئوالهای بی فایده، آثم و گناهکار نیز خواهد بود مثل اینکه از کسی می پرسی که آیا روزه ای یا نه؟ اگر بگوید: بلی، گاه باشد که به ریا افتد و اگر ریا نکند لااقل ثواب عمل او کم می شود، زیرا که ثواب عبادت پنهانی بسیار از آشکار بیشتر است و اگر بگوید نه دروغ گفته خواهد بود و اگر سکوت کند به تو اهانت رسیده خواهد بود.

و از این قبیل است سوال از چیزهائی که آدمی از اظهار آن خجالت می کشد و شرم می کند یا از چیزهائی که گاه است از اظهار آن مانعی باشد، مثل اینکه کسی با دیگری آهسته سخنی گوید می پرسی که چه می گفت؟ و در چه سخنی بودید؟ و مثل اینکه کسی را ببینی که می آید، یا می رود و بگوئی از کجا می آئی و به کجا می روی؟ گاه باشد که نخواهد اظهار کند و از این قبیل است پرسیدن از کسی که چرا تو ضعف داری؟ یا لاغر شده ای؟ چه مرضی داری؟ و بدتر از همه آنکه در نزد مریضی، شدت مرض او را بیان کند، و بد حالی او را اظهار نماید، که همه اینها علاوه بر اینکه لغو و سخن بی فایده است باعث ایذاء و گناه می شود و سخن بی فایده تنها نیست، زیرا که سخن بی فایده تنها آن است که در آن ایذائی یا شکستن خاطر یا شرم از جوابی نباشد.

همچنان که مروی است که «لقمان به نزد داود علیه السلام آمد در وقتی که او زره می ساخت و پیش از آن، لقمان زره را ندیده بود، تعجب کرد که فایده آن چه چیز است، خواست بپرسد، دانائی و حکمت، او را مانع شد و خودداری نمود چون داود علیه السلام فارغ شد، برخواست و زره را پوشید و گفت: زره خوب چیزی است از برای وقت حرب لقمان گفت: خاموشی، خوب چیزی است و کم است کسی که آن را بجا آورد» و مخفی نماند که سبب امثال این سخنان بی فایده، یا حرص بر شناختن چیزهای بی فایده است یا خوش مشربی کردن، تا مردم به صحبت او میل کنند یا گذرانیدن وقت و به سر رسانیدن روز و شب و همه اینها از پستی قوه شهویه، و زبونی آن، و متابعت هواهای نفسانی است و علاج آن، بعد از متذکر شدن مذمت آن، و مدح ضد آن، که خاموشی است، و یادآوردن اینکه مرگ در پیش روی آدمی است و هر کلمه ای که از دهن آدمی بیرون آید محاسبه آن خواهد شد و اینکه سرمایه کسب سعادات، وقت و انفاس است و اینکه زبان، دامی است که به آن می توان حورالعین را به دام آورد، آن است که از مردم، مهما امکن گوشه گیری اختیار کند و خود را بر سکوت و خاموشی، حتی از چیزهائی که فایده کمی دارد بدارد، تا زبان او عادت کند به ترک سخنان بی فایده و هر سخنی که می خواهد بگوید ابتدا در آن فکر کند و ببیند اگر فایده دینی یا دنیائی دارد بگوید و الا خاموش باشد و بعضی در دهان خود سنگی می گذارده که متذکر باشد و سخن بی فایده و فضول نگوید.

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صفت نهم: تکلم به «مالا یعنی» و فضول یعنی سخنان بی فایده گفتن، و تکلم کردن به چیزی که نه در کار دنیا آید و نه در کار آخرت و اگر چه این حرام نباشد ولی بسیار مذمو است، زیرا که باعث تضییع اوقات می شود و آدمی را از ذکر خدا و فکر در صنایع او باز می دارد و بسا باشد که از یک «لا اله الا الله» یا «سبحان الله» گفتن قصری از برای آدمی بنا می کنند یا از فکری، دری از درهای الهیه بر خانه دل گشوده می شود پس چه زیانکاری از این بالاتر که آدمی تواند گنجی را تحصیل کند، آن را گذاشته و عوض آن کلوخی بردارد، که از آن هیچ منتفع نتوان شد.
هوش مصنوعی: صفت نهم: صحبت کردن درباره موضوعات بی‌فایده و بی‌معنا، و گفتن سخنان اضافی که نه به کار دنیا می‌آید و نه به کار آخرت. هرچند ممکن است این اقدام از نظر شرعی حرام نباشد، اما به شدت ناپسند است، زیرا سبب تلف شدن وقت می‌شود و انسان را از یاد خدا و تفکر در مخلوقات او باز می‌دارد. ممکن است با گفتن یک "لا اله الا الله" یا "سبحان الله" Doorهای روحانی بزرگی به روی دل انسان باز شود. پس چه زیان بارتر از این که فردی بتواند گنجی به دست آورد، اما آن را رها کند و به جای آن چیزی بی‌ارزش برداشت کند که به هیچ وجه برای او مفید نخواهد بود.
پس هر که ذکر خدا و فکر در عجایب قدرت او را ترک کند و مشغول نقل بی فایده شود، گو گناه نکرده باشد و لیکن سود بسیاری از دست او دررفته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که یاد خدا و تفکر در شگفتی‌های قدرت او را رها کند و به کارهای بی‌فایده مشغول شود، شاید گناه نکرده باشد، اما به بهانه‌ای ارزشمند و سودمند را از دست داده است.
آری: سرمایه بنده، اوقات اوست و چون آن را به مصرف بی فایده برساند، و از آن، چیزی به جهت روز درماندگی ذخیره نکند، سرمایه خود را ضایع کرده است.
هوش مصنوعی: بله، من به این نتیجه رسیده‌ام که زمان من یکی از مهم‌ترین سرمایه‌هایم است. اگر آن را بی‌فایده صرف کنم و هیچ چیزی برای روزهای سخت و نیازمندی ذخیره نکنم، در واقع سرمایه‌ام را تلف کرده‌ام.
کاشکی قیمت انفاس بدانستندی
تا دمی چند که ماندست غنیمت شمرند
هوش مصنوعی: ای کاش مردم می‌دانستند که هر لحظه از زندگی چقدر ارزشمند است تا لحظاتی که در اختیار دارند را گرامی بشمارند.
علاوه بر این، غالب آن است که چون در سخنان بی فایده گشوده شد، کلام می کشد به حکایت معاصی و دروغ و غیبت و امثال اینها و از این جهت مذمت بسیار در خصوص آن وارد شده است.
هوش مصنوعی: به طور کلی، وقتی که صحبت‌ها بیهوده و بی‌فایده آغاز می‌شود، معمولاً صحبت به موضوعاتی مانند گناه، دروغ، غیبت و موارد مشابه کشیده می‌شود. به همین دلیل، در این زمینه ناپسند بودن این نوع گفتگوها به شدت مورد تاکید قرار گرفته است.
مروی است که «در جنگ احد، پسری از اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شهید شد که از گرسنگی سنگ بر شکم خود بسته بود مادر او بر بالین وی نشسته و خاک از رخسار او پاک می کرد و می گفت: گوارا باد بر تو بهشت ای فرزند من پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چه می دانی که بهشت بر او گوارا خواهد بود، شاید که سخنان بی فایده می گفته» بعضی از صحابه می گفت که «گاه است مردی با من سخن می گوید که رغبت من به جواب او بیشتر است از رغبت تشنه به آب سرد، و لیکن آن را ترک می کنم از خوف اینکه مبادا سخنان فضول بگویم» و مخفی نماند که هرزه گوئی و سخنان بی فایده، اقسام بی نهایت دارد و ضابطه آن، این است که تکلم کنی به سخنی که اگر آن را نگوئی و سکوت کنی گناهی بر تو نباشد و ضرر دنیوی هم به تو نرسد و امر تو معطل و معوق نماند هر چه از این قبیل باشد لغو و مالایعنی است مثل اینکه نقل کنی با همنشیان خود احوال سفرهای خود را و آنچه در سفر دیده ای از کوهها و آب ها و رودخانه ها و واقعه هائی که به تو رو داده، و چیزهائی که به نظر تو رسیده، و میوه های ولایات و هواهای آنها و احوال مردمان آنجا و امثال اینها و همه اینها اموری هستند که ترک آنها نه ضرر دینی دارد و نه دنیوی و اصلا فایده ای از برای هیچ کس در ذکر آنها نیست.
هوش مصنوعی: در جنگ احد، جوانی از یاران پیامبر شهید شد که به دلیل گرسنگی سنگی به شکم خود بسته بود. مادرش در کنار او نشسته بود و خاک از صورتش پاک می‌کرد و می‌گفت: «بهشت برای تو مبارک باشد، ای فرزندم!» پیامبر فرمود: «چگونه می‌دانی که بهشت برای او مبارک است؟ شاید او بی‌فایده صحبت کرده باشد.» برخی از صحابه می‌گفتند: «گاهی مردی با من صحبت می‌کند و من بیشتر از تشنگی به آب سرد، تمایل به پاسخ دادن دارم، اما از ترس اینکه مبادا جملات بی‌فایده بگویم، سکوت می‌کنم.» همچنین گفتنی است که گفتار بیهوده و بی‌معنی انواع مختلفی دارد و قاعده‌ی آن این است که باید از گفتن چیزی بپرهیزید که اگر نگویید، نه گناهی متوجه‌تان شود و نه ضرر دنیوی به شما برسد. هر چیزی در این دسته لغو و بی‌معنی است، مانند نقل‌کردن داستان سفرها و چیزهایی که در سفر دیده‌اید، که هیچ‌کدام فایده‌ای برای کسی ندارند.
پس اگر نهایت سعی خود را هم بکنی که کم و زیادی در نقل نکنی، و خودستائی و تفاخری منظور تو نباشد، و متضمن غیبت کسی، یا مذمت مخلوقی را مخلوقات خدا نباشد وقت خود را ضایع و تلف کرده خواهی بود بلکه دل خود را افسرده و تاریک نموده خواهی بود، زیرا که تکلم به «مالا یعنی»، موجب کدورت دل آدمی می شود.
هوش مصنوعی: اگر تمام تلاش خود را به کار ببندید تا در بیان موضوعات کم و کاستی ایجاد نکنید و در این مسیر به دنبال خودستایی و فخر فروشی نباشید، اما هم‌چنان در دام غیبت یا عیب‌جویی دیگران بیفتید، زمان خود را بیهوده هدر داده‌اید و نه تنها نتیجه‌ای نمی‌گیرید، بلکه باعث افسردگی و تیره‌گویی دل خود خواهید شد؛ زیرا صحبت کردن در مورد مسائلی که نباید گفته شود، باعث ناراحتی و آلودگی دل انسان می‌گردد.
پس هان ای برادر! وقت تهیه سفر عقبی از تنگ تر، و کاروان عمر را از آن شتاب بیشتر است که ما مسافران را فرصت بار بستن باشد، چه جای فارغ نشستن و به کار بی فایده پرداختن آدمی بیچاره را چون سفر آخرت، راه هولناکی در پیش، و مانند اجل، راننده ای در عقب، و مثل تکلیف باری بر دوش، و چون شیطان راهزنی در کمین، دیگر به چه دست و دل فارغ می نشیند و از گذشته و آینده خود سخن می گوید؟ و به کدام دلخوشی با هم نشینان صحبت می دارد؟
هوش مصنوعی: برادر عزیز! وقتی که می‌خواهیم برای سفر آخرت آماده شویم، زمان تنگ‌تر و زودتر از همیشه است. ما، مسافران این دنیا، فرصتی برای بار بستن نداریم. در این اوضاع، چه جایی برای استراحت و مشغول شدن به کارهای بی‌فایده باقی مانده است؟ سفر آخرت جاده‌ای خطرناک است و مرگ همیشه در کمین ماست، در حالی که بار مسئولیت‌ها بر دوش ما سنگینی می‌کند و شیطان به عنوان یک دزد در انتظار ماست. در چنین شرایطی، چگونه می‌توان با خیال راحت بنشینیم و از گذشته و آینده‌مان صحبت کنیم؟ و با چه دلی از هم‌نشینان خود صحبت کنیم؟
و بدان که همچنان که سخنان بی فایده گفتن بد، و موجب خسران ابد است، همچنین سوال کردن از چیزی که از برای تو بی فایده است مذموم، بلکه مذمت آن بیشتر، و مفسده آن شدیدتر است، زیرا که وقت خود را به سوال ضایع کرده، و رفیق خود را نیز ملجأ نموده که به جواب تو وقت خود را ضایع سازد و این در وقتی است که آن چیزی که سوال از آن کرده، هیچ آفاتی نداشته باشد ولی اگر در جواب آن، آفتی باشد، همچنان که در بیشتر سئوالهای بی فایده، آثم و گناهکار نیز خواهد بود مثل اینکه از کسی می پرسی که آیا روزه ای یا نه؟ اگر بگوید: بلی، گاه باشد که به ریا افتد و اگر ریا نکند لااقل ثواب عمل او کم می شود، زیرا که ثواب عبادت پنهانی بسیار از آشکار بیشتر است و اگر بگوید نه دروغ گفته خواهد بود و اگر سکوت کند به تو اهانت رسیده خواهد بود.
هوش مصنوعی: بدان که همان‌طور که حرف زدن بی‌فایده بد است و باعث ضرر ابدی می‌شود، پرسیدن از مسائلی که برای تو هیچ فایده‌ای ندارد نیز ناپسند است و حتی نکوهش آن بیشتر و ضرر آن شدیدتر است. زیرا با پرسش خود وقت خود را هدر می‌دهی و همچنین دوست خود را مجبور می‌کنی که به پرسش تو پاسخ دهد و وقتش را تلف کند. این در حالی است که موضوعی که از آن می‌پرسی هیچ آسیب و آفتی ندارد. اما اگر در پاسخ به آن، آسیبی وجود داشته باشد، همانند بسیاری از پرسش‌های بیهوده، ممکن است مرتکب گناه شوی. مثلاً اگر بپرسی آیا روزه‌ای یا نه؟ اگر پاسخ دهد بله، ممکن است به ریا کاری دچار شود و اگر هم ریا نکند، حداقل پاداش عمل وی کمتر می‌شود، زیرا پاداش عبادت پنهانی به مراتب بیشتر از عبادت آشکار است. و اگر بگوید نه، دروغ گفته خواهد بود و اگر سکوت کند، به تو بی‌احترامی شده است.
و از این قبیل است سوال از چیزهائی که آدمی از اظهار آن خجالت می کشد و شرم می کند یا از چیزهائی که گاه است از اظهار آن مانعی باشد، مثل اینکه کسی با دیگری آهسته سخنی گوید می پرسی که چه می گفت؟ و در چه سخنی بودید؟ و مثل اینکه کسی را ببینی که می آید، یا می رود و بگوئی از کجا می آئی و به کجا می روی؟ گاه باشد که نخواهد اظهار کند و از این قبیل است پرسیدن از کسی که چرا تو ضعف داری؟ یا لاغر شده ای؟ چه مرضی داری؟ و بدتر از همه آنکه در نزد مریضی، شدت مرض او را بیان کند، و بد حالی او را اظهار نماید، که همه اینها علاوه بر اینکه لغو و سخن بی فایده است باعث ایذاء و گناه می شود و سخن بی فایده تنها نیست، زیرا که سخن بی فایده تنها آن است که در آن ایذائی یا شکستن خاطر یا شرم از جوابی نباشد.
هوش مصنوعی: سوالاتی که موجب خجالت یا شرم انسان می‌شود، یا پرسش‌هایی که ممکن است مانع از بیان حقیقت شوند، از جمله مواردی است که می‌توان به آن اشاره کرد. مثلاً وقتی شخصی با دیگری به آرامی صحبت می‌کند و شما می‌پرسید که چه گفتید یا در مورد چه موضوعی بودید. همچنین، وقتی کسی را می‌بینید که در حال رفتن یا آمدن است و از او می‌پرسید که از کجا آمده یا به کجا می‌رود، ممکن است او نخواهد جواب دهد. پرسش درباره ضعف، لاغری یا بیماری هم از موارد مشابه است که می‌تواند باعث ناراحتی فرد شود. بدتر از همه، زمانی است که در کنار فرد بیمار، شدت بیماری او یا حال بدش مطرح شود. این گونه سوالات نه تنها بی‌فایده هستند بلکه می‌توانند موجب آزار و گناه نیز شوند. صحبت بی‌فایده تنها به این معنا نیست که مفید نیست، بلکه به این معناست که در آن، آزاردهی یا خجالت از پاسخ نیز وجود ندارد.
همچنان که مروی است که «لقمان به نزد داود علیه السلام آمد در وقتی که او زره می ساخت و پیش از آن، لقمان زره را ندیده بود، تعجب کرد که فایده آن چه چیز است، خواست بپرسد، دانائی و حکمت، او را مانع شد و خودداری نمود چون داود علیه السلام فارغ شد، برخواست و زره را پوشید و گفت: زره خوب چیزی است از برای وقت حرب لقمان گفت: خاموشی، خوب چیزی است و کم است کسی که آن را بجا آورد» و مخفی نماند که سبب امثال این سخنان بی فایده، یا حرص بر شناختن چیزهای بی فایده است یا خوش مشربی کردن، تا مردم به صحبت او میل کنند یا گذرانیدن وقت و به سر رسانیدن روز و شب و همه اینها از پستی قوه شهویه، و زبونی آن، و متابعت هواهای نفسانی است و علاج آن، بعد از متذکر شدن مذمت آن، و مدح ضد آن، که خاموشی است، و یادآوردن اینکه مرگ در پیش روی آدمی است و هر کلمه ای که از دهن آدمی بیرون آید محاسبه آن خواهد شد و اینکه سرمایه کسب سعادات، وقت و انفاس است و اینکه زبان، دامی است که به آن می توان حورالعین را به دام آورد، آن است که از مردم، مهما امکن گوشه گیری اختیار کند و خود را بر سکوت و خاموشی، حتی از چیزهائی که فایده کمی دارد بدارد، تا زبان او عادت کند به ترک سخنان بی فایده و هر سخنی که می خواهد بگوید ابتدا در آن فکر کند و ببیند اگر فایده دینی یا دنیائی دارد بگوید و الا خاموش باشد و بعضی در دهان خود سنگی می گذارده که متذکر باشد و سخن بی فایده و فضول نگوید.
هوش مصنوعی: لقمان به نزد داود علیه السلام آمد در حالی که او زره می‌ساخت و چون قبلاً زرهی ندیده بود، تعجب کرد و خواست بپرسد که فایده زره چیست. اما دانایی و حکمت او را از پرسش بازداشت. وقتی داود از ساخت زره فارغ شد و آن را پوشید، لقمان گفت: خاموشی خوب است و کمتر کسی به آن عمل می‌کند. این نوع سخنان بی‌فایده معمولاً به دلیل حرص به دانستن چیزهای بی‌فایده یا سرگرم کردن دیگران است، تا آنها به گفتار او علاقمند شوند، یا صرفاً به وقت‌گذرانی و گذران شب و روز می‌انجامد. همه این‌ها نشانه تسلط بر خواسته‌های نفسانی و ناتوانی در کنترل نفس است. برای علاج این مشکل اول باید کیفر آن را در نظر گرفت و سپس به فضیلت خاموشی توجه کرد و به یاد آورد که مرگ در کمین است و هر کلامی که از انسان خارج می‌شود مورد محاسبه قرار خواهد گرفت. سرمایه برای کسب سعادت، زمان و نفس‌ها هستند و زبان مانند دام است که می‌تواند انسان را به دردسر بیندازد. بنابراین بهتر است انسان در صورتی که ممکن است از دیگران دوری کند و به سکوت و خاموشی عادت کند، حتی از گفتن چیزهایی که فایده کمتری دارند پرهیز کند. او باید قبل از اینکه چیزی بگوید خوب فکر کند و ببیند آیا آن گفتار دارای فایده دینی یا دنیوی است یا خیر؛ و در غیر این صورت باید خاموش بماند. برخی نیز برای یادآوری این موضوع سنگی در دهان خود قرار می‌دادند تا از گفتن سخنان بی‌فایده و بیهوده دوری کنند.